Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

راه ﺣَﻠﯽ وﺟﻮد دارد

ما اعضای الکلی های گمنام ، هزاران زن و مردی را می شناسیم که همچون بیل زمانی هیچگونه امیدی برایشان نبود . لیکن تقریبا همگی آنها بهبود یافته اند و دیگر مشکل مشروبخواری ندارند .

ما از مردم سراسر آمریکا هستیم و مشاغل مختلفی داریم . سوابق ما از نظر سیاسی ، اجتماعی و مذهبی با یکدیگر متفاوت است . ما از جمله مردمانی هستیم که معمولا با هم در نمی آمیزند اما در بین ما حسن همجواری ، دوستی و درکی وجود دارد که قلم از بیان عظمت آن قاصر است .

ما مانند مسافران کشتی شکسته ای هستیم که لحظه ای قبل نجات یافته اند و دموکراسی ، یگانگی و شادی ، همگی را از خدمه جزء تا ناخدا در بر گرفته است . اما برخلاف احساس مسافران کشتی ، خوشحالی جستن از آن مهلکه ، پس از مشغول شدن به زندگی روزمره ، در ما فروکش نمی کند و مصیبت مشترکی که ما تجربه کرده ایم یکی از عواملی است که مانند سیمان ما را محکم بهم می آمیزد . اما این خود به تنهایی هرگز نمی توانست بدانگونه که اکنون بهم متصل هستیم ، ما را در کنار هم قرار دهد.

بزرگترین دلیل همبستگی ما ، راه حل مشترکی است که پیدا کرده ایم . ما در این راه بطور کامل با یکدیگر توافق داریم و برادرانه و با هماهنگی دست در دست هم در حرکت هستیم و این است پیام بزرگی که در این کتاب به مبتلایان بیماری الکلیسم هدیه می کند .

بیماری الکلیسم ( ما به این نتیجه رسیده ایم که اعتیاد به الکل یک بیماری است ) آنچنان تاثیری روی اطرافیان ما می کذارد که هیچ بیماری دیگری نمی گذارد . برای مثال اگر بیماری سرطان را در نظر بگیریم ، خواهیم دید که همه به حال بیماری تاسف می خورند و خشم و قهری نثار او نمی کنند . اما در مورد بیماری الکلی این گونه نیست ، زیرا این بیماری تمام چیزهای پر ارزش دنیا را با خود نابود می کند و زندگی تمام کسانی را هم که با بیماری سرو کار دارند مختل می نماید و سوء تفاهم ، نفرت شدید ، ترس از بی پولی ، تنگی عرصه بر دوستان و کارفرمایان ، تیره روزی کودکان معصوم و افسردگی همسران و والدین را بهمراه دارد . ( به این لیست هر کسی می تواند اضافه کند ).

ما امیدواریم این کتاب ، راهنما و آرامبخش کسانی باشد که بیماری الکلیسم ، در زندگیشان تاثیر گذارده است و یا خواهد گذاشت . بسیاری از پزشکان حاذق که سعی در معالجه ما داشته اند به این نتیجه رسیده اند که بعضی اوقات محال است یک الکلی بدون سعی در اختفای بعضی از مطالب با آنها به گفتگو بنشیند و تعجب آور اینکه همسران ، والدین و دوستان نزدیک بیمار ، حتی بیشتر از پزشکان با دیواری که او در برابر خود بنا کرده است روبرو می شوند .

حالی که یک مشروبخوار سابق که راه حل ما را پیدا کرده است و به آگاهی کافی در مورد بیماری الکلیسم مسلح شده است ، ضرف چند ساعت می تواند اعتماد یک الکلی دیگر را از هر جهت جلب کند و تا زمانی که این تفاهم بوجود نیامده است . هیچ نتیجه ای و یا احتمالا نتیجه چندانی حاصل نخواهد شد . بهنگام صحبت با مشروب خوار سابق ، تازه وارد متوجه می شود که مخاطبش اشکلاتی شبیه او داشته است و شخصا می داند که گرفتاری چیست ، سخن بیهوده نمی گوید و نحوه رفتارش نشان می دهد که جواب درستی در چنته دارد ، لیکن هرگز خود را والاتر تصور نمی کند و فقط می خواهد کمک کند تازه وارد در می یابد که حق ویزیتی در کار نیست ، انتظار متقابلی وجود ندارد ، جلب نظر کسی لازم نیست و موعظه ای تحمیل نمی شود . آری ما بیشترین تاثیر را زمانی می گذاریم که اینگونه شرایط موجود باشد . پس از یک چنین برخوردی بسیاری از الکلی ها از بستر به پا خواهند خواست .

این کار حرفه هیچیک از ما نیست و اگر هم باشد فکر نمی کنیم تاثیر بیشتری پیدا کند . ما احساس می کنیم ترک الکل فقط شروع کار است و قسمت اعظم و مهم کار ما ، بکار گرفتن اصولمان در خانه ، محل کار و در ارتباطمان با دیگران است . تعداد کمی از ما خوشبختانه هستند که با داشتن وقت کافی می توانند تقریبا تمامی وقت خود را صرف این کار کنند ، اما بیشتر ما اوقات فراغتمان را به نحوی که بعدا ذکر خواهد شد به ثمر می رسانیم .

در صورتی که ما ، کار با الکلی ها را همچنانکه مشغول هستیم ادامه دهیم ، شکی نیست که نتایج مثبت فراوانی حاصل خواهد شد اما در واقع این فقط خراشی است که به جدار مشکل اصلی وارد می شود . بعضی از ما که در شهر های بزرگ زندگی می کنیم ، شاهدیم که چگونه هر روز صدها الکلی خود را به دست فراموشی می سپارندو شاید اگر این شانسی که به ما داده شده است به آنها نیز عرضا شود ، بسیاری از آنان بهبود یابند . حال چگونه این موهبتی را که بطور رایگان به ما ارزانی شده است به دیگران تحویل دهیم ؟

ما به این نتیجه رسیدیم که کتابی با عنوان گمنام منتشر کنیم و مشکل را به صورتی که ما می بینیم مطرح نمائیم . در اینکتاب تجربیات و اطلاعات ما تواما عرضه شده است و می باید برنامه مفیدی را به افرادیکه مشکل مشروبخواری دارند ارائه دهند .

در این کتاب لزوما راجع به مسائل پزشکی ، روانپزشکی ، اجتماعی و مذهبی صحبت خواهد شد . ما می دانیم که این مسائل بنا به طبیعت خود بحث بر انگیز هستند . هیچ چیز ما را آنقدر خوشحال نخواهد کرد که بتوانیم کتاب را خالی از هر گونه پایه ای برای بحث و جدل بنویسیم . ما بیشترین سعی خود را بکار بردیم تا به این مهم نائل شویم . اکثر ما احساس می کنیم که احترام به عقاید مردم و تحمل نقاط ضعف دیگران ، به ما این قابلیت را خواهد داد که در کمک به آنها مفیدتر باشیم .

زندگی ما بعنوان مشروبخواران سابق مستقیما به این بستگی دارد که همیشه در فکر دیگران و راهی برای کمک و رفع احتیاج آنها پیدا کنیم . ممکن است این سوال برای شما پیش آممدهباشد که چرا در اثر مشروب خوردن ، تا این حد بیمار می شویم ؟ بدون شک اشتیاق دارید که چون و چرای آنرا کشف کنید و همچنین بدانید که چگونه برخلاف عقیده متخصصین ، ما از این درد بی درمان جسم و روح بهبود یافته ایم و حال اگر شما یک الکلی هستید و تمایل به ترک آن دارید ، احتمالا خواهید پرسید : “چه باید کرد ؟”

هدف این کتاب پاسخگویی دقیق به یک چنین سوالاتی است و ما به شماخواهیم گفت این مهم را چگونه به انجام رسانده ایم. اما قبل از پرداختن به اصل موضوع بد نیست بطور خلاصه نکاتی را بدانگونه که ما می بینیم ، برایتان مطرح کنیم .

چند بار شنیده اید که کسی بگوید : ” کنترل مشروبخواری من دست خودمه ، اگه نخوام نمی خورم . چرا اون نمی تونه ؟ ” ، ” چرا تو مثل بقیه مشروب نمی خوری ؟ اگه نمیتونی نخور ” ، ” یارو جنبه مشروبخوری نداره ” ، آقا عرق نخور بجاش آبجو بخور ” ، ” آقا اون اراده نداره اگر می خواست می تونست دست برداره ” ، ” چه زن خوبی داره ، بخاطر اونم که شده باید دست بر می داشت ” ، ” دکتر بهش گفته اگر دوباره بخوره میمیره ، نگاش کن بازم مشغوله ” .

اینها حرفهایی است که در مورد مشروبخوران گفته می شود و در پس آن دنیایی از بی توجهی و نا آگاهی قرار دارد . ما متوجه هستیم که اینگونه اضهار نظر ها از آنهایی است که واکنششان در مقابل الکل با ما تفاوت دارد . افرادی که برای تفنن مشروب مبخورن ، اگر لازم باشد می توانند به کلی آنرا فراموش کنندو خوردن و نخوردن برایشان یکسان است .

نوع دیگر ، مشروبخوار قهاری است که ممکن است عادت شدیدش به مشروب ، بمرور در روح و جسمش اثر گذاشته باشد و ادامه آن ، احتمالا مرگ زودرسش را فراهم کند اما اگر دلائل کافی ، مانند بیماری شدید ، عاشق شدن ، سفر کردن و یا هشدار یک پزشک را در دسترس داشته باشد ، خواهد توانست مشروبخواری خود را تعدیل ، و یا بطور کلی متوقف کند ، اگر چه ممکن است انجام آین کار برایش مشکل باشد و یا مراقبت های پزشکی نیاز پیدا کند .

حال در مورد الکلی واقعی : او ممکن است یعنوان یک مشروبخور تفننی شروع کند و فرقی نمی کند که به مشروبخوار قهاری تبدیل شود یا نه اما آنچه مسلم است ، بهر حال او در مرحله ای جنبه مشروبخواری را از دست خواهد داد و هر بار که شروع به مشروبخواری کند مجددا کنترل از دستش خارج می شود .

این همان شخصی است که شما را حیران کرده است و بویژه ضعفش در کنترل مشروب بیشتر باعث تعجب شما می شود . او در حال مشروبخواری کارهای بی معنی ، غیر قابل تصور و غم انگیزی انجام می دهد و یک دکتر جکیل و مستر هاید واقعی است . او به ندرت در حال تعادل می توان دید و همیشه تقریبا مست لایعقل است . شخصیت او در حالت مستی شباهت چندانی به حال طبیعی او ندارد ، او ممکن است یکی از بهترین آدمهای ایندنیا باشد ، اما پس از یکبار مشروبخواری ، تبدیل به موجودی غیر قایل تحمل ، خطرناک و ضد اجتماعی می شود . او نبوغ زیادی در مورد انجام کارهایی که نم یبایست انجام شود دارد و این مساله مخصوصا در زمانیکه تصمیم گیری حساس و یا ملاقات مهمی در پیش است به چشم می خورد در زمانیکه تصمیم گیری حساس و یا ملاقات مهمی در پیش است به چشم می خورد . او اغلب در تمام موارد ، معقول و متعادل است ، اما اگر پای مشروب در میان باشد تبدیل به آدمی خود خواه و ناصادق می شود . او غالبا از استعداد سرشار و قدرتی ویژه بر خوردار است . به فنون و رموز مختلف آگاهی دارد و آینده کاری درخشانی در انتظارش می باشد . او از تمام این استعدادهای خدادادی برای تامین آینده خود و خانواده اش به نحو احسن استفاده می کند و سپس ، با یک سری مشروب خوری نامعقول ، تمام رشته ها را پنبه می کند . او وقتی به رختخواب می رود آنقدر مست است که نیاز دارد یک شبانه روز بخوابد ، اما صبح روز بعد ، بندنبال بطری مشروب می گردد که شب قبل آنرا مخفی کرده بود . او کسی است که اگر استطاعتش اجازه دهد ، به مقدار زیادی مشروب می خرد و آنرا در تمام سطح خانه جاسازی می کند تا کسی نتواند تمام بطری های مشروبش را پیدا کند و احیانا دور بریزد . وقتی اوضا, از این هم بدتر شد ، از قرصهای مسکن به همراه مشروب استفاده می کند تا بتواند به کار و زندگی خود نیز برسد . اما روزی خواهد رسید که دیگر کجدار و مریض کارگر نیست و او تا آنجا که جا دارد می خورد . شاید به پزشکی رجوع کند تا برایش مرفین یا مخدر دیگری تجویز نماید که به کمک آن واکنش های کمبود الکل ، قابل تحمل شود و سپس مرحله بعدی ، آفتابی شدن در بیمارستان ها و تیمارستانها است .

شرح فوق به هیچ وجه نمایانگر تصویر کاملی از یک الکلی واقعی نیست و همچنان که شخصیت و رفتار و کردار همه مردم با یکدیگر متفاوت است . تصویر بالا نیز فقط بطور تقریبی الکلی را توصیف می کند .

چرا رفتار او چنین است ؟ اگر صدها بار تجربه به او نشان داده شود که مفهوم ک گیلاس مشروب ، بار دیگر به ژرف رفتن و زجر و شکنجه برای خود و عزیزان است ، چرا او آن گیلاس مشروب را می نوشد ؟ چرا نمیتواند از خوردنش خود داری کند ؟ چه اتفاقی رای نیروی اراده و قدرت ادراکی که هنوز هم گاه در موارد دیگر از خود نشان می دهد افتاده است ؟

شاید هرگز جواب کاملی برای این سوال پیدا نشود . در اینکه چرا الکل واکنشی متفاوت از مردم عادی نسبت به الکل نشان میدهد ، عقاید گوناگونی وجود دارد . ما مطمئن نیستیم که چرا پس از گذشتن از مرز بخصوصی ، دیگر نمیتوان کار چندانی برای او انجام داد . ما جوابی برای حل این معما نداریم.

ما می دانیم تا زمانی که الکلی از مشروب دوری کند ، رفتار و کردارش شبیه دیگران خواهد بود که این ممکن است ماهها و یا سالها ادامه پیدا کند ، همین طور می دانیم به مجردیکه الکل وارد بدن الکلی شود ، به هر صورت و مقدار که باشد ، فعل و انفعالی را بوجود می آورد که بر روی جسم و فکر او ، هر دو تاثیر می گذارد و خودداری از ادامه مشروب خواری را تقریبا محال می کند . این مطلب را تجربه هر الکلی صریحا تایید خواهد کرد . اگر دوست ما می توانست از نوشیدن اولین گیلاس مشروبی که آن فعل و انفعالات غم انگیز را در او باعث می شد ، خود داری کند ، دیگر مشکلی بوجود نمی آمد ، بنا بر این قسمت اعظم مشکل الکلی در فکر اوست نه در جسمش . اگر از یک الکلی بپرسید ، چرا آن مشروبخواری آخر را شروع کردی ؟ احتمالا یکی از صدها دلیلی را که همیشه در آستین دارد ، تحویل خواهد داد . بعضی اوقات این بهانه ها ، تا حدی هم معقول بنظر می رسند اما با توجه به عواقبی که مشروبخواری در پی دارد ، هیچیک از این بهانه ها منطقی نیست و درست مانند کسی است که به بهانه تسکین سر درد ، با چکش بر سر خود بکوبد . اگر بهانه های واهی الکلی الکلی را به رخ او بکشید ، یا آن را با خنده بر گزار می کند و یا عصبی می شود و از صحبت خود داری می نماید . گاه ممکن است حقیقت را بگود که در آنصورت خواهد گفت او هم بیش از شما در مورد دلیل شروع مشروبخوری آخرش چیزی نم یداند . بعضی از الکلی ها گاه از بهانه های خود راضی هستند ، اما هر گز از ته قلب مطمئن نیستند که چرا این عمل را انجام می دهند . پس از مزمن شدن این بیماری ، سردرگمی الکلی بیشتر می شود ، اما در او همچنان وسوسه زیادی وجود دارد که روزی بتواند بطریقی بر این مشکل غلبه کند ، در حالیکه در بیشتر مواقع یک ظن به او می گوید ، شتری که در خانه اش خوابیده است دیگر هرگز بلند نخواهد شد .

چقدر این مطلب واقعیت دارد . تعداد کمی متوجه آن می شوند . دوستان و اقوام اینگونه مشروب خواران بطور مبهمی احساس می کنند که عزیزشان یک مشروبخوار عادی نیست . اما همگی به امید آن نشسته اند که روزی بیمار سرگشته شان بپا خیزد و عنان اختیار زندگی خود را دوباره به دست آورد .

واقعیت دردناک اینست که این شخص یک الکلی واقعی است و آن روز خوش ممکن است هرگز نیاید زیرا او دیگر از خود اختیاری ندارد .

در نقطه بخصوصی از مشروبخواری ، هر یک از الکلی ها به مرحله ای می رسند که پس از آن حتی قویترین خواسته ترک الکل هم دیگر به هیچ وجه کاری از پیش نمی برد و این حالت غم انگیز مدتها قبل از آنکه روح الکلی از با خبر شود اتفاق می افتد .

واقعیت اینست که بیشتر الکلی ها بنا به دلایلی که هنوز روشن نیست اختیار و قدرت انتخاب خود را در مورد مشروبخواری از دست می دهند و نیرویی که اراده نامیده می شود عملا از صحنه زندگی آنها خارج می شود . مابعضی اوقات حتی قادر نیستیم زجر ، شکنجه و سرشکستگی یک هفته و یا یک ماه قبل را بطور جدی در ذهن خود زنده و مجسم کنیم . ما در مقابل اولین گیلاس مشروب قدرت دفاع نداریم و فکر آن عواقب دردناک که پس از صرف حتی یک آبجو ، تقریبا بطور قطع در انتظار ما است ، اصلا به مغز ما راه پیدا نمی کند و اگر احیانا یک چنین افکاری هم در ما باشد ، افکاری است بسیار بی مایه و ما آنرا با یک فکر رنگ و رو رفته و قدیمی پس می زنیم و به خود می گوئیم که اینبار دیگر می توانیم مانند مردم عادی مشروب بخوریم . در اینجا به روشنی می بینیم که الکلی حتی قابلیت تشخیص اینکه روی یک اجاق داغ نباید دست گذاشت را از دست داده است و او ممکن است به سادگی به خود بگوید “ایندفعه دیگه دستمو نمی سوزه . نگاه کن اینجوری ” و یا امکان دارد بطور کلی در این مورد فکر نکند . برای بعضی از ما ، بارها پیش آمده است که به همین صورت دوباره مشروب خوردن را شروع کرده ایم و پس از گیلاس چهارم ، پنجم مشت بر روی پیشخوان کوبیده و پرسیده ایم ؟ “خدایا چطور شد که دوباره شروع کردم ” و بعد سعی داریم که این فکر را جایگزین کنیم

خوب، بعد از خوردن ششمین نوشیدنی قطع میکنم یا نخورم که چی بشه؟

وقتی یک چنین طرز فکری ، در شخصی که دارای خصوصیات یک الکلی است رخنه کند ، احتمالا دیگر برای او از دست انسانها کاری ساخته نیست و اگر او را به زنجیر نکشند ، احتمالا مرگ و یا دیوانگی همیشگی در انتظارش خواهد بود .

این واقعیت های تلخ بوسیله الکلی های بیشماری در طول تاریخ به اثبات رسیده است و اگر لطف خداوند شامل حال ما نشده بود ، هزاران مثال غر قابل انکار دیگری هم به آنها اضافه می شد . بسیارند الکلی هایی که تمایل به ترک دارند اما نمی توانند.

خوشبختانه راه حلی وجود دارد و لازمه توفیق در آن پا بر روی غرور گذاشتن ، اعتراف به ضعفها و درون نگری است و با آنکه تقریبا هیچیک از ما علاقه ای به رعایت این اصول نداشتیم اما شاهد تاثیر واقعی آن در زندگی دیگران بود ایم و به مرور دریافتیم زندگی به آن صورتی که ما گذران می کردیم ، بیهوده و نافرجام بوده است ، بنابراین وقتی کسانی که مشکل مشروبخواریشان حل شده بود پیشنهاد کمک کردند ، پذیرفتیم ، زیرا کار دیگری برایمان نمانده بود ، مگر قدم گذاردن به راه معنوی ساده ای که آنها پیش پایمان گذاردند . ما اکنون مقداری از بهشت را یافته ایم و به طرف بعد چهارم پرتاب شده ایم ، بعدی که در خواب هم آنرا ندیده بودیم .

نکته مهم و بدون کم و کاست این است که ما تجربه های روحانی عمیق و موثری داشته ایم ، این تجربه های روحانی تمام نقطه نظرات و طرز تلقی ما را در مورد زندگی ، همنوعان و آفرینش کاملا دگرگون کرده است . امروز هسته اصلی زندگی ما ، اعتماد کامل به حضور آفریدگار در قلب و زندگی ماست و این خود به تنهایی معجزه ایست بزرگ . خداوند در زندگی ما کارهایی کردهاست که ما خود هرگز قادر به انجامش نبوده ایم . اگر شدت بیماری شما به همان حدی است که ما از آن رنج می برده ایم و به اعتقاد ما راه حل وسطی برایتان وجود ندارد . ما به جایی رسیده بودیم که زندگی برایمان طاقت فرسا شده بود و از دست هیچکس هم کاری ساخته نبود . ما دو راه بیشتر نداشتیم ، یا باید از آن وضع غیر قابل تحمل را از مغز خود بیرون می راندیم و راهی عاقبت دردناک خود می شدیم و یا اینکه کمک روحانی قبول می کردیم . از آنجایی که تمایل باطنی در ما بود ، کمک روحانی را پذیرفتیم و آماده شدیم تا در این راه قدم بگذاریم .

ما یک تاجر آمریکایی با نفوذ ، عاقل و با شخصیتی را می شناسیم که سالیان دراز در آسایشگاهی روانه آسایشگاه دیگر بود و پس از آنکه با حاذقترین روانپزشکان آمریکا مشورت کرد ، بالاخره راهی اروپا شد تا خود را به دست روانپزشک سرشناس ، دکتر یانگ بسپارد .

او با آنکه بخاطر تجربیات گذشته خود ، در این مورد چندان خوشبین نبود ، اما با این حال با اطمینان دوران درمان خود را به پایان رساند . حالات جسمی و روحی او بسیار خوب و بالاتر از همه ، باور داشت با اطلاعات ذیقیمتی که از چگونگی مکانیزم مغز خود و سرچشمه نهانی آن بدست آورده است ، دیگر برایش امکان لغزشی وجود ندارد ، ولی با این حال طولی نکشید که بار دیگر کارش به مشروبخوری کشید و حیران و سرگردان ، دیگر هیچگونه دلیل قانع کننده ای برای این لغزش دوباره خود نیافت .

او دوباره به سراغ دکتر یانگ که برایش مرد بسیار قابل احترامی بود رفت و بدون مقدمه از او پرسید که چرا نتوانسته است بهبود پیدا کند . او بیش از هر چیز ارزو داشت که قدرت اراده خود را بدست آورد . او با آنکه در مورد بقیه مشکلات زندگی منطقی و متعادل به نظر می رسید ، اما در مورد الکل به هیچ وجه از خود اختیاری داشت .

با التماس از دکتر خواست حقیقت را راست و پوست کنده برایش بگوید و جوابش را هم گرفت . به عقیده دکتر هیچ گونه امیدی برای او نبود و بدست آوردن مجدد موفقیت اجتماعی گذشته اش دیگر هرگز امکان نداشت . دکتر گفت اگر خیال زنده ماندن دارد ، یاباید در قفل و زنجیر باشد و یا گردن کلفتی را استخدام کند که به زور او از مشروبخوری باز دارد . این بود عقیده آن دکتر حاذق و معروف !

اما دوست ما هنوز زنده و آزاد است ، به گردن کلفت و قفل و بند هم نیازی ندارد ، اومی تواند بدون اشکال به هر کجای دنیا که می خواهد برود ، درست مانند بقیه مردم ، با این شرط که حاظر باشد اصول ویژه و ساده ای را رعایت کند.

بعضی از خوانندگان الکلی ما ممکن است فکر کنند که آنها نیازی به کمک روحانی ندارند . اجازه دهید بقیه صحبتهای آن دکتر معروف با دوستمان را برایتان بازگو کنیم .

دکتر گفت : تو افکار یک الکلی مزمن را داری ، من تا بحال حتی در یک مورد هم ندیده ام کسی افکارش به حد تو رسیده باشد و بهبود یابد . احساس دوست ما مثل آن بود که درهای جهنم را از درون ببندند و کلونش را هم بیاندازند .

دوست ما پرسید : ” آیا هیچ استثنایی وجود دارد ؟ ” دکتر جواب داد “بلی” استثناء در مورد افرادی چون تو از قدیم بوده است . در اطراف و اکناف گهگاهی دیده شده است که الکلی ها بحالتی دست یافته اند که بدان تجربه عمیق روحانی می گویند . بنظر من این پدیده های نادر ، شگفت انگیزند . چنین بنظر می رسید که احساسات این افراد دچار تغییرات و تبدیلات عظیمی می شود ، ایده های ، طرز تلقی و احساساتی که زمانی محور اصلی زندگیشان بوده است ناگهان به کناری رانده می شود و مجموعه کاملا جدیدی از مفاهیم و نیات در وجود آنها شروع به جوانه زدن می کند . در واقع سعی من هم بجود آوردن مقداری از آن تغییر و تبدیل در احساسات تو بوده است . روش من در مورد بسیاری از مردم موفقت آمیز بوده است ، اما با الکلی هایی چون تو تا کنون توفیقی نداشته ام .

پس از شنیدن این مطالب خیال دوست ما تا حدودی آسوده شد ، بخاطر آورد که به هر حال او یک عضو خوب کلیسا بوده است . اما امیدش دوام چندانی نیاورد . دکتر گفت با آنکه عقاید مذهبی او بسیار هوب هستند ، لیکن در این مورد ، خاصیت تجربه عمیق روحانی را که لازمه دگرگونی است ندارد .

دوست ما در حال غوطه خوردن در بلاتکلیفی بود که آن تجربه خارق العاده روحانی برایش پیش آمد ، تجربه ای که گفتیم او را از قید الکل رها کرد .

ما هم به نوبه خود همچون غریقی مستاصل ، به دنبال یک چنین ره نجاتی بودیم . آنچه که در ابتدا پوچ و سبک به نظر می آمد ، معلوم شد دست با محبت و پر قدرت خداوند است . در واقع به ما یک زندگی جدید و یا بهتر بگوئیم “یک راهنمای زندگی ” ارزانی داشته است .

روانناس آمریکایی ویلیام جیمز در کتاب “انواع تجربه های روحانی”(Variecties of Religious Experience به صفحه ۲۱۱ “تجربه روحانی” رجوع شود .) به روش های گوناگونی که مردم را کشف خدا نائل کرده است اشاره می کند. ما اصلا تمایل نداریم کسی را متقاعد کنیم که فقط یک راه برای زسیدن به ایمان وجود دارد . اگر آنچه که تا بحال آموخته ایم اصولا دارای مفهومی باشد ، مفهومش این است که همه ما از هر نژاد ، اعتقاد و رنگی که باشیم ، فرزندان یک خالق زنده ایم و در صورت تمایل و صداقت کافی ، می توانیم طبق شرایطی شاده و قابل اجرایی با او رابطه بر قرار کنیم . برای کسانی که وابستگی های مذهبی دارند هیچ نکته نگران کننده ای وجود ندارد و آنها چیزی خلاف عقاید و رسوم خویش نخواهند یافت . در مورد اینگونه مسائل هیچگونه تضادی در میان ما نیست .

ما فکر میکنیم تعلق شخصی ما به گروههای مذهبی ، ربطی به کار ما ندارد . این مطالب می بایست بطور کامل مساله ای خصوصی تلقی شود و هر کس با توجه به اعتقادات قبلی خود و حق انتخابی که در حال حاظر دارد ، برای خود تصمیم بگیرد . با آنکه همه ما به گروههای مذهبی نمی پیوندیم ، لیکن در اکثر ما این تمایل وجود دارد .

در فصل بعد به درک کلی خود از بیماری الکلیسم خواهیم پرداخت و فصل بعدی آن ، خطاب به افرادی است که ایجاد رابطه با خدا را ممکن نمی دانند ، در اینجا باید خاطر نشان کنیم که بسیاری از کسانی که اکنون در میان ما هستند از همین دسته بوده اند . ممکن است تعجب آور باشد ولی ما این اعتقاد را مانع چندان سختی در راه رسیدن به یک تجربه روحانی نمی یابیم .

در فصل بعدی دستورالعمل دقیق و مشخصی عرضه خواهد شد که چگونگی بهبودی مارا به نمایش میگذارد. در بخش داستانهای شخصی، هر فرد، با زبان و نقطه نظر خودش در رابطه با راهی که برای ارتباط با خداوند پیدا کرده است صحبت می کنند. این داستانها حاوی نمونه های فراوانی از اعضاء می باشند و یک ایدۀ روشن و واضح از آنچه واقعاً در
زندگیشان اتفاق افتاده است را در اختیار ما قرار میدهند. ما امی دواریم که این ماجراهای فردی افشاگرانه ، به مذاق کسی بد نیاید و بسیاری از این زن و مردهای الکلی ناامید و نیازمند، این صفحات را بخوانند . ما معتقدیم اگر خودمان و مشکلاتمان را کاملاً آشکار کنیم، در آن صورت آنها متقاعد می شوند و میگویند " بله، من هم یکی از آنها هستم؛ من هم باید چنین مشکلی داشته باشم "

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan