Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

6دی

فقط برای امروز

خداوند میتواند سلامت عقل را به ما باز گرداند

«فرآیند به باور رسیدن، سلامت عقل را به ما باز میگرداند.قدرت لازم برای به عمل در آوردن از این باور نشأت میگیرد»

اکنون که سرانجام به عدم سلامت عقل خود اقرار کردهایم و مثالهای آن را در همه اشکال آن مشاهده کردهایم، شاید وسوسه شویم باور کنیم که مجبور به تکرار این رفتار در باقیمانده زندگی خود نیز هستیم. درست همان طور که تصور میکردیم اعتیاد فعال نومیدکننده است و ما هرگز پاک نمیشویم، اکنون ممکن است باور کنیم که نوع خاص عدم سلامت عقل ما نومیدکننده است. 

نه تا این حد! میدانیم که رهایی از اعتیاد فعال را مدیون لطف خداوندی مهربان هستیم. اگر نیروی برتر ما میتواند چنین معجزهای را انجام دهد، یعنی ما را از وسوسه مصرف مواد رهایی بخشد، مطمئناً این نیرو میتواند عدم سلامت عقل ما را در همه اشکال آن بر طرف نماید.

اگر درباره این مسئله تردید داریم، تنها باید درباره سلامت عقلی که اکنون به زندگی ما باز گردانده شده، فکر کنیم. شاید کنترل کارتهای اعتباری خود را از دست داده باشیم؛ اما سلامت عقل وقتی باز میگردد که شکست را بپذیریم و همه آنها را پاره کنیم. شاید احساس تنهایی میکردهایم و میخواهیم به دیدن رفقای مصرف کننده و قدیمی خود برویم. رفتن به دیدار راهنما به جای این کار، عمل معقولانهتری است. 

وقتی شروع به تجربه لحظاتی در بهبودی میکنیم که از سلامت عقل برخوردار هستیم، عدم سلامت عقل ناشی از اعتیاد به گذشته عقبنشینی میکند و دور و محو میگردد. وقتی شروع به درک این موضوع میکنیم که نوع خاص سلامت عقل ما در برابر نیرویی برتر از ما هیچ است، ایمان ما به این نیرو بیشتر میشود. 

 

فقط برای امروز:  به خاطر هر عمل معقولانه در زندگی خود از خداوندی که درک میکنم سپاسگزارم، چراکه این اعمال نشانه بازیابی سلامت عقل است.


--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

پذیرش

 

سالها قبل همسرم سرطان سینه گرفت.من خشمگین و وحشت زده بودم.بعد از چند ماه از دکترش خواستم که اگر می تواند در مورد هر چیز یا هر کس که بتواند به او کمک کند،بر رسی کن.او با صدایی ترحم آمیز گفت ،"مشکل تو این است که این حقیقت را نپذیرفته ای که همسرت در حال مرگ است،و تا زمانی که نپذیری ،برای خودت و افرادی که به تو متکی هستند ،مفید نخواهی بود."بلاخره حرف های او به من کمک کرد تا واقعیت ها را همانطور که هست ،ببینم.به خانه رفتم و گریه کردم،امااز آن لحظه به بعد ،آرام گرفتم و تا جایی که می توانستم تمرکزم را برای آسایش همسرم گذاشتم .او شش ماه بعد در گذشت. بیست سال ،پسرم به من گفت که بیش از یکسال هرویین مصرف می کرده و نمی تواند کنار بگذارد.نا باورانه بهت زده وشوکه شدم ،زبانم بند آمد.هر دویکدیگر را محکم بغل کرده و گریه کردیم.سر انجام بعضی از رفتارهای  غیر قابل توصیف او را درک کردم .خودم را راضی کردم تا به پسرم کمک کنم که پاک و هوشیار شود. اکنون به سادگی خودم می خندم .من تمام دروغ ها چ فریب کاریهایش ،تماس هایش  از زندان و مراکز درمانی قول های صمیمانه اش که همه شکسته می شد ،را گذراندم پسرم نتوانست قطع مصرف کند و من نمیتوانستم بفهمم چرا؟ یک دوست توصیه کرد که به یک گروه نارانان بپیوندم.چون خجالتی هستم،ابتدا ایم پیشنهاد را رد کردم ،اما چون نا امیدیم به کمرویی غلبه کرد ،رفتم فقط رفتم برای اینکه یاد بگیرم چطور به پسرم کمک کنم . وقتی افراد به طور علنی و عاشقانه در باره خود و عزیز معتادشان صحبت می کردند ،من گوش می دادم .با اینکه هیچ یک از افراد گروه را نمیشناختم ،ولی با آنها احساس نزدیکی و همبستگی می کردم.به جلسه بعدی هم رفتم و باز هم ادامه دادم و در طی یمی از جلسات یک لحظه خدارا حس کردم .هیچکس در باره پسرم صحبت یا سوالی نکرده بود اما احساس کردم که اعضا با مهربانی و به طور ضمنی به من نی گویند"مشکل تو این است که واقعیت را نپذیرفته ای که پسرت یک معتاد به هرویین است."از آن لحظه به بعد آرام شدم و روی بهبودی خودم تمرکز کردم.
تفکری برای امروز
پذیرش به این معناسته بتوانم اقرار کنم ،نه می توانم به وابستگی مواد پسرم پایان دهم ،نه می توانم یک فرد سالم را مریض کنم.اگر بتوانم این را بپذیرم یعنی می توانم به زندگیم ادامه دهم.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 


زندگی من یک معجزه است . وقتی احساس تنهایی و دوری از مردم را میکردم به جلسات الانان هدایت شدم ، جایی که یاد گرفتم هیچ موفقیت نا امید کننده ای وجود ندارد . دیگران نیز بخاطر از عهده بر آمدن درد زندگی با فرد مبتلا به الکلیسم به آنجا آمده بودند . آنها نیز عجز ، خشم ، نا امیدی و نگرانی را می شناختند ، در حالیکه یاد گرفته بودند با آرامش و حتی خوشحال زندگی کنند . در جریان برنامه ابزارهایی که منجر به آرامش و بهبودی ام می شنوند را فرا گرفتم و در این جریان حمایت های لازم را دریافت میکردم درست همانطور که به الانان راهنمایی شدم ، در جریان بهبودی قرار گرفته و به تغییر دادن ادامه می دهم غالبا معجزاتی را در زندگی ام لمس می کنم . ممکن است این معجزات همواره وجود داشته باشد اما من تنها آنها را نمی دیدم . امروز من از بسیاری موهبت ها و شگفتی ها آگاه هستم ، چون فعالانه حق شناس بودن را تمرین میکنم بنابراین بخاطر چیزهای کوچکی که به اهمیت چیزهای بزرگ هستند ، از نیروی برترم سپاسگزارم . من بخاطر لحظاتی چرت زدن پس از زنگ ساعتم که به من دقایق بیشتری برای خوابیدن فرصت می دهد ، سپاسگزارم . همچنین ااز سقف روی سرم ، لباسی که می پوشم ، توانایی عشق ورزیدن و دریافت کردن محبت سپاسگزارم

یاد آوری برای امروز

وقتی زمانی برای سپاسگزاری اختصاص می دهم ، دنیا را بهتر می بینم امروز قدردان تمام معجزات اطرافم خواهم بود . حتی در تاریک ترین لحظات می توان با یک قلب حق شناس مواجه شد و اگر در مورد حل بحران مشکلاتمان ، کمکی نباشد کمترین موهبت برای رشد یافتن ، فراخوانده شدن نیروی برترمان است .


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز


اغلب این‌طور فکر می‌کنیم که دیگران مثل ما درد ندارند. دلیل این فکر هر چه باشد مهم نیست، این اهمیت دارد که درد خود زندگی است، زندگی بدون درد کشیدن معنا و مفهومی ندارد. چون انسان برای تغییر کردن و رُشد پیدا کردن خلق شده است و همیشه تغییر و رُشد دردناک خواهد بود. مگر نه این که متولد شدن و رُشد فیزیکی با درد همراه است. پس برای رُشد پیدا کردن درد باید کشید. مانند: راه رفتن درد دارد. کار کردن درد دارد. عشق ورزیدن درد دارد. از همه مهمتر تغییر کردن برای افراد وابسته درد دارد. می‌گویند درد محک زدن به پیشرفت و تکامل و رُشد معنوی است. آیا درد وابستگی به اعتیاد و سایر وابستگی‌ها مقدمه‌ای برای رهایی و آزادی ما نشد؟ امروز متوجه می‌شویم افرادی که در گروه در مسیر بهبودی هستند، نیازی به دلسوزی و ترحم ندارند. آن‌ها مشغول خودسازی و تغییرات هستند. تنها کسانی به دلسوزی نیاز دارند که راهی برای رهایی ندارند و از جمع ما دور هستند. آیا ارزش درد را درک کرده‌ام؟ آیا می‌دانم دردهای من سرمایه‌ی جاودانی من در مسیر بهبودی و ضامن نگهداری من است؟ خداوندا: به خاطر دردها و کمبودهایم شکرگزاری می‌کنم!
درد هرچه‌قدر بزرگ باشد تحمل کردنی است!
--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

خداوند طرح و نقشه های خود را به قلب انسان ها می فرستد و پاسخ از زبان انسان جاری می شود.

نمی توانستم مفهوم این جمله را بفهمم. در پایین صفحه نوشته شده بود نتیجه نهایی نقشه هایی که ما تهیه می کنیم در دستان خداوند است. اگر این طور است پس چرا اصلاً نقشه ای طرح می کنیم؟ در انجام اراده خداوند می بایست بین تلاش من و اراده او اشتراکی وجود داشته باشد. خداوند می خواهد از تجربه دیگران بهره بگیرم، برای خود برنامه ای داشته باشم و نتیجه را به او واگذار نمایم. برنامه ریزی به من کمک می کند تا به خواست خدا عمل کنم. دست برداشتن از کنترل هر چیز و هر کس ممکن است کمی دشوار باشد اما شدنیست. زمانی که به تنهایی و با اراده شخصی خود سعی بر قطع مصرف نیکوتین داشتم، گاه موفق می شدم که فقط برای یک روز یا یک هفته قطع مصرف کنم. لازمه باقی ماندن در قطع مصرف همسو شدن اراده بی کران خداوند با اراده ناچیز و محدود من بود. لازم بود فقط برای امروز و یا همین یک دقیقه قدم بر می داشتم. وقتی از طریق جلسات نیکوتینی های گمنام شروع به قطع مصرف نمودم در زمان های وسوسه با اعضاء تماس می گرفتم و با آنان مشارکت می کردم. خود را به کاری مشغول می کردم و یا دعای آرامش برای نیکوتینی ها را می خواندم.

برای امروز، به پروردگار خود اعتماد و نتیجه را به او واگذار می کنم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan