فقط برای امروز
گمنامی و اراده شخصی
«اگر به اصل گمنامی وفادار بمانیم، انگیزه نفع شخصی... که در گذشته درد زیادی را به همراه آورد، از میان میرود.»
واژه گمنامی به خودی خود به معنای نداشتن نام است، اما اصل مهمتری در گمنامی برنامه NA تأثیرگذار است: اصل از خود گذشتگی. وقتی به عجز خود در برابر اداره زندگی اقرار میکنیم، قدم اول خود را از اراده شخصی دور میکنیم و به سوی از خود گذشتگی هدایت میکنیم. هر چه کمتر سعی کنیم زندگی خود را بر اساس اراده شخصی اداره کنیم، بیشتر به قدرت و هدایتی که زمانی شدیداً بدان نیاز داشتیم، دست پیدا میکنیم.
اما اصل از خود گذشتگی صرفاً موجب احساس بهتر در ما نمیشود، بلکه به بهتر زندگی کردن ما نیز کمک میکند. عقاید ما درباره اینکه دنیا چگونه باید اداره شود، اهمیت خود را از دست میدهد و از تلاش برای تحمیل اراده خود به همه افراد و چیزهای اطراف خود دست میکشیم. وقتی از تظاهر به "دانستن همه چیز" دست میکشیم و شروع به شناخت ارزش تجربه افراد دیگر میکنیم، رفته رفته با آنها با احترام رفتار میکنیم. منافع دیگران به اندازه منافع خود برای ما اهمیت پیدا میکند؛ کم کم به جای اینکه صرفاً درباره مصلحت خود بیندیشیم، به مصلحت گروه خود نیز فکر میکنیم. شروع به گذران یک زندگی میکنیم که بزرگتر از و فراتر از نام ما یا خود ماست. یعنی زندگی بر اساس اصل گمنامی را آغاز میکنیم.
فقط برای امروز: خدایا، مرا از اراده شخصی نجات بده. به من در درک اصل گمنامی کمک کن؛ به من کمک کن با از خود گذشتگی زندگی کنم.
--------------------------------------------------------------------------------
مشارکت،تجربه،نیرو،امید
پس دادن
وقتی برای اولین بار به نارانان آمدم نمی توانستم خودم را ابراز کنم.ببشتر وقت ها ،گیج بودم و حتی نمیدانستم کی هستم .آنقدر به معتادم ،معتاد بودم که برگرداندن تمرکز بر روی خودم سخت بود.من سرپرست و حامی او بودم ،و این مرا عصبانی و دلخور می کرد. فکر اینکه مشکلات پسرم به خاطر اعتیاد بوده ،هرگز به ذهنم نمی رسید.فکر می کردم که فقط دیگران دچار این مشکل.هستند.سپس خودم را در حال جنگیدن با بیماری اعتیاد دیدم ،انگار نبردی بود که باید در آن پیروز می شدم .چقدر فوق العاده است که نارانان به من فرصت داد تا با واقعیت روبرو شوم و اقرار کنم که زندگیم تحت اختیار من نبوده .اکنون حق انتخاب دارم تا از کنترلی که خیال می کردم داشتم ،دست بردارم و به نیروی برترم بسپارم ،وگر نه رنج من ادامه خواهد یافت.اکنون می دانم که لازم نیست همه جوابها را بدانم.می توانم احساساتم را درک کنم .می توانم با وجود کینه به خطر اتفاق هایی که در زندگی معتاد می افتد،زندگی خودم را داشته باشم.خوشحالی من ،به شادی هیچ کس دیگر بستگی ندارد.
با کار کرد قدم ها و استفاده از ابزارهای برنامه مانند شعار ها ،جلسات ،نشریات ،رابطه راهنما/رهجو و خدمت کردن ،پی میبرم چیزهایی را که یاد می گیرم ،نه تنها به من ،بلکه به دیگران هم می تواند کمک کند .با تمرین دوازده قدم و سنت پنج،می توانم چیز هایی را که این چنین رایگان به من داده شده به اعضای دیگر نارانان پس بدهم.
تفکری برای امروز:
من مسعولیت دارم تا موهبتی را که توسط گروهای خانواده نارانان به من داده شده به دیگران ببخشم.
--------------------------------------------------------------------------------
شهامت عوض شدن
هر چند بحران هایی که ما را به الانان آورده ممکن است گذشته باشند اما حتی پس از چند سال بهبودی همواره چیزهای جدیدی برای آموختن وجود دارند . ما تغییر میکنیم همانطور که فرصت هایی برای رشد معنوی وجود دارند . مواقعی نیز نقائص شخصیتی جدیدی بوجود می آیند که مانند یک علف هرز در توده ای از چمن های تازه ظاهر میشوند . و ما برای یک دید تازه باید خود را در جهت کارکرد قدم ها پیدا کنیم . من این موضوع را زمانی تجربه کردم که فهمیدم مدتهاست بیشتر اوقات عصبانی میشوم فکر میکردم دیگران و شرایط موجود مستلزم سرزنش هستند ، اما تصمیم گرفتم به سهم خودم در این جایگاه توجه کنم . فهرستی از خاطرات :احسات و رفتارهایی که هنگام از دست دادن آرامش بروز می دادم را تهیه کرده و با صدای بلند برای شخصی که به او اعتماد داشتم خواندم . همانطور که می خواندم ، مشکل مشترکی که در واقع ماهیت اصلی خطاهای من بود برایم مشخص شد . مشکل من غرور و تکبر بود نه شرایط من ....نیاز به ذی حق بودن ( حق تقدم داشتن بر دیگران) آرامش مرا در تمام موقعیت ها سلب می کرد . مهم نیست چه مدتی است برنامه الانان را کار میکنم ، من هرگز پیدا کردن راههای کار بردی جدید در زندگی ام را متوقف نخواهم کرد و این برای من موهبتی است چون بدین معناست که زندگیم به گونه بهتری تداوم خواهد داشت .
یاد آوری امروز
امروز چیزهای تازه ای برای آموختن من وجود دارد ذهن و قلب خود را برای فراگیری درس هایی که نیروی برترم برایم آورده . باز خواهم کرد . "در مورد چیزهای مهم نباید سوال کردن را متوقف کرد .
--------------------------------------------------------------------------------
روز به روز
آیا میدانم که عشق و دوست داشتن خود و درک دیگران تنها ابزار رهایی من از غم و افسردگی است؟ آیا میدانم که عشق را نباید در خودم حبس نکرده و باید آن خرج دیگران کنم؟ آیا میدانم با نگهداری و زندانی کردن و تکخوری عشق ،آن را در درونم به تباهی و کینه و فساد تبدیل میکنم؟ امروز پیبردهام که با دوست داشتن بیشتر خودم و دیگران بدون این که چشم داشت و انتظاری از آنها داشته باشم، از عشق و دوستی آنها بهره بیشتری خواهم برد. آیا میدانم با عشق ورزیدن به نزدیکان و همسایگان آنها را وادار به دوست داشتن هم دیگر میکنم؟ امروز پیبردهام که در مقابل دوستی و عشق با داشتن توقع و انتظار موجب از بین رفتن قداست عشق میشود. من حقیقی وقتی پیدا میشود که در دیگران گم شده باشم. من نیاز به ارزشمندی و توجهات دارم و برای نیازم به همدردانم کمک میکنم و با اینکارم به منظورم میرسم و در کنار دوستان در برنامهی خودیاری به خودم و کسانی که از من کمک میخواهم میرسم. امروز دیگران را بهخاطر بیماری و همدردی با خودم. بیشتر از قبل درک میکنم. امروز من به خودم اجازه میدهم که من واقعی در این مسیر در جریان باشم و ناقل عشق و هدایای خداوند باشم، نه ذخیره کنندهی عشق و هدایای او.
عشق اسیر نمیشود، ایثار کردنی است!
--------------------------------------------------------------------------------
مراقبه روزانه
در رو به رویی با بی حوصلگی امید را از دست نده.
وقتی برای اولین بار در جلسات نیکوتینی های گمنام شرکت کردم از آنچه می دیدم و می شنیدم متحیر مانده بودم. افرادی را دیدم که مانند خودم مصرف کننده بودند اما برای مدت ها در حال زندگی بدون مصرف نیکوتین بودند. آنان در آنجا جمع شده بودند تا تسلیم نیرویی برتر شوند. آنان تجربه خود را در مورد رهایی از اعتیاد نیکوتین با یکدیگر به مشارکت می گذاشتند. بدون شک این برنامه ابزاری برای رهایی من از درد و عذاب هایی بود که می کشیدم. در آن جا دریافتم اگر آنان توانسته اند قطع مصرف کنند پس من هم می توانم. باید از آرزو کردن فراتر می رفتم. لازم بود آنچه را می دیدم و می شنیدم باور کنم و در جهت اجرای آن ها قدم بردارم. در برنامه دعاهایی را آموخته ام که بارها و بارها زندگیم را نجات داده است. در برنامه آموختم که به پرورش ذهن و قلبی آرام و سرشار از عشق و مهربانی بپردازم. آموختم که تسلیم نیرویی برتر شوم و از آن مهمتر ارتباط آگاهانه خود با او را ارتقاء بخشم.
برای امروز، دریافته ام رسیدن به هر هدفی نیازمند زمان است. تصور بدون عمل هرگز ما را به جایی نمی رساند.