Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

30دی

فقط برای امروز

 

 30  دی                                      یک وعده، هزاران پاداش

«معتادان گمنام تنها یک چیز را وعده میدهد و آن رهایی از

 اعتیاد فعال است...»

کتاب پایه

v

تصور کنید چطور خواهد بود اگر نومید و با قصد قطع مصرف مواد وارد انجمن معتادان گمنام میشدیم، ولی فقط با یک بازارگرمی روبرو میشدیم: «اگر فقط قدمها را انجام دهید و مواد مصرف نکنید، ازدواج خواهید کرد، در محله‌های اشرافی زندگی خواهید کرد، صاحب دو تا و نصفی بچه خواهید شد و شروع به پوشیدن لباسهای پلیاستری خواهید کرد. عضو مفید و مسئولیتپذیر جامعه و همنشینان خوبی برای پادشاهان و رؤسای جمهور خواهید شد. ثروتمند خواهید بود و شغل پر جنب و جوشی خواهید داشت.» اکثر ما اگر با این چربزبانیهای بیملاحظه روبرو شویم، فریاد میزنیم و به سمت در فرار میکنیم.      

به جای چرندیات شگفت انگیز و پیشبینیهای وحشتناک با وعده امیدواری روبرو شدهایم: رهایی از اعتیاد فعال. وقتی میشنویم دیگر هرگز مجبور به مصرف مواد نیستیم، احساس آرامش میکنیم. مجبور نخواهیم بود به شخصیتی خاص تبدیل شویم!

البته پس از گذشت مدتی از بهبودی، رفته رفته اتفاقات خوبی در زندگی ما روی میدهد. هدایایی به ما ارزانی داشته میشود— هدایای روحانی، هدایای مادی، هدایایی که همیشه در رؤیا میدیدیم و هرگز جرأت نکردیم برای دستیابی به آنها امیدوار باشیم. اما این هدایا، هدایای واقعی هستند—آنها را فقط به این خاطر که عضو NA شدهایم به ما وعده ندادهاند. تنها چیزی که به ما وعده داده شده، رهایی از اعتیاد است—و همین هم خیلی زیاد است! 

v

فقط برای امروز:  وعده رهایی از اعتیاد به من داده شده است. هدایایی که دریافت میکنم از مزایای بهبودی هستند


--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

رها کردن کنترل
20 ژانویه       30دی
اکنون که با کار کرد برنامه نارانان می دانم فقط خودم را می توانم کنترل کنم تا کی می خواهم به کنترل مردم ،مکان ها و چیزها ادامه دهم.وقتی تراز شخصی دیگران را بگیرم بلا فاصله اصرارمن برای کنترل کردن بر می گردد.باید یاد بگیرم سرم به کار خودم باشدو یادم نرود که وظیفه من چیست.اگر سهمی ندارم لازم است آن را رها کنم.
قدم یک به من یاد آوری می کند که در مقابل زندگی دیگران قدرتی ندارم و  در ادامه اشاره می کند که تلاش من برای کنترل دیگران ،مکان ها و چیز ها زندگی مرا غیر قابل اداره می کند.اگر به نارانان بیایم و صادقانه اضطراب و ناتوانی ام برای پذیرش نا رضایتی  را مشارکت کنم راه کمک گرفتن از گروه،و نیروی حاضر در جلسات را باز می کنم .قدم یک با اقرار به عجز در مقابل معتاد شروع میشود و سپس اقرار می کنم که زندگیم غیر قابل اداره شده است.هر وقت بخواهم فردی یا موقعیتی را کنترل کنم اگر این قدم را تمرین نکنم نه تنها می توانم به کارهای خودم فکر کنم بلکه وقت و انرژی بیشتری برای انجام آنها و هم چنین تعیین حد و مرز و انتخاب های مفید  برای خودم دارم.
تفکری برای امروز:
روی چیزهایی که می توانم تغییر دهم تمرکز میکنم و چیزهایی را که نمی توانم تغییر دهم رها می کنم و به نیروی برترم می سپارم.دانستن محدودیت هایم مرا برای قدم دو آماده می کند.من سفر به سوی آرامش و آسودگی خاطر را آغاز کرده ام .این موهبت گرانبها را برنامه نارانان به من داده است.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

30 دی ماه
گاهی اوقاتیک اسب از دستورات شخصی که سوار آن است اطاعت نمی کند و هر دو در مسابقه کنترل خود را از دست می دهند.افکار من نیز، وقتی که با عصبانیت سعی می کنم، بارها و بارها مشکلی را حل نمایم می تواند اینگونه باشد. اصول سوارکاری به من آموخته است که نبایدها را بارها و بارها یک دستور با صدای بلند تکرار کرد، بلکه باید اسب را متوقف کرد، توجه او را جلب کرده و مجدداً شروع به کار کرد. همینگونه وقتی که افکار من از کنترل خارج می شوند لازم است که متوقف شوم. من ممکن است این عمل را با تنفس عمیق یا نگاهکردن به اطرافم انجام دهم. این می تواند به من کمک کند تا افکار آزاردهنده خود را چیزهای مثبت مانند شعارهای الانان، دعای آرامش و یا هر موضوع آرامش بخش دیگری که هیچ نقشی در قبال مشکل من ندارند، جایگزین نمایم. بعداً ممکن است بخواهم دوباره در مورد مشکلم در شرایط آرامتر و با کمک دوستانم در الانان یا راهنمایم فکرکنم. وقتی که فاصله ای بین خود و افکار آزاردهنده ام قرار می دهمف می توانم بدون از دست دادن کنترلم به شرایطم نگاه کنم.

یادآوری امروز

گاهی اوقات من نباید مشکلی را قبل از اینکه بتوانم راه حلبرایش پیدا کنم،رها کنم. گاهی اوقات افکار پرمشغله من ممکن است آنقدر هیاهو ایجاد کنند که نتوانم نوای درونی خود را که راه حل پیشنهاد می کند بشنوم.
فرو نشاندن سروصداها مهارتی است که با تمرین کردن می توانم یاد بگیرم.در ابتدا ممکن است افکارم بارها و بارها خاموش کنم، اما در الانان یاد میگیرم که تمرین باعث پیشرفت می شود، یک دقیقه" یک فکر برای هر دفعه.
«تمام بیچارگی افرادنشأت گرفته از این است که نمی توانند در یک اتاق ساکت به تنهایی بنشینند.»


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

30 دی
وقتی به شباهت‌های درد و ماجراهای مشترکمان فکر می‌کنم، غرق تعجب می‌شوم. همه‌ی ما در گروه خودیاری از درد و رنجی عذاب می‌کشیم، به نام وابستگی است که رهایی از آنها به غیر از معجزه‌ی خداوند نیست. بیماری مشترک ما با تمام نکات ریز و درشت در رازها و گرفتاری‌ها و توهین‌ها و دردها، با هم مشترک هستیم. درد و محرومیت‌ها بهایی است، که در مقابل این بیماری پرداخت کرده‌ایم. امروز دانش جدیدی کسب کرده‌ایم که خارج از حد تصور ما بوده است. امروز آموخته‌ایم که چگونه در آرامش بیشترین بهره را از جریانات زندگی جدید ببریم و به اتفاقات دردناک گذشته اهمیت کمتری بدهیم. امروز خداوند خواهان رُشد معنوی و کسب مهارت‌های جدید زندگی منطیق با برنامه‌ی ‌جدید من در اصول برنامه جهت امور زندگی و افکارم است. سهم من هم حق انتخاب حالات خوب است. من حق دارم از یک رابطه و رفتار بد، متوسط، خوب، رابطه و رفتار خوب را انتخاب کنم و بابت این حق انتخاب از خداوند مهربان و اصول خودیاری برنامه سپاسگزار باشم.
سهم امروز من بهترین‌ها است!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

سی ام دی:   بهترین راه برون رفت از مشکل، رو به رو شدن با آنست.

   با وجود تمام وعده و وعیدها و تلاش هایی که طی ده سال در جهت قطع مصرف می کردم نمی توانستم قطع مصرف کنم. در سن چهل و پنج سالگی پزشکی تشخیص داده بود به بیماری آمفیزم مبتلا و در صورت ادامه مصرف نیکوتین بیش از یک سال زنده نخواهم ماند. می دانستم که به تنهایی قادر به قطع مصرف نیستم. به نیرویی برتر ایمان داشتم که در کودکی و بزرگسالی بارها و بارها به من کمک کرده بود. پس از مراجعت از مطب دکتر به خانه رفتم. در گوشه ای خلوت، با خدا به راز و نیاز نشستم. از او درخواست کمک کردم تا اعتیاد نیکوتین را از من بگیرد. از آن روز به بعد دیگر هرگز لب به سیگار نزدم. عصر آن روز شرکت در جلسات نیکوتینی های گمنام را در شهر خود آغاز کردم. هنوز بعد از سال ها قطع مصرف، برای تشویق تازه واردان و رساندن آنان به باور از آنچه که هنوز نمی توانند ببینند و همچنین تمرین قدم ها و اصول روحانی در زندگی روزانه، به طور مرتب در جلسات شرکت می کنم. به طور مرتب در جلسات شرکت می کنم زیرا باور دارم که ما با در میان گذاشتن آنچه که داریم می توانیم آن را حفظ کنیم. من اهمیت ویژه ای برای بهبودی خود قائلم.

برای امروز، اراده و سرنوشتم را به مراقبت خداوندی که درک می کنم می سپارم و تجربه و امید و نیروی خود را با سایر اعضاء به مشارکت می گذارم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan