Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

27دی

فقط برای امروز

 

بخشش 27 دی

«وقتی متوجه نیاز خود به بخشیده شدن میشویم، تمایل داریم بخشش بیشتری از خود نشان دهیم. حداقل میدانیم دیگر از روی قصد زندگی را برای مردم عذابآور نمیکنیم.»

کتاب پایه

v

در دوران اعتیاد خود اغلب با دیگران به طرز بدی برخورد میکردیم، گاهی از روی عمد راههایی را مییافتیم تا زندگی آنها را عذابآور سازیم. در دوران بهبودی نیز شاید هنوز مایل به قضاوت درباره اعمال دیگران باشیم، چون به خیال خود میدانیم آنها چگونه باید رفتار کنند. اما وقتی در بهبودی خود پیشرفت میکنیم، اغلب متوجه میشویم که برای پذیرفتن خود باید اطرافیان خود را بپذیریم.

شاید وقتی عدم سلامت عقل یک فرد بروز پیدا میکند، مشاهده آن مشکل باشد. اما اگر خود را از این مسئله جدا بدانیم میتوانیم راه حلی برای آن پیدا کنیم و اگر احساس کنیم تحت تأثیر اعمال فرد دیگری قرار گرفتهایم، میتوانیم از اصل بخشش استفاده کنیم.

v

فقط برای امروز: سعی میکنم ببخشم، تا اینکه مورد بخشش قرار گیرم. سعی میکنم طوری رفتار کنم که احساس کنم سزاوار است خود را دوست داشته باشم.


--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

به تعویق انداختن 
17ژانویه        27دی
آیا من معتقدم تا ابد زنده خواهم بود؟به خودم می گویم:"فرداانجامش می دهم".

گر چه هرگز وقت کافی برای انجام آن پیدا نمی کنم.بخصوص اگر برای خودم باشد.من در زندگیم خیلی زمان بندی دارم اما یکی از ضعف های شخصیتی من طفره رفتن است.که مدت ها بخشی از زندگی من بوده.شاید فردا،ماه بعد یا سال بعد روی این ضعف کار کنم .وقتی با خودم صادق باشم،پی می برم که یک روز وقت من به پایان می رسد و فرصت انجام این کار ها را از دست خواهم داد.انگار روی پیشانیم نوشته :"بی خیال من عقب می اندازم ."
شاید اجازه ادامه این رفتار را به خودم بدهم .حدس می زنم باید درسی را که "طفره رفتن "می آموزد یاد بگیرم وقتی بمیرم خواهند  نوشت"او هرگز کاری را که امروز  می توانست انجام   نداد و آن را به فردا سپرد فردایی که هرگز نیامد."
در نارانان یاد می گیرم تمرکز را روی خودم و ضعف های شخصیتی ام بگذارم.وقتی تمرکز می کنم می فهمم ممکن است از ترس انزوا طلبی و فرار از رشد کردن باشد.که مرا پشت گوش انداز کرده .شاید به این دلیل است که احساس می کنم برای کار کردن روی آن به اندازه کافی مهم نیستم!هر وقت مهلت معینی وجود دارد آدرنالین من بالا می رود.آیا خودم را برای شکست آماده کرده ام یا ازاین احساس لذت می برم؟پاداش یا جزای من چیست؟از طفره رفتن چه بدست می آورم؟
من عادت دارم سرپرست کسانی باشم که در گیر متعادل کردن زندگی در مقابل بار سنگین اعتیاد هستند.از تمرکز روی خودم یا لذت بردن از زندگی یک لحظه احساس گناه به من دست می دهد.در حالیکه برای رشد و سلامتی عقل خودم دقیقا چیزی است که نیاز دارم انجام بدهم.
تفکری برای امروز
کشمکش های پر فراز ونشیب معتاد در هنگام اعتیاد فعال ادامه خواهد داشت و مهم نیست که من چه روشی را انتخاب کنم.پس امروز بهترین چیز برای من این است که روی خودم کار کنم واز یک لحظه شادی و رضایت مندی لذت ببرم بدون اینکه از صرف وقت برای خود احساس گناه کنم.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

بیست و هفتم دی
اخیرا بحثی با یکی از نزدیکانم داشتم . او همه چیز را علنا عنوان کرد . و چیزهایی در مورد من و زنم اظهار کرد . که زیاد خوشایند نبودند بعدا وقتی که به او گفتم از صحبت هایش رنجیده شده ام . او اصرار داشت که کار اشتباهی از او سر نزده و اینکه آنچه او گفته درست بوده ، بنابراین من نباید او را مقصر میدانستم . چند بار نامهربانی های فردی خود را تصدیق و توجیه کرده ام یا در جاییکه بمن مربوط نبوده با بحث کردن دخالت خود را توجیه کرده ام ؟ اغلب اوقات ، بخصوص وقتی که فرد الکلی مورد علاقه در حال نوشیدن بود . در هر حال ادعا کردم حق با من است . الکل زندگی مرا ویران میکرد و این وظیفه من بود تا این جمله را بگویم _ بارها و بارها و بارها . من یاد میگیرم که خودرا از آنچه که دیگران باید انجام دهند رها سازم . در الانان شنیدم که فردی این روش را انتخاب کرده بود . " من میتوانم خوب باشم" ..من میتوانم خوشحال باشم . " من نباید ذهن خود را مشغول دیگری کنم . با کمک میتوانم " زندگی کنم و بگذارم زندگی کنند

یاد آوری برای امروز ...

من شخص غیر حساس و بی تفاوتی نیستم ، اما بارها با ادعا کردن حق خود رفتار غیر حساس خود را توجیه و تصدیق کرده ام من میتوانم به حق دیگری احترام بگذارم . تا برای خود تصمیم بگیرد ، حتی وقتی که شدیدا مخالف هستم .
اگر بتوانم آنقدر خود را دوست داشته باشم تا به دیگران اجازه دهم خودشان باشم . ، آنگاه ارتباطات من بسط خواهد یافت . "خداوندا ، وقتی که ما اشتباه میکنیم ، تمایل تغییر آن بما ببخش و هنگامی که کار درستی انجام میدهیم ، کمک کن تا با آن به راحتی زندگی کنیم .


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

27 دی
وقتی درمانده و تنها و بی‌کس، از جمع بشریت رانده شده و در درونک منزوی و تنها شدم، احساس کردم باید کاری کنم، تا خودم را از این وضعیت نجات دهم! زانو زده و از خداوندی که می‌گفتند وجود دارد تقاضای کمک کردم. گفتم: می‌گویند هستی و شاهدی که در اثر نادانی ویران شده‌ام، کسی را هم ندارم. همه‌ی درها هم به رویم بسته شده است. جانم را بگیر و خلاصم کن. نمی‌دانستم چه می‌خواهم، ولی وجودم پر از خواهش و نیاز به زندگی درست و اصولی بود. می‌خواستم زنده بمانم و از وابستگی‌ها رها شوم. با این دعا ناگهان همه چیز تغییر کرد. احساس کردم کسی در کنارم است. بوی خوشی اتاق غم گرفته‌ام را پُر کرده بود. کسی در درونم به من می‌گفت، تو تنها نیستی. امروز زانو می‌زنم و از خدایم به خاطر ا

ین که مرا تنها نمی‌گذارد تشکر می‌کنم. امروز زندگیم به واقعیت نزدیک‌تر شده است و تا وقتی که در برنامه هستم و با اصول خودیاری زندگی می‌کنم، به عمق عشق و محبت خداوند نزدیک‌تر می‌شوم. امروز حضور خداوند را در تمام لحظات زندگیم احساس می‌کنم!
خداوند مرا هرگز رها نکرده بود!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

بیست و هفتم دی: تصمیم بگیراز کاری که انجام می دهی لذت ببری.

مدتها پیش به این نتیجه رسیده بودم که هیچ دلیل موجهی برای ادامه مصرف نیکوتین ندارم. میلیونها انسان در زندگی موقعیت های دشواری را تجربه می کنند اما هیچکدام برای حل مشکل خود نیکوتین مصرف نمی کنند. البته این درک به تنهایی برای به وجود آوردن انگیزه کافی جهت قطع مصرف در من کافی نبود. فکر می کردم برای من زمان قطع مصرف گذشته. تصور می کردم تخریبی که مصرف نیکوتین طی سی سال در من بوجود آورده جبران شدنی نیست. فکر می کردم بر اثر تخریبی که طی سی سال گذشته داشتم به زودی بر اثر سکته یا سرطان خواهم مرد. پس چرا خود را به دردسر بیاندازم؟ در حالی که برای پیدا کردن تمایل جهت قطع مصرف دعا می کردم دو اتفاق مهم رخ داد. اول یکی از دوستان پیام انجمن نیکوتینی های گمنام را به من رساند و من شروع به شرکت در جلسات کردم. دوم به آینده نگاه کردم و خود را در حال زندگی بدون مصرف نیکوتین دیدم. دیدم که شاید دچار عارضه قلبی یا سرطان شوم، اما در هر صورت بدون مصرف نیکوتین بهتر می توان از عهده مداوای آن برآمد.

برای امروز، به جای مصرف نیکوتین طالب آگاهی از خواست و اراده نیروی برتر در زندگی هستم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan