Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

2بهمن

فقط برای امروز

 

 2 بهمن                               مدرسه بهبودی

«این برنامه مخصوص یادگیری است.»

کتاب پایه

v

یادگیری در دوران بهبودی، فعالیتی سخت است. اکثر اوقات یادگیری چیزهایی که بیشتر باید بدانیم، سختتر است. بهبودی را فرا میگیریم تا خود را برای تجربیات زندگی آماده کنیم. وقتی به صحبتهای دیگران در جلسات گوش میدهیم، یادداشتهای ذهنی برمیداریم تا بعدها بتوانیم به آنها رجوع کنیم. برای آمادگی، یادداشتها و متون خود را در فواصل میان "درسها" مطالعه میکنیم. درست همان طور که دانشآموزان فرصت بهرهگیری از دانش خود را در طول امتحانات دارند، ما نیز فرصت استفاده از بهبودی خود را در مواقع بحرانی زندگی در اختیار داریم.  

مانند همیشه در برابر نحوه رویارویی با مشکلات زندگی، حق انتخاب داریم. میتوانیم واهمه داشته باشیم و از آنها به عنوان تهدیدی برای آرامش خود دوری کنیم یا میتوانیم آنها را به عنوان فرصتهایی برای رشد بپذیریم. با تأیید اصولی که در بهبودی یاد گرفتهایم، مشکلات زندگی موجب افزایش قدرت ما میشوند. اما اگر این مشکلات نباشند، آنچه یاد گرفتهایم را فراموش میکنیم و کم کم فعالیت خود را از دست میدهیم. این مشکلات فرصتهایی هستند که بیداریهای روحانی جدیدی را در ما ایجاد میکنند.     

متوجه خواهیم شد که پس از هر بحران دوران آرامشی وجود دارد که به ما فرصت خو گرفتن با مهارتهای جدید را میدهد. پس از اینکه درباره تجربه خود تعمق کردیم، از ما میخواهند تا دانش خود را با فردی در میان بگذاریم که آنچه ما قبلاً یاد گرفتهایم را فرا  میگیرد. در مدرسه بهبودی همه ما هم دانشآموز هستیم و هم معلم.

v

فقط برای امروز:  دانشآموز بهبودی هستم. با مشکلات زندگی روبرو میشوم، درباره آنچه آموختهام اعتماد به نفس دارم و مایلم آن را با دیگران در میان بگذارم.


--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

مراقب بودن
22 ژانویه    2بهمن.
از وقتی که یادم می آید یک سر پرست بوده ام و از زمانی که یک نوجوان بودم  شروع شد برای مواظبت از پدر مریض ،مادرم به کمک من نیاز داشت.همیشه احساس می کردم من مسوول مواظبت از دیگران هستم و حرفه مراقبت را انتخاب کردم.در ازدواج اولم حس می کردم باید از همسرم مواظبت کنم و به او اجازه می دادم مدام  مرا کنترل کد.او کار نمی کرد و از من انتظار داشت که همه چیز را اداره کنم . من خشم و رنجشم را در خودم نگه می داشتم و نمی فهمیدم این کار مرا نابود می کند.سپس بچه هایم به دنیا آمدند و لازم بود از آنها مواظبت کنم.وقتی همسرم مرد خشم و رنجش من هم با او مرد.به چیزی که فکر می کردم یک زندگی طبیعی است برگشتم اما اینطور نبود.همبشه نیازهای دیگران به نیاز من اولویت داشت.به ندرت می توانستم به هرکسی "نه"بگویم و وقتی نه می گفتم به شدت احساس گناه می کردم.در ازدواج دومم چندین سال همه چیز آرام وبی درد سر بود تا اینکه همسرم به کراک معتاد شد.یک بار دیگر من سر پرست شدم فقط این بار وضعیت خیلی بدتر بود.من حواس خودم را از دست داده بودم.
یک شب وقتی احساس کردم دارم دیوانه میشوم با تلفن گویای نارانان تماس گرفتم.روز بعد به جلسه رفتم.بعد از اولین جلسه حتی با وجود اینکه هنوز هم همه چیز در زندگیم دیوانه وار بود احساس بهتری داشتم.از طریق جلسات نارانان فهمیدم که من مسوول مواظبت از دیگران نیستم.آنها می توانستند مراقب خودشان باشند.لازم بود یاد بگیرم مراقب نیاز هایم باشم.تغییر دادن روشی که طی سالها انجام داده بودم تلاش طولانی وسختی بود.اما حمایتی که از جلسات نارانان دریافت کردم بی نهایت به من  کمک کرد.
تفکری برای امروز:
اکنون می توانم به معتاد و دیگران "نه "بگویم و احساس گناه نداشته باشم.من مهم هستم.می بایست از خودم مراقبت کنم و بگذارم دیگران  هم از خودشان مراقبت کنند."نه "یک جمله کامل است.تمرکز من در زندگیم باید روی خودم باشد.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

2 بهمن
زمانی که ما به الانان میرویم، بلسیاری از ما اشتیاق داریم تا به صحبتهایمان گوش داده شود. ما از کشف اتاق های الانان که مکانی امن برای صحبت کردن پیرامون مسائل محصور در درونمان می باشد، دلگرم می شویم.ما مشارکت میکنیم و افراد پیرامونمان با تکان دادن سرشان آن را درک می کنند. آنها پس از جلسات با ما حرف میزنند و عنوان می کنند که چقدر صحبت های ما را تصدیق کرده و از ما بخاطر مشارکتمان سپاسگزارند.
در نهایت به حرفهای ما گوش داده می شود. این توجه می تواند آنقدر احساس نیرومندی بدهد که ممکن است در آن افراط کنیم. بسیاری از ما می ترسیم که این شانس آزادانه صحبت کردن رارها کنیم، بطوریکه ان را آخرین فرصت در نظر میگیریم. اما وقتی هر عضوی با تحکم در جلسات به مشارکت بپردازد، گروه از این عمل رنج میبرد. با پیروی کردن از سنت ها، منافع مشترک گروه باید در درجه اول قرار گیرد و همچون یک ابزار ارزشمند در راهنمایی کردن محسوب می شود. نیازهای ما برای ابراز احساسات شخصی مان واقعی بوده و باید جهت یابی شود. یک راهنما می تواند زمانی را به ما اختصاص دهد و لازم است توجه داشته باشیم که در مورد خودمان و زندگی مان صحبت کنیم.

یادآوری امروز

نیازهای من مهم هستند. الانان به من کمک می کند تا راههای مناسبی برای بدست آوردن آنها پیدا کنم. من امروز به خوبی از خودم مراقبت خواهم کرد.
« جزئیات بسیار خصوصی بهتر است با راهنمایی که می تواند دقیقاً به آنها گوش داده و حمایت خویش را حفظ کند، مطرح می شود. فردی که همه چیز را راجع به شما می داند و می پذیرد که شما نیز مانند او هستید.»


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

2 بهمن
وقتی در شرایطی قرار می‌گیرم که به خواسته و آرزوهایم نمی‌رسم و یا وقایع طبق خواسته‌ام پیش نمی‌رود، ناامید می‌شوم یا در اثر اشتباهات مکرر موفق به رفع مشکلی نمی‌شوم، اعتمادبه نفسم را از دست می‌دهم. امروز با اصول برنامه‌ی خودیاری متوجه شده‌ام بیشترین صدمه را خودم در اثر نداشتن صبر و مشورت نکردن با دیگران به خودم زده‌ام. اصول برنامه‌ی خودیاری اعتقاد دارد که وقتی ناامید و ناتوان شدی به خداوندی می‌رسی! شاید شما هم مثل من که در ابتدا این حرف را شنیدم ناراحت شدید، اکنون باور دارم و یقین پیدا کرده‌ام که در بدبختی و تیره‌روزی فرصت بیشتری جهت رفع مشکلات و حل مسائل پیدا می‌کنم، تا در سعادت و خوشبختی، چون انسان در شرایط سخت خود را حفاظت می‌کند. امروز که خداوند نمی‌خواهد مرا با اذیت و آزار آزمایش کند، بلکه این اتفاقات حاصل بیماری من می‌باشد که مرا دچار دردسر کرده است. امروز با به کارگیری این تجربیات جلوی اشتباهات را خیلی بهتر از قبل می‌گیرم. اگر مقداری صبر و تحمل داشته باشم موفق خواهم شد.
مشکل من نداشتن صبر است!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

دوم بهمن:   پیروزی چیزی نیست جز لحظه ای کوتاه که برای آن زندگی می کنی.

   یکی از بزرگترین حقایقی که به آن می اندیشم این است که هیچ چیز جز خدا ابدی نیست. هیچ چیز در دنیا وجود ندارد که تا ابد غیر قابل تغییر باشد. هیچ چیز حتی یک لحظه یکسان نیست. همه چیز از الکترون و پروتون تشکیل شده و این ذرات دائم در حرکتند. همه جانداران جریان شناوری از افکار و احساسات هستند. لحظات خوشی و ناخوشی می آیند و می روند. نباید به لحظات خوشی وابسته و در لحظات ناخوشی خود را اسیر کنم. در هر صورت هر کدام چه بخواهم چه نخواهم می گذرد. درک این موضوع درک دو روی یک سکه است. زندگی مانند رودخانه جاریست. پیچ و خم می خورد اما همچنان به مسیر خود به سمت دریا پیش می رود.

برای امروز، زندگی را با تمام جزر و مدهایش می پذیرم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan