Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

5بهمن

 هدیهای فوقالعاده                                 5  بهمن

«وقوع آن را هر روز در جمع خود مشاهده میکنیم. این برگشت معجزهآسا گواه بر بیداری روحانی است.»

کتاب پایه

v

آنها را نظاره میکنیم که شکستخورده و پژمردهروح وارد اولین جلسه خود میشوند. درد و رنج آنها نمایان است و نیاز آنها به کمک حتی نمایانتر است. یک جزوه به معتادان گمنام خوش آمدید دریافت میکنند و در حالی که با سختی از جای خود تکان میخورند به صندلی خود باز میگردند.

دوباره آنها را میبینیم و این بار ظاهراً کمی راحتتر هستند. راهنمایی را برای خود پیدا کردهاند و هر شب در جلسات شرکت میکنند. هنوز نمیخواهند نظری کوتاه به ما بیندازند، اما وقتی صحبت میکنیم سر خود را به نشانه همدردی تکان میدهند. متوجه جرقهای از امید در چشمان آنها میشویم و وقتی آنها را تشویق میکنیم که باز هم به ما سر بزنند، با تردید لبخند میزنند.   

چند ماه بعد آنها راستقامت میایستند. یاد گرفتهاند که چگونه از طریق نگاه کردن با دیگران ارتباط برقرار کنند. قدمها را با کمک راهنما کار میکنند و در نتیجه التیام مییابند. وقتی در جلسات صحبت میکنند به آنها گوش میدهیم. پس از آن، با یکدیگر صندلیها جلسه را میچینیم.

چند سال بعد، آنها در کارگاه یا یک همایش صحبت میکنند. شخصیت بذلهگو و شگفتانگیزی پیدا کردهاند. وقتی ما را میبینند، لبخند میزنند، ما را در آغوش میگیرند و میگویند بدون وجود ما هرگز قادر به انجام این کار نبودهاند. وقتی میگوییم «ما هم بدون وجود شما نمیتوانستیم این کار را انجام دهیم» سخن ما را درک میکنند.

v

فقط برای امروز:  از مشاهده بهبودی دیگران شادمان میشوم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

غیر قابل اداره
25 ژانویه   5بهمن
من معتقدم وقتی اولین قدم را بر می دارم می بایست دو کار انجام بدهم.اول باید اقرار کنم که عاجزم  .درک بیماری اعتیاد دشوار است.به عنوان مادر یک نو جوان عقیده داشتم  اگر کار بهتری انجام می دادم عزیز دلبند و کوچکم به جوانی برومند تبدیل می شد و چقدر دردناک بود وقتی که پی بردم فرزند من یک معتاد است.خودم را سرزنش می کردم کارهایی را که می بایست انجام می دادم و کارهایی را که نمی بایست به یاد نمی آوردم.به سختی تلاش می کردم بفهمم که اکنون چگونه می توانم به معتاد کمک کرده و بیماری وحشتناک اعتیاد را درمان کنم.این باعث شد زندگیم غیر قابل اداره.شود.
مجبور بودم بپذیرم که عاجزم .چون من برای اینکه معتاد را وادا ر به مصرف کنم کاری نکردم و مجبور کردن معتاد به قطع مصرف هم هیچ کاری نمی توانم بکنم.دوم اینکه در نارانان می بایست بپذیرم که زندگیم غیر قابل اداره است و نیازمند بهبودی هستم.من می توانم فقط به خودم کمک کنم.می توانم در یک جلسه شرکت کنم مشارکت کرده و گوش بدهم.می توانم هر روز دعا کنم که نیروی برترم به من کمک کند تا بدانم چه چیزی را لازم است تغییر بدهم.
تفکری برای امروز:
عجزم را در مقابل دیگران می پذیرم و کارهایی را که برای اداره کردن زندگیم لازم است و می توانم انجام می دهم.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

5 بهمن
قدم پنجم می گوید:"چگونگی دقیق خطاهای خود را به پر.ردگار، خود و یک انسان دیگر اقرار کردیم." اما ماهیت دقیق خطاهای من چه هستند؟ آیا آنها شامل گرفتاری، عبارات گفته شده در حین عصبانیت و عدم صداقت بوده است؟ برای من ماهیت دقیق خطاهایم ناگفته ها، خود کم بینی و شکستها می باشد که باعث برانگیختن افکار و اعمالم می شود.. اینها شامل تصوراتی که به اندازه کافی برای من نیستند، من شایسته عشق نیستم و اینکه آنقدر صدمه دیده بودم که که هرگز بهبود نمیافتم.اگر من عمیقاً کاووش می کنم، معمولاً افکاری پایین تر از این سطح که احساس بدی در مورد آن دارم پیدا می کنم. من یاد میگیرم تا تمرین کنم، آیا هیچ صحبتی برای این خود کم بینی ها وجود دارد یا نه؟ پس می توانم زندگی اطرافم را با واقعیت بیشتری بسازم، با روش محبت آمیزتری خودم را ببینم.

یادآوری امروز

زندگی کردن با الکلیسم صدمات زیادی به عزت نفس من زده است. در نتیجه ممکن است تشخیص دهم که چطور بسیاری از خطاهای من بر اسس اشتباه خودم ایجاد شده است و به همین علت است که قدم پنجم بسیار روشنگر و شفاف کننده می باشد.
من به همراه نیروی برترم و فرد دیگری، حتی می توانم الگوهای رفتاری و احساسی طولانی مدت زندگی ام را تغییر دهم.
« اگر هیچ کس نداند که واقعاً چه هستیم، ریسک می کنیم که خودمان را قربانی تنفرات فردی مان کنیم.اگر می توانیم مورد علاقه فرد دیگری که می داند چه کسی هستیم واقع شویم، قادر خواهیم بود خودمان را بپذیریم.دیگران بندرت به آن بدی که فکر می کنیم هستیم، فکر می کنند.»

--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

5 بهمن
اگر کسی با عملکرد یا حرف خود باعث ناراحتیم شود و من هم به خاطر او دچار احساسات بد و ناراحتی شوم، به جای اینکه نقش دفاعی و انفعالی گرفته و با خشم و دعوا به او پاسخ دهم، سعی می‌کنم در کمال خونسردی با او رو به رو شده و او را بپذیرم و خودم را به راحتی تحت اختیار احساسات بیماری وی قرار ندهم. امروز هر چند دست از یک یا چند وابستگی کشیده‌ام، ولی بهتر است این را بدانم که هنوز تحت تأثیر سیستم بیمارگونه‌ی افکار خودم هستم، به همین خاطر سریعاً دچار دردسر می‌شوم. خداوندا: به من قدرت پذیرش افراد و شرایط را مرحمت کن تا در کنار همه‌ی این افراد به راحتی و با آرامش زندگی کنم. آیا هنوز هم مانند رابینسون کروزوئه به دنبال جزیره‌ای به دور از مردم و تمدن می‌گردم، تا در آنجا با بیماری خودم در خلوت و انزوا و تنهایی بمیرم؟ آیا قادر هستم فارغ از انزواطلبی، نیروی روحانی و معنویم را فقط صرف پذیرش و رفع مشکلات و حل مسائل کنم؟ می‌خواهم مانند بقیه‌ی انسان‌ها در کنار دیگران در اجتماع و خانواده شکوفا شوم!
ما در تنهایی نابود می‌شویم!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

پنجم بهمن:   تا وقتی عشق ورزیدن را نیاموختم نتوانستم چیزی را پرستش کنم.

   مادرم آدمی بود مذهبی که مرتب در کلیسا شرکت می کرد. با وجود حضور هفتگی او در کلیسا هرگز متوجه روحانیتی در او نشدم. چیزی را که او با رفتن به کلیسا احساس می کرد درک نمی کردم، بنابراین از کلیسا دوری کردم. در دانشگاه به مطالعه فلسفه شرق و تمرین مراقبه و تایچی پرداختم. اینها احساس خوبی در من ایجاد می کرد امّا هنوز آن را درک نمی کردم. پس از پیوستن به انجمن نیکوتینی های گمنام کم کم شروع به درک ارتباط معنوی با یک نیروی برتر نمودم. شعار رها کن و به خدا بسپار و انجام عمل صحیح در زندگی روزانه آرامش را برایم به ارمغان آورد. اما مهمتر از هر چیز درک نیروی برتری بود که از باورهای خودم بر می خواست. لازم نبود درک من از نیروی برتر مانند درک کسی دیگر باشد. امروز نیروی برتر مرا یاری می کند تا فقط برای امروز آرام ،شجاع و از سلامت عقل برخوردار باشم.

برای امروز به یاد خواهم داشت که ارتباطم با نیروی برتر به اندازه درک من از اوست.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan