Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

23بهمن

 23بهمن                                         زندگی در زمان حال

«از گذشته پشیمان بودیم، از آینده واهمه داشتیم و درباره زمان حال خود آنقدر هم هیجانزده نبودیم.»

کتاب پایه

v

تا وقتی التیامی را که با کارکرد قدمهای دوازدهگانه رخ میدهد تجربه نکنیم، بعید است جملهای صادقانهتر از جمله بالا را پیدا کنیم. بسیاری از ما وقتی به NA میآییم، سر خود را از روی خجالت پایین میاندازیم، درباره گذشته فکر میکنیم و آرزو میکنیم که به گذشته بازگردیم و آن را تغییر دهیم. خیالات و انتظارات ما درباره آینده شاید آنقدر عمیق باشد که در اولین ملاقات خود با کسی که می‌خواهیم با او ازدواج کنیم، احتمالاٌ از خود می‌پرسیم که باید هنگام طلاق از کدام وکیل استفاده کنیم. تقریباً هر تجربهای باعث میشود چیزی از گذشته را به یاد آوریم یا آینده را مجسم کنیم. 

زندگی در زمان حال ابتدا دشوار است. ظاهراً افکار و ذهن ما متوقف نخواهد شد. ما برای لذت بردن از وقت خود مشکل داریم. هر وقت متوجه میشویم افکار ما بر چیزی که همین حالا اتفاق میافتد، متمرکز نیست، میتوانیم دعا کنیم و از خداوندی مهربان برای رهایی از افکار درونی خود کمک بخواهیم. اگر افسوس گذشته را میخوریم، امروز با تغییر شیوه زندگی خود در صدد جبران برمیآییم؛ اگر از آینده واهمه داریم، امروز با احساس مسئولیت زندگی میکنیم.   

با کارکرد قدمها و دعا کردن در مواقعی که درمییابیم در زمان حال زندگی نمیکنیم، متوجه خواهیم شد که آن دوران مانند سابق تکرار نمیشود. ایمان به ما کمک میکند تا فقط برای امروز زندگی کنیم. ما ساعت ها یا حتی روزهایی را سپری کردهایم که به جای گذشته تأسفبرانگیز یا آینده هولناک کاملاً به زمان حال توجه کردهایم.

v

فقط برای امروز:  وقتی کاملاً در لحظه زندگی میکنم، از خوشیهایی که در غیر این صورت شاید از من فرار کنند، استقبال میکنم. اگر مشکل دارم، از خداوند مهربان کمک میخواهم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

سپردن عدم سلامت عقل
12فوریه    23بهمن
تلاش برای ترقی کردن در یک خانواده بی مسوولیت  گاهی این باور را که نیروی برتری وجود دارد.برایم سخت می کرد.نمی توانستم بفهمم چرا این همه اتفاقات وحشتناک برای من پیش می آمد.من انتخاب نکردم که در این موقعیت متولد شوم.احساس می کردم که نیروی برترم مرا طرد کرده و نمی دانستم برای کمک کجا بروم.برای همین انتخاب های ضعیفی داشتم .ازدواج بایک معتاد را انتخاب کردم و تصور کردم می توانم مشکلاتش را بر طرف کنم.
وقتی به نارانان آمدم امید پیدا کردم که یک نیروی بزرگتر از خودم می تواند سلامت عقل را به زندگیم باز گرداند سپس شهامت جلو رفتن در این برنامه را به دست آوردم.من کامل نیستم اما انتخاب می کنم که با تمام توانم برنامه نارانان را کار کنم .به خودم می گویم که با زمان بندی شخصی پیشرفت خواهم کرد .هیچ کس برای پیشرفت من ساعت نمی زند و قضاوت نمی کند .بهبودی را  شروع کردم گاهی به تدریج و گاهی به سرعت .بله من خودم را در پناه نیروی برتری قرار دادم که آن نیرو می تواند سلامت عقل را به من باز گرداند.
به همان اندازه که تسلیم یک نیروی برتر می شوم .انتخاب می کنم دیوانگی ام را کمرنگ کنم. برای کار کردن این قدم روی ذخیره های امیدم کار می کنم.گاهی به خاطر خیانت های گذشته به دست آوردن امید،سخت است .پس به خودم می گویم هیچ کس نمی تواند این برنامه را برای من کار کند.من خودم باید انجامش دهم و فقط در آن هنگام التیام من آغاز خواهد شد.

تفکری برای امروز:
اولین قدم بهبودی من تشخیص وجود مشکل است.قبلاسعی می کردم این کار به.روش خودم انجام دهم ولی نشد .من خواهان آرامش وآسایش هستم که به نظر می رسد اعضای نارانان دارند.می توانم برنامه نارنان را کار کنم و اعتماد داشته باشم که نیروی برترم کمک می کند تا آرامشم را بدست بیاورم.

 


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

23 بهمن
من همیشه به دوستانم و غریبه ها نگاه می کنم و در قبال آنها اظهار نظر می کنم. " او خیلی جذابتر بنظر می رسد اگر ...
یا " برای انجام دادن آسانتر میشد اگر..."
قدم دهم یاداوری روزانه، برای رها شدن از چنین افکاری است.
به من یادآوری می کند تا به تعهد ترازنامه خود ادامه دهم و وقتی اشتباه می کنم بدون معطلی آنرا بپذیرم. هر روز می توانم به خودم نگاه کنم و تصمیم بگیرم چه پیشرفتی داشته باشم. چطور امروز می توانم رشد کنم؟تا پیایان امروز چه کاری برای بهبود و پیشرفت خود می توانم انجام دهم؟ آیا چیزی هست که می توانم آنرا بیاموزم؟ آیا بحران ( مبارزه ای )هست که با آن روبرو شوم؟ آیا یک سری ترسهای قدیمی و کهنه وجود دارند که بتوانم آنها را تجربه کنم؟ قدم دهم به من یادآوری می کند با خودم صادق باشم ، به پیشرفت خود آگاه باشم، اشتباهات خود را بپذیرم و فرصت های رشد یافتن در امروز را تشخیص دهم.


یادآوری امروز


وقتی که طبق ترازنامه خود مسیرم را دنبال کنم، مجبور نیستم مدتها بترسم که در یک موقعیت مبهم و نامعلومی که به سادگی نشأت گرفته از انکار می باشد، واقع شوم. وقتی این ترازنامه را به نیروی برترم واگذار می کنم، می دانم که بسوی رهایی حرکت می کنم.
یک انسان هرگز نباید از اینکه در اشتباه بود شرمگینت باشد، چرا که به عبارت دیگر، او امروز داناتر از دیروز خود است.


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

23 بهمن
یک شخصیت موهومی از قدیم در من وجود داشته که گاهی در درونم فریاد می‌زند، زود باش دیگه. زودتر کاری بکن. یالا از دیگران عقب افتادی. دیگران بردند

و خوردند. امروز این دشمن قدیمی و خرابکار را می‌شناسم. او به قدری در زندگیم خرابکاری ایجاد کرده است، که اعتماد کردن به او و وسوسه‌های فکری به او، یک دیوانگی باور نکردنی است. می‌دانم اگر یک لحظه به او فرصت بدهم، طبق معمول برای صدمین‌بار مرا دچار اشتباه و خطا خواهد کرد. امروز فقط به خودم فرصت می‌دهم که تا با راهنمایم مشورت کنم. اگر وی نبود با سایر دوستان قدیمی در برنامه مشورت خواهم کرد. آیا فهمیده‌ام که مشکلات به آرامی و با دوراندیشی از بین می‌رود؟ آیا می‌دانم که آدم‌های موفق مشاورین خوبی هم داشته‌اند؟ آیا می‌دانم احساسات گذرا هستند فقط باید صبر کرد؟ آیا قادر هستم بدون ایجاد خشم و مشت گره کردن و دندان نشان‌دادن، مشکلاتم را رفع و مسائل را حل کنم؟ امروز با تسلیم شدن به اراده‌ی خداوند و با صبوری و آرامش نتایج معجزه آسای برنامه‌ی خودیاری را می‌نگرم!
به تنهایی هیچ قدرتی نداریم!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

بیست و سوم بهمن:   حتی اگر در مسیر درست قرار گرفته باشی، اگر فقط بنشینی و کاری انجام ندهی از روی تو خواهند گذشت.

در گذشته همیشه فکر می کردم وجودم یک اشتباه است اما به نظر نمی رسید که برای زندگی هدفی ندارم. بیشتر اوقات سخت مشغول کار کردن بودم و سعی می کردم برای بدست آوردن هر چه بیشتر ارزش های زمینی باهوش تر از دیگران باشم. استراتژی من به جای معنویت بر مادیات استوار بود. در نهایت باانجمن نیکوتینی های گمنام آشنا شدم. در آنجا مرا به خاطر خودم دوست داشتید نه بخاطر اموالم. بدون مصرف نیکوتین آموختم تا در خود کاووش کنم تا دریابم که کیستم و چه چیزهایی ارزش های واقعی در زندگیم هستند. بدینگونه مسیر زندگی و شغلم تغییر کرد. با وجود این امروز هم گاهی به گذشته نگاه می کنم و حسرت آن را می خورم. گاهی به جنبه های به ظاهر خوب شغل گذشته فکر می کنم و وسوسه می شوم که به شغل سابق برگردم. شغل سابقم تمام انرژی ام را می گرفت. من یک معتاد هستم و کافیست یک بحران و مقدار کافی نیکوتین در اختیارم قرار گیرد تا بطور حیرت آوری شروع به کار کنم. اکنون برای تفریح و سرگرمی و انجام خدمات اجتماعی زمان و انرژی کافی دارم و نمی خواهم هرگز آن را از دست بدهم.

برای امروز، افکارم را به مسیری سازنده هدایت خواهم کرد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan