Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

راهنمای کارکرد قدم یکم

" ما اقرار کردیم که در برابر اعتیادمان عاجز بودیم و زندگیمان غیرقابل اداره گردیده بود . "

برای هر چیزی آغازی وجود دارد واین در مورد قدم ها نیز صدق می کند قدم یک آغاز فرآیند بهبودی است التیام از همین جا شروع می شود وما نمی توا نیم از این فراتر برویم،مگر اینکه این قدم را کار کنیم.

بعضی اعضای معتادان گمنام این قدم را از طریق احساس و شهود کار می کنند، بعضی دیگر انتخاب می کنند که این قدم را منظم تر کار کنند. دلایل ما برای کار کردن قدم یک به صورت منظم با یکدیگر تفاوت دارد. ..دلیل بعضی ممکن است این باشد که بعد از شکست در نبردی فرساینده و دشوار با مواد مخدر، تازه بهبودی را شروع کرده اند ودلیل بعضی از ما ممکن است این باشد که مدتی هست در برنامه هستیم و از مصرف مواد پرهیز کرده اما به این نتیجه رسیده ایم که بیماری ما دوباره فعال شده و بر دیگر مسائل زندگی ما تاثیر گذاشته است وما را مجبور کرده تا باز با عجز خود وغیر قابل اداره بودن زندگی روبرو شویم. انگیزه هر رشدی حتما نباید درد و ناراحتی باشد اکنون ممکن است درست وقت آن باشد که یک بار دیگر قدم ها را کار کنیم و یک دور جدید از سفر بی پایان بهبودی خود را آغاز نمایی.

بعضی از ما بعد از اینکه می فهمیم که یک بیماری و نه یک ضعف اخلاقی، باعث رسیدن ما به آخر خط شده آرام می شویم بعضی هم اصلاً اهمیت نمی دهند که دلیلش چه بوده و فقط می خواهند که رهایی یابند دلیل هر چه باشد، زمان آن رسیده که قدم ها را کار کنیم: وآن مشغول فعالیتی معین شده است که به ما کمک میکند تا از بیماری اعتیادمان- به هر شکلی که فعلاً بروز کرده رهایی یابیم. امیدمان این است که اصول قدم یک در درون ما رسوخ کند تسلیم ما عمیق تر شود، واینکه اصول پزیرش، فروتنی، تمایل، صداقت، روشن بینی وجزئی اساسی از شخصیت ما گردد.

اول ما باید تسلیم شویم، راه های مختلفی برای این کار وجود دارد. و برای بعضی از ما، راهی که طی کردیم تا به قدم اول برسیم آن قدر دشوار بوده تا ما را متقاعد سازد که تسلیم شده بدون شرط تنها راه حل ما است. بعضی از ما این پروژه را شروع می کنیم، ولی هنوز متقاعد نشده ایم که معتاد هستیم یا به آخرخط رسیده ایم و فقط از طریق کار کردن قدم یک است که تشخیص می دهیم که معتاد هستیم. به اخر رسیده ایم و باید تسلیم شویم.

قبل از اینکه قدم یک را شروع کنیم، باید پرهیز کرده باشیم (پاک باشیم). اگر در جلسات معتادان گمنام تازه وارد هستیم و بخواهیم کار کردن قدم یک را درباره تأثیرات اعتیاد مواد مخدر در زندگیمان، به کار گیریم، نیاز است که حتما پاک شویم. اگر مدتی است که پاک شده ایم و می خواهیم کهقدم یک را در رابطه با عاجز بودن در برابر رفتاری دیگر که باعث غیر قابل اداره شدن زندگیمان گردیده، بکار گیریم، نیاز است راهی پیدا کنیم که برای مدتی آن رفتار را متوقف نماییم، تا تسلیم ما به ادامه آن رفتار مخدوش نگردد.

 

بیماری اعتیاد

چیزی که ما را معتاد کرده بیماری اعتیاد است نه مواد مخدر و نه رفتار های ما، بلکه فقط بیماری ما است.

چیزی در درون ما باعث می شود که نتوانیم مصرف مواد مخدر را کنترل کنیم.همین چیز خاص ما را مستعد می کند که در دیگر مراحل زندگی از روی وسوسه واجبار عمل نماییم. چه زمانی می توانیم بگوییم که بیماری ما فعال شده؟ وقتی که در دام وسوسه، اجبار، عادات خودمحورانه، و چرخه بی پایانی که ما را به جایی جز فساد و انحطاط احساسی، روحانی، معنوی، و جسمی نمی رساند گرفتار می شویم.

اعتیاد ما می توانمد به طرق مختلف بروز کند. وقتی که در جلسات معتادان گمنام تازه وارد هستیم، مشکل ما حتماً موادمخدر است اما بعداً، وپس از مدتی پی می بریم که اعتیاد نیرویی مخرب در زمینه های مختلف زندگیمان است

· مفهوم مواد مخدر چیست؟

· آیا اخیراً بیماری اعتیاد من فعال بوده است، به چه صورت؟

· وقتی نسبت به چیزی وسوسه دارم چه احساسی پیدا می کنم؟ آیا در آن حال، افکار من طریقه خاصی را دنبال می کند؟ توزیح دهید.

· وقتی فکری به سرم می زند آیا فوری و بدون در نظر گرفتن پیامدهایش به آن فکر عمل می کنم؟ به چه صورت دیگری رفتار های من از روی اجبار است؟

· قسمت خودمحورانه بیماری من چگونه بر زندگی من و اطرافیانم تأثیر می گذارد؟

· بیماریم به چه صورت از لحاظ روانی، روحانی و احساسی بر روی من تأثیر گذاشته است؟

· اخیراً بیماری اعتیاد من به چه شکل و فرم خاصی بروز کرده است؟

· آیا اخیراً شخص،مکان ویاچیزی من راوسوسه کرده است؟ اگرجواب مثبت است آیا این حالت روی روابط من با دیگران تأثیرگذاشته؟ به چه صورت های دیگری این وسوسه از لحاظ جسمی، معنوی، روحانی واحساسی برمن اثر گذاشته است؟

انکار

انکار آن بخش از بیماری ما است که به ما می گوید بیمار نیستیم . وقتی مادر مرحله انکار هستیم ، قادر به درک و اقعیت اعتیادمان نخواهیم بود و سعی می کنیم

تأثیرات آن را به حداقل برسانیم . دیگران را سرزنش می کنیم ، انتظارات خیلی زیادی ازخانواده ، دوستان ورؤسای خود داریم .خود را با دیگر معتادانی که اعتیادشان بدتر از ما بنظر می رسد ، مقا یسه میکنیم . ممکن است یک نوع مواد خاص را سرزنش کنیم . اگر مدتی که پاک هستیم واز مصرف پرهیز کرده ایم ، ممکن است که سکل فعلی بروز اعتیادمان را با زمان مصرفمان مقایسه کنیم ، وتوجیه نماییم که امروز هیچ چیز امکان ندارد به بدی آ ن زمانها باشد . یکی از آسانترین راه ها برای اینکه تشخیص دهیم که آیا در مرحله ی انکار هستیم این است که ببینیم آیا دلایل بظاهرموجه ولی غیر واقعی برای رفتارهایمان می آوریم یا نه .

· آیا اخیراً دلایل موجه ولی غیر واقعی برای رفتارهایم آورده ام؟ آنها چه بوده اند ؟

· آیا از روی اجبار به وسوسه ای عمل کرده ام ، که بعداً وانمود کنم که طبق نقشه وخواست خود ( با داشتن حق انتخاب ) بدان صورت رفتار نموده ام ؟ آن مواقع کی بوده اند ؟

· چگونه دیگران را برای رفتار خودم سرزنش کرده ام ؟

· به چه صورت اعتیاد خود را با اعتیاد دیگران مقایسه کرده ام ؟ آیا اعتیاد من بدون مقایسه وبه اندازه کافی بد ومشکل ساز می باشد ؟

· آیا من فرم و شکل فعلی بیماری اعتیادم را به طریقه زندگیم قبل اینکه پاک شوم مقایسه می کنم؟ آیا این فکر "که من باید بیشتر از اینها بدانم"، آزارم می دهد؟

· آیا من فکر می کنم که درباره اعتیاد و بهبودی به اندازه کافی اطلاعات و دانش دارم تا بتوانم رفتارم را قبل ازاینکه از کنترل خارج شود، مهار کنم؟

· آیا من از اقدام و عمل اجتناب می کنم چون می ترسم که وقتی با نتایج اعتیادم روبرو شوم خجالت زده شوم؟ آیا از اقدام و عمل پرهیز می کنم چون نگرانم که دیگران چه فکری خواهند داشت؟

 

آخر خط یأس و انزوا

اعتیادمان نهایتاً ما را به جایی می رساند که دیگر نمی توانیم طبیعت مشکلاتمان را انکار کنیم. همه دروغ ها، تمام توجیه ها، و تمام تصورات باطل ما وقتی با واقعیت زندگیمان روبرو می شویم ، به کناری می روند و تشخیص می دهیم که بدون هیچ امیدی زندگی می کرده ایم . پی می بریم که هیچ دوستی نداریم و آنقدر ارتباطمان باهمه چیز قطع شده که فقط یک رشته روابط قلابی و تقلیدی از عشق و صمیمیت برایمان باقی مانده است . اگرچه ممکن است در این حال همه چیز از دست رفته به نظر بیاید ، اما حقیقت این است که باید از این برهه بگذریم تا بتوانی سفر بهبودی را آغاز کنیم .

· چه بحرانهایی باعث شد به بهبودی روی آورم ؟

· چه شرایطی باعث شد که قدم یک را به طور منظم کار کنم ؟

· اولین باری که تشخیص دادم اعتیاد برای من یک مشکل شده کی بود ؟ آیا سعی کرده ام آن را اصلاح کنم ، اگر آری چگونه ؟ و اگر نه ، چرا ؟

 

 

عجز

به عنوان معتاد ، ما برخوردمان با کلمه عجز متفاوت از یکدیگر است . بعضی ازما تشخیص می دهیم که واژه ای پیدا نمی شود که به این دقت و سادگی شرایط ما را توصیف کند ، و به عجز خود با احساس راحتی و آرامش اعتراف می کنیم . بعضی در مقابل این واژه واکنش نشان می دهند و پس می زنند ، و آن را با ضعف ربط می دهند و عقیده دارند که نشانگر نوعی نقص شخصیتی است . درک مفهوم عجز ، و اینکه اقرار به آن تاچه حد برای بهبود ما ضروری است ، کمک می کند تا از احساسات منفی که ممکن است درمورد مفهوم این واژه داشته باشیم ، رها شویم . وقتی نیروی محرک ما در زندگی ، خارج از کنترلمان باشد عاجز هستیم . اعتیاد ما مطمئناً شرایط چنین نیروی پیش برنده و غیرقابل کنترلی را دارد . ما نمی توانیم مصرف مواد یا رفتارهای اجباری خود را معتدل یا کنترل کنیم ، حتی وقتی که باعث می شوند چیزهایی را که برایمان مهم هستند از دست بدهیم . یا حتی وقتی که ادامه آن ، مطمئناً به صدمات فیزیکی غیرقابل جبرانی ختم خواهد شد . می بینیم کارهایی را می کنیم که اگر به خاطرهر چیز جز اعتیادمان بود امکان نداشت انجام دهیم ، کارهایی که وقتی بعداً به آنها فکر می کنیم از خجالت به خود می لرزیم . ممکن است حتی تصمیم بگیریم که دیگر نمی خواهیم مصرف کنیم ، و اینکه مصرف نخواهیم کرد ، ولی حتی وقتی که شرایط مهیا می شود پی می بریم که به سادگی قادر به قطع مصرف نیستیم .

ممکن است سعی کرده باشیم که از مصرف مواد مخدر و یا انجام رفتارهای اجباری دیگر پرهیز کنیم ، و حتی برای مدتی هم بدون اینکه برنامه داشته باشیم ، ولی بعداً به این نتیجه می رسیم که اعتیاد درمان نشده و به تدریج ما را به جای اولمان برمی گرداند . برای کار کردن قدم اول ، ما نیاز داریم که عجز شخصی خودمان را عمیقاً به خودمان ثابت کنیم .

· من دقیقاً در برابر چه جیزی عاجزم ؟

· من از روی بیماری اعتیاد کارهایی کرده ام که هرگز امکان انجام آنها وقتی که بر روی بهبودیم تمرکز دارم وجود ندارد . آنها چه کارهایی است ؟

· برای حفظ اعتیادم چه کارهایی انجام داده ام که کاملاً برخلاف اعتقاداتم و ارزشهایم بوده است ؟

· شخصیت من چگونه هنگامی که از روی بیماریم عمل می کنم ، تغییر می کند ( برای مثال : متکبر می شوم ؟ خودمحور می شوم ؟ پست و فرومایه می شوم ؟ به حدی فرمانبردار و بی اراده می شوم که دیگر نمی توانم از خود حمایت کنم ؟ سوءاستفاده گر می شوم ؟ مظلوم نمایی می کنم ؟ )

· آیا از دیگران برای کار اعتیادم سوءاستفاده می کنم ؟ چگونه ؟

· آیا سعی کرده ام که قطع مصرف کنم و به این نتیجه رسیده باشم که نمی توانم ؟ آیا تا به حال به تنهایی قطع مصرف کرده ام و بعد به این نتیجه رسیده باشم که زندگی بدون مواد مخدر آنقدر دردناک است که هرگز امکان پرهیز کامل از موادمخدر برایم وجود ندارد ؟ این مواقع چگونه بودند ؟

· اعتیاد من چگونه باعث آزار رساندن به خودم و دیگران شده است ؟

غیرقابل اراده

قدم یک از ما می خواهد که به دو چیز اعتراف کنیم : یکی اینکه در برابر اعتیادمان عاجز هستیم ، و دوم اینکه زندگیمان غیرقابل اداره گردیده است . در واقع اقرار به یکی و رد دیگری ما را تحت فشار زیادی خواهد گذاشت . غیرقابل اداره بودن زندگیمان ، شاهد و مدرکی بر عجز ماست . غیرقابل اداره بودن دو نوع دارد ، یکی ظاهری و خارجی که توسط دیگران نیز دیده می شود و دیگری درونی وشخصیتی .

غیرقابل اداره بودن خارجی و ظاهری ، اصولاً از طریق مسائلی مانند زندانی شدن ، از دست دادن کار و شغل ، و مشکلات خانوادگی قابل شناخت است . بعضی از اعضای ما زندان را تجربه کرده اند ، بعضی دیگر قادر به ادامه رابطه ای حتی برای مدتی کوتاه نبوده اند و بعضی نیز از طرف خانواده طرد شده و از آنها خواسته شده بود که دیگر با خانواده شان تماس نگیرند .

غیرقابل اداره بودن درونی وشخصیتی ، اغلب از طریق اعتقادات غیرواقعی و ناسالم در مورد خومان ، دنیایی که در آن زندگی می کنیم و افرادی که در زندگیمان وجود دارند ، شناسایی می شود . ما ممکن است که اعتقاد داشته باشیم فرد بی ارزشی هستیم ، ممکن است فکر کنیم دنیا حول محور ما می چرخد ، نه اینکه باید به حول محور ما بچرخد بلکه در واقع می چرخد . ممکن است باور داشته باشیم که کار ما نیست که از خود مواظبت کنیم ، بلکه دیگران باید این کار را بکنند . ممکن است فکر کنیم مسئولیتهایی که دیگران و افراد معمولی در زندگی قبول می کنند ، برای ما خیلی زیاد است . عکس العملهایمان نسبت به رویدادها ممکن است افراط و تفریط باشد . عدم ثبات عاطفی اغلب راهی واضح برای شناخت غیرقابل اداره بودن شخصی ( درونی ) می باشد .

· مفهوم غیرقابل اداره برای من چیست ؟

· آیا تا بحال اعتیاد من باعث این شده که دستگیر شوم و یا مشکل قانونی پیدا کنم؟ یا کاری کرده ام که اگر گیر می افتادم به خاطر آن دستگیر می شدم ؟آنها چه بوده اند؟

· چه مشکلاتی در محل کار یا مدرسه به خاطر اعتیادم برایم بوجود آمده بود؟

· اعتیاد من باعث بروز چه مشکلاتی برای من در خانواده شده بود؟

· اعتیاد من باعث بروز چه مشکلاتی برای من در بین دوستان شده بود؟

· آیا من بر روی خواسته هایم اصرار می کنم؟ این اصرار چه اثراتی بر روی روابط من گذاشته است؟

· آیا نیاز دیگران را در نظر می گیرم؟ درنظر نگرفتن نیاز دیگران چه اثری بر روی روابطم گذاشته است؟

· آیا مسئولیت زندگی و اعمالم را می پذیرم؟ آیا قادر هستم که مسئولیت های روزمره را بدون آنکه در آنها غرق شوم، انجام دهم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم تأثیر گذاشته است؟

· آیا به محض اینکه مسائل طبق نقشه پیش نمی رود بهم می ریزم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم اثر گذاشته است؟

· آیا هر اعتراضی را توهین تلقی می کنم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم تأثیر گذاشته است؟

· آیا افکار بحرانزا حفظ می کنم، و در برابر هر موقعیتی عکس العمل از روی هراس و ترس نشان می دهم؟ این مسئله چگونه بر روی زندگیم تأثیر گذاشته است؟

· آیا علائم هشدار دهنده در مورد بیماری خود یا فرزندانم را نادیده می گیرم و فکر می کنم بالاخره یکجوری می شود یا همه چیز درست وخواهد شد؟ توضیح دهید.

· آیا وقتی در معرض یک خطر جدی قرار گرفته ام به نسبت به آن بی تفاوت بوده ام یا اتفاق افتاده که به خاطر اعتیادم قادر به حمایت از خود در برابر خطر نباشم؟ توضیح دهید.

· آیا تا بحال به خاطر اعتیادم به کسی صدمه رسانده ام؟ توضیح دهید.

· آیا من کج خلقی و یا رفتار خشمگینانه دارم و یا بر اساس احساساتم عکس العملی نشان می دهم که باعث خدشه به احترام به خود و ارزش من بشود؟

· آیا به خاطر تغییر احساساتم ویا اینکه احساسی را در خود سرکوب کنم مواد مصرف می کردم یا از روی اعتیادم مصرف می نمودم؟ در این گونه مواقع سعی می کردم چه احساسی را تغییر دهم یا سرکوب نمایم؟

 

بهانه، دست آویز

بهانه یا دست آویز، نقاطی است که ما در برنامه خود جهت لغزش محفوظ نگه می داریم. آنها ممکن است بر پایه این فکر که ما می توانیم حداقل کنترل را برای خود حفظ کنیم ساخته شوند، مثل اینکه بگوییم (( بله من می پذیرم که دیگر نمی توانم مصرفم را کنترل کنم، ولی می توانم که مواد بفروشم؟)) یا اینکه فکر کنیم می توانیم دوستی خود با کسانی که با ما مصرف بوده اند یا از آنها مواد می خریدم را حفظ کنیم. یا ممکن است فکر کنیم یک رشته از اصول برنامه به درد ما نمی خورد و برای ما کاربردی ندارد. یا ممکن است فکر کنیم که با یک رشته از وقایع نمی توانیم در حالی که پاک هستیم، روبرو شویم، مانند یک بیماری حاد، یا مرگ یکی از عزیزان، و نقشه بکشیم که اگر چنین اتفاقی افتاد مصرف کنیم. یا ممکن است فکر کنیم بعد از رسیدن به هدفی خاص، یا ساختن مبلغ مشخصی پول، یا بعد از چند سال پاک بودن، دیگر قادر خواهیم شد تا مصرف مواد را کنترل کنیم. بهانه و دست آویز معمولاً در پس فکر ما و ماورای افکارمان قرار می گیرد و ما اغلب به طور کامل درباره آن آگاه نیستیم ضروری است که ما این بهانه و دست آویز را آشکار کنیم و آن را همین جا و همین حالا لغو کنیم.

· آیا ابعاد کامل بیماریم را پذیرفته ام؟

· آیا فکرمی کنم که می توانم هنوز با افرادی که در زمان مصرف می شناختم رفت و آمد کنم؟ آیا میتوانم به همان مکان هایی که می رفتم، بروم؟ آیا فکر می کنم عاقلانه است اگر مقداری مواد یا وسایل مصرف آن را در دسترس خود نگه دارم، تا باعث شود که گذشته از یادم نرود یا بهبودی خود را امتحان کنم ؟ اگر آری ، چرا؟

· آیا شرایطی وجود دارد که فکر کنم نمی توانم در حالیکه پاک هستم با آن روبرو شوم، اتفاقی که اگر رخ دهد آنقدر دردناک باشد که من مجبور به مصرف باشم تا بتوانم از آن جان سالم به در ببرم؟

· آیا فکر می کنم با مقدار زمان پاکی یا شرایط متفاوت زندگی ، قادر به کنترل مصرفم خواهم بود؟

· من هنوز به چه دست آویز یا بهانه ای چسبیده ام؟

 

تسلیم

تفاوت بزرگی بین قبول کردن و تسلیم شدن وجود دارد. قبول کردن احساسی است که وقتی می فهمیم معتاد هستیم به ما دست می دهد در زمانی که بهبودی را به عنوان راه حل مشکلمان نپذیرفه ایم.خیلی از ما، مدت ها قبل از اینکه به معتادان گمنام بپیوندیم خود را در این مرحله یافته بودیم. احتمالاً فکر می کردیم سرنوشت ما این است که معتاد باشیم و باید با اعتیاد زندگی کنیم و بمیریم. ازطرف دیگر ((تسلیم)) چیزی است که برای ما بعد از پذیرفتن قدم یک به عنوان یک واقعیت و پذیرش بهبودی به عنوان راه حل، اتفاق می افتد. ما دیگر نمی خواهیم به طریق گذشته زندگی کنیم. دیگر نمی خواهیم احساساتمان مانند گذشته باشد.

· آیا از مفهوم تسلیم شدن می ترسم، از چه چیز آن؟

· چه چیز مرا متقاعد می سازد که دیگر نمی توانم با موفقیت مصرف کنم؟

· آیا پذیرفته ام که بعد از مدت های طولانی پرهیز، باز هم کنترلی نخواهیم داشت؟

· آیا می توانم بهبودیم را بدون تسلیم کامل شروع کنم؟

· اگر کاملاً تسلیم شوم زندگی من چگونه خواهد بود؟

· آیا می توانم بدون تسلیم کامل به بهبودیم ادامه دهم؟

 

 

اصول روحانی

درقدم یک، ما به صداقت، روشن بینی، تمایل، فروتنی و پذیرش می پردازیم. تمرین اصل صداقت از طریق اعتراف به اعتیادمان در قدم یک شروع می شود ف و باتمرین صداقت در مسائل روزمره ف ادامه پیدا می کند . وقتی که درجلسه می گییم که من معتاد هستم به احتمال زیاد اولین حقیقت صادقانه است که بعد از مدت ها به زبان آورده ایم . از آنجا شروع می کنیم تا بتوانیم با خودمان و نهایتاً، از این طریق با دیگران صادق باشیم .

تمرین اصلی روشن بینی در قدم یک ، بدین شکل که ما باور می کنیم که ممکن است راه دیگری نیز برای زندگی وجود داشته باشد و تمایل نشان می دهیم که آن را آزمایش کنیم. مهم نیست که ما اطلاعات کاملی راجع به این نوع زندگی داشته باشیم، یا اینکه این راه ممکن است کاملاً با هرچیزی که ما قبلاً شنیده ایم فرق داشته باشد، این مهم است که ما دیگر خود را در افکارمان محدود نسازیم. بعضی مواقع ممکن است حرف هایی از طرف اعضای جلسات معتادان گمنام بشنویم که به نظر ما احمقانه بیاید حرف هایی مثل ((تسلیم شو تا پیروز شوی)) یا پیشنهاد دعا کردن برای کسی که از او رنجش ونفرت داریم. وقتی چیز هایی که هنوز امتحان نکردیم مردود نمی شماریم، روشن بینی خود را نشان می دهیم .

اصل تمایل نهفته در قدم یک را میتوان به راه های مختلف تمرین کرد. ما وقتی که تازه شروع می کنیم تا به بهبودی فکر کنیم، خیلی از ما واقعاً اعتقاد نداریم که بهبودی برای مانیز امکان دارد، نمی توانیم درک کنیم عملکرد آن چگونه است، اما در هر صورت قدم یک را آغاز می نماییم. این اولین تجربه ما در رابطه با تمایل خواهد بود. اقدام به انجام هر کاری که به بهبودی ما کمک کند نشانگر تمایل است. مانند: زود به جلسه رفتن و تا آخر وقت در آن ماندن، کمک به چیدن اتاق جلسات، شماره تلفن دیگر اعضا را درخواست کردن و تماس گرفتن با آنها.

اصل فروتنی، در قدم یک نقش محوری دارد، بیشتر از همه در تسلیم شدن ما شکوفا می شود. فروتنی به راحتی وبیشتر از همه در پذیرش اینکه ما چه کسی هستیم بروز می کند. نه بد تر ونه بهتر ازآن چه که زمان مصرف فکر می کردیم، فقط یک انسان.

جهت تمرین اصل پذیرش، ما باید بیشتر از اینکه فقط اقرار کنیم که معتاد هستیم از خود مایه بگذاریم. وقتی که اعتیاد خود را می پذریم تغییری ژرف و عمیق را در درون خود حس خواهیم کرد که توسط احساس امید فزاینده همراه می شود. همچنین به ما احساس آرامش و صلح دست می دهد. با اعتیاد و بهبودی وهمین طور با مفهومی که در این دو واقعیت در زندگی ما پیدا خواهند کرد ، روبرو و آشنا می شویم. از آینده ای که همراه با شرکت در جلسات، تماس با راهنما، و کارکرد قدم ها خواهد بود بیم و ترسی نخواهیم داشت ، و به جای آن به بهبودی به عنوان یک هدیه ارزشمند نگاه خواهیم کرد، و کار هایی که به بهبودی مربوط است بی دردسر مانند سایر عادات زندگی می پذیریم.

· آیا هر زمان که فکر مصرف یا عمل از روی اعتیاد به من دست داده، آن را با راهنمایم یا کس دیگری در میان گذاشته ام؟

· آیا در تماس دائم با واقعیت بیماریم بوده ام، بدون در نظر گرفتن اینکه، چه مدت زمانی است که از اعتیاد فعال رهایی یافته ام؟

· اکنون که مجبور نیستم روی اعتیادم سرپوش بگذارم ،آیا توجه کرده ام که دیگرنیازی ندارم مثل گذشته درغ بگویم ؟ آیا به خاطر این رهایی و آزادی سپاسگزار هستم ؟ باچه روش هایی در بهودیم شرع به داشتن صداقت کرده ام ؟

· چه چیزی در بهبودیم شنیده ام که باور کردنش مشکل داشته ام ؟آیا از راهنمایم یا کسی که آن حرف رابه من زده خواستهام که این مسئله را برایم توضیح دهد ؟

· من چه شکلی روشن بینی را تمرین می کنم؟

· آیا تمایل به انجام رهنمود های راهنمایم دارم؟

· آیا تمایل به شرکت منظم در جلسات را دارم ؟

· آیا تمایل دارم که بهترین سعی و بیشترین کوشش را برای بهبودیم بکنم؟ از چه راههایی؟

· آیا قبول دارم که من هیولایی هستم که تمام دنیا را توسط اعتیادم مسموم کرده ام ؟ یا فکر می کنم که اعتیادم هیچ پیامد و تاثیری درجامعه اطراف من نداشته است؟ یا چیزی بین این دوتا؟

· آیا احساس اهمیت نسبی در حلقه دوستان و خانواده می کنم؟در کل جامعه چطور؟آن احساس چیست؟

· در رابطه با کار کردن قدم یک چگونه اصل فروتنی را تمرین می کنم؟

· آیا با این واقعیت که من یک معتاد هستم آشتی نموده ام؟

· آیا با کار هایی که باید انجام دهم تا پاک بمانم، آشتی نموده ام؟

· چرا برای ادامه بهبودی لازم است تا بیماریم را بپذیرم؟

 

حرکت به جلو

حال که آماده رفتن به قدم دوم می شویم، احتمالاً شک داریم که آیا به اندازه کافی قدم یک را خوب کار کرده ایم . آیا مطمئن هستیم که وقت حرکت به جلو رسیده؟ آیا به اندازه ای که دیگران صرف قدم یک کرده اند، وقت صرف نموده ایم؟ آیا واقعاً درک و فهم کاملی از این قدم پیدا کرده ایم؟ خیلی از ما پی برده ایم که اگر در مورد درک خود از هر قدم قبل از اینکه قدم بعدی را شروع کنیم مطلبی بنویسیم خیلی مفید خواهد بود.

· چگونه میدانم که حالا وقت آن است که به پیش بروم؟

· درک من ازقدم یک چیست؟

· دانش و تجربه گذشته من چگونه بر روی کار کردن این قدم تاثیر گذاشت؟

ما چگونه به جایی رسیده ایم که نتایج روش زندگی خود در گذشته را دیده ایم و پذیرفته ایم که نیاز به روش جدیدی برای زندگی داریم، اما احتمالاً هنوز نمی توانیم درک کنیم که زندگی بهبودی چغدر غنی است . در حال حاضر ممکن است رهایی از اعتیاد فعال کفایت کند، اما به زودی درک می کنیم خلایی را که توسط مواد مخدر و یا دیگر عادات وسواسی و اجباری، پر می کردیم، نیاز به بر طرف شدن دارد. کار کرد قدم های دیگر آن خلا را پر خواهد کرد. مرحله بعدی از سفر بهبودمان ، قدم دوم است.

 

مسعود شریفی
13 October 23 , 03:19

مسعودم یه معتاد الان ۲۳رو،زه پاکم من چند بار ترک کردم وبه این نتیجه رسیدم باید جلسه بریم  ذهن ما همیشه بیماره

مهدی
23 June 23 , 00:20

با سلام به نام خدای زیبایها مهدی هستم یک معتاد ب لطف خدا و کمک دوستان و انجمن بیست و هفت روزه پاکم 

ذاکر
29 January 22 , 23:57

باسلام‌خدمت‌دوستان‌‌همدردذاکر‌هستم‌معتاد‌ دوسال دوماه ده روزه که‌پاکم تازه‌‌ قدمهارو‌شروع‌کردم‌به‌کار‌کردن‌وامید‌وارم‌ باکمک‌دوستان‌بتونم‌درمسیر‌قدمها‌ثابت‌قدم‌باشم‌وادامه‌بدم

 

 

 

پاسخ :

تبریک ذاکر عزیز
آزاد
27 January 22 , 17:08

با سلام آزاد هستم یک معتاد.

من الان مدت سه ماه پاکم.راهنما نگرفتم.ولی خودم قدم کار میکنم.من نمیتونم درخواست کمک کنم.برای همین این تصمیم رو گرفتم البته تا وقتی که بتونم درخواست کمک کنم.آیا کار اشتباهی میکنم؟

پاسخ :

سلام آراد عزیز تبریک به شما اگر توجه کرده باشید کتاب راجب این موضوع گفته که
اﻳﻦ راﻫﻨﻤﺎ ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده اﻋﻀﺎ NA در ﻣﺮاﺣﻞ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﻬﺒﻮدی ﻣﻲﺑﺎﺷﺪ. ﭼﻪ اوﻟﻴﻦ ﺑﺎر ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻗﺪم ﻛﺎر ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ. ﭼﻪ ﻣﺪتﻫﺎ ﺑﺎﺷﺪ ﻛﻪ ﻗﺪم ﻫﺎ را زﻧﺪﮔﻲ ﻛﺮده و آﻧﻬﺎ را ﺳﺮﻟﻮﺣﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد ﻗﺮار داده ﺑﺎﺷﻴﻢ. اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﻴﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪه ﻛﻪ ﻫﻢ ﺑﻪ درد ﺗﺎزه واردان ﺑﺨﻮرد و ﻫﻢ ﺑﻪ اﻋﻀﺎ ﺑﺎ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ ﺗﺎ درک ﻋﻤﻴﻖﺗﺮی از دوازده ﻗﺪم داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻪ ﻫﺮ اﻧﺪازه ﻛﻪ NA از ﻟﺤﺎظ ﺗﻌﺪاد، ﺗﻨﻮع و ﻃﻮل ﻣﺪت ﭘﺎﻛﻲ رﺷﺪ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻧﺸﺮﻳﺎﺗﻲ ﻧﻴﺎز دارد ﻛﻪ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ اﻧﺠﻤﻦ ﻛﻤﻚ ﻛﻨﺪ، ﻧﺸﺮﻳﺎت ﻫﻢ ﺑﺎﻳﺪ ﻫﻤﮕﺎم ﺑﺎ اﻧﺠﻤﻦ رﺷﺪ ﻛﻨﻨﺪ.

اﮔﺮ ﭼﻪ ﺳﻌﻲ ﻛﺮدﻳﻢ در ﻧﻮﺷﺘﻦ اﻳﻦ راﻫﻨﻤﺎ ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﻜﺎن رک و ﺟﺎﻣﻊ ﺑﺎﺷﻴﻢ اﻣﺎ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ رﺳﻴﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺎدر ﻧﺨﻮاﻫﻴﻢ ﺑﻮد ﻛﻪ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﻠﻴﻪ اﻋﻀﺎ در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﻗﺪم ﻫﺎ را ﭘﻮﺷﺶ دﻫﻴﻢ. در واﻗﻊ، ﺣﺘﻲ اﮔﺮ ﻓﻜﺮ ﻣﻲﻛﺮدﻳﻢ ﻛﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر اﻣﻜﺎن دارد ﺑﺎز ﻫﻢ ﺳﻌﻲ ﻧﻤﻲﻛﺮدﻳﻢ اﻳﻦ ﻛﺎر را اﻧﺠﺎم دﻫﻴﻢ. اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﺷﺎﻣﻞ راﻫﻨﻤﺎی ﻛﺎرﻛﺮد دوازده ﻗﺪم ﺟﻬﺖ ﻧﻴﻞ ﺑﻪ ﺑﻬﺒﻮدی اﺳﺖ و ﺷﺎﻣﻞ ﺧﻮد ﺑﻬﺒﻮدی ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﻬﺒﻮدی ﻓﻘﻂ در ﺗﺠﺮﺑﻪ ﺷﺨﺼﻲ ﻫﺮ ﻳﻚ از اﻋﻀﺎ در ﻛﺎرﻛﺮد ﻗﺪمﻫﺎ ﻳﺎﻓﺖ ﻣﻲﺷﻮد. ﺷﻤﺎ ﻣﻲﺗﻮاﻧﻴﺪ ﻃﺒﻖ دﻟﺨﻮاه ﺧﻮد ﺑﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ اﻳﻦ راﻫﻨﻤﺎ ﺑﻴﻔﺰاﻳﺪ از آن ﻛﻢ ﻛﻨﻴﺪ ﻳﺎ ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﻫﺴﺖ از آن اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻴﺪ. ﺣﻖ اﻧﺘﺨﺎب ﺑﺎﺷﻤﺎﺳﺖ اﺣﺘﻤﺎﻻٌ ﻓﻘﻂ ﻳﻚ ﻃﺮﻳﻖ ﻧﺎدرﺳﺖ ﺑﺮای اﺳﺘﻔﺎده از اﻳﻦ راﻫﻨﻤﺎ وﺟﻮد دارد: و آن ﺑﻪ ﺻﻮرت اﻧﻔﺮادی و ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ. ﻣﺎ ﻧﻤﻲﺗﻮاﻧﻴﻢ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ روی اﻫﻤﻴﺖ ﻛﺎرﻛﺮد ﻗﺪم ﻫﺎ ﺑﺎ ﻳﻚ راﻫﻨﻤﺎ ﺗﺎﻛﻴﺪ ﻛﻨﻴﻢ. در واﻗﻊ در اﻧﺠﻤﻦ ﻣﺎ راﻫﻨﻤﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان اوﻟﻴﻦ و ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﮔﺰﻳﻨﻪ ﺟﻬﺖ ﻛﺎرﻛﺮد ﻗﺪمﻫﺎ ﺑﺸﻤﺎر ﻣﻲآﻳﺪ. اﮔﺮ ﻫﻨﻮز از ﻛﺴﻲ در ﺧﻮاﺳﺖ ﻧﻜﺮده اﻳﺪ ﻛﻪ راﻫﻨﻤﺎی ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺷﺪ، ﻟﻄﻔﺎٌ ﻗﺒﻞ از ﺷﺮوع اﻳﻦ ﻛﺘﺎب ﺣﺘﻤﺎٌ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اﻳﻦ ﻛﺎر اﻗﺪام ﻛﻨﻴﺪ.


فرهاد
25 January 22 , 02:52

به نام خدا...فرهادم دوران بهبودی رو دارم میگزرونم دذد روحی دارم تا جسمی واسم دعا کنین بچه ها

پاسخ :

تبریک فرهاد عزیز
ناشناس
21 January 22 , 02:25

سلام دوستان ایوب هستم درحال بهبودی ازشمامیخواهم برای دعاکنی پاکیم ۵۱روزولی هنوزاذبت هستم ازشمامیخواهم عاجزانه برایم دعاکنی  

پاسخ :

تبریک ایوب عزیز
مرجان
12 January 22 , 19:44

مرجان هستم معتادبه شکرخدایکسال یک ماه پاک هستم

پاسخ :

تبریک مرجان عزیز
علی
26 November 21 , 17:20

من علی ی معتاد ک د حال مصرف 

خودمم خسته از کشیدن ولی توانایی ترک را ندارم لطفا کمکم کنید

پاسخ :

سلام علی عزیز به یکی از جلسات بروید حتما کمک لازم را دریافت خواهید کرد
امیر
25 November 21 , 02:59

بنام خدا امیر هستم معتاد خدارو شکر میکنم 

زنده ام نفس میکشم خدارو شکر میکنم حامی

دارم کنارشون زندگی میکنم و خدارو شکر میکنم

101 روز پاکم و از همینجا آرزو میکنم 

پاکی یک ب یکیتون بی تاریخی باشه آمین🤲🤲

پاسخ :

تبریک به شما امیر عزیز
حمید
22 November 21 , 21:56

شکرانه پاکیها حمیدم معتاد در حال بهبودی 41روز خدارو شکر وسوسه مواد مخدر ندارم از راهنما سپاس گذارم که داره بهم کمک میکنه از خدا سپاسگذارم که  نعمت شعور وعقل رو بهم داده تا بفهمم مواد جایی تو زندگیم نداره دوستان فقط اینو بگم انرژی مثبت به خودتون بدین چندتا فاکتور اولیه رو درست انجام بدین توپ ویار وزمین بازی عصبانیت وگرسنگی و خستگی با همت خودتون وارزشی که برا خودتون قایل میشین میتونین پاک بمونین فقط برای امروز زندگی کنین وگذشته رو رها کنین وپله پرتاب بسازین از ش برا امروزتون .حال واحساس قشنگی دارم هدیه میکنم به شما ما به کمک هم میتونیم خواستن افریدن است مرسی

مریم
17 March 21 , 10:05

بچه‌ها من دیشب از کمپ اومدم امروز و وسوسم شدیده کمکم کنید

پاسخ :

تبریک مریم عزیز وسوسه و افکار منفی تا آخر عمر با ما هست اما بهش عمل نمیکنیم این یعنی بهبودی 

به جلسه بروید و مشارکت کنید شماره دوستان بهبودی را بگیرید و تا گرفتن راهنما با آنها در ارتباط باشید موفق باشید
عبدلا
08 March 21 , 00:15

باسلام عبدلاهستم یک معتاد منم خداراشکر میکنم که امروز هم پاک از مواد هستم من الان ۷۶ روز که پاکم اما قبلان در این برنامه بودم نمی تونم راهنما بگیرم ویا با دوست بهبودی تماس بگیرم چه کنم  

پاسخ :

تبریک به شما عبدالله عزیز برای پاک ماندن چاره ایی جز این نیست که تسلیم اصول باشیم به جلسه بروید در جلسات هم روابطتان بیشتر میشه هم فرصت انتخاب راهنما پیدا خواهید کرد برای گرفتن راهنما هیچ عجله ایی نکنید اعضا قدیمی تا گرفتن راهنما میتوانند به شما کمک کنند 
فاطمه
12 September 20 , 11:46

بنام خداسلام فاطمه هستم معتاد درحال بهبودی امروز۱۶روزباعشق پاکم دوستان ازتون میخام عاجزانه واسم دعاکنید منم ازصمیم قلب واسه همه شماهادوستان بهبودی معتادان درحال عذاب دعامیکنم👏🏻😔

پاسخ :

تبریک فاطمه عزیز 
داریوش
31 August 20 , 11:33

با سلام داریوشم معتاد 71روز است که پاکم خدا را شکر میکنم که دوباره پاکی را به من هدیه داد.برام دعا کنید توی جمعتان بمانم دیگه توان باخت ندارم.۵۴سالمه همه چیز را هم از دست دادم.

عیسئ
19 May 20 , 02:27

با نام و یاد خداوند یکتا عیسئ هستم یک معتاد در مسیر بهبودئ مدت ١٣سال از پاکئ من میگذرد بارها دلایل کافئ برائ خودم و اینکه واقعا مهمترین اتفاق در برنامه چه بوده که توانستم تا این مقطع پاک زندگئ کنم بدون مصرف هیچ ماده مخدر و محرک 

پذیزش خود و بیمارئ خود 

اقرار صادقانه  

تسلیم شدن و نجگیدن با خود و اطرافیان خود

باور اینکه مسول بیمارئ خود نبودم اما مسول بهبودئ خود میباشم

محکومیت خود را برائ اغاز تغییر کردن که مستلزم بهبودئ میباشد 

دست از خود محورئ کشیدن و خدا محورئ نزدیک شدن 

دست گذشته و اینده کشیدن و فقط برائ امروز زندگئ کردن

مشارکت کردن و شرکت در جلسات 

راهنما گرفتن و کارکرد قدم 

با خود و خداوند خود صادق بودن

متن طولانئ شد اما حرف برائ گفتن فروان باز سپاس گذار خداوند وشما دوستان بهبودئ میباشم 

 

حسن
19 March 20 , 02:46

من امروز اولین روزه که میخوام پاک بشم این 6 ساله تریاک مصرف میکنم امشب اولین شب چنان درد دارم که اشکام تو چشمام جمع شده. واسم دعا کنید

 

پاسخ :

دمت گرم
مهبد معتاد
16 December 19 , 15:57

با سلام پاکی از مواد مخدر ٧٩ روز قدم یک

من متوجه شدم ک تنهایی نمیتونم پاک بمونم همینطور بدون کارکرد این قدم ها نمیتونم بهبود پیدا کنم متوجه شدم ک باید از خود محوری دست بردارم و خدا محور بشم همینطور هیچ چیز ارزش درمانی کمک یک معتاد ب معتاد دیگر را ندارد

موسی
06 November 19 , 18:56

سلام به همه دوستان من این کتاب قبلا یک بار خوندم کتاب خوبی ای اما من تو یه مرکز ترک کردم به نام خانه سپید واین مرکز با روانشناسایی که داره مشاوره خوبی به من میدن و6ماه است که پاکم

 

 

موسی
06 November 19 , 18:49

سلام به همه دوستان ودکترای قدیم ومعتمدین جدید

 

مریم
01 May 19 , 02:11
سلام واقعاااسخته درک میکنم وانشلان اراده ویاانگیزه داشته باشین سختی اش کم میشه پس امیوارباشیدوازخدامیخوام کمکمون کنه ااااااامین
حجت
10 February 19 , 13:27
سلام من پنج ماه است پاکم بعضی وقتها حالم بد میشود ازخدا کمک میخواهم
عبدالله
04 February 19 , 02:23
عبدالله هستم یک معتاد با کمک دوستم محمد 7 روز پاک هستم و ازخدا بعدش  شما  میخوام با  کمکهاتون دستای سردمونو از دستای گرمتون رها نکنید.
ممنونننننننم
سعید خانمحمدی
05 December 17 , 22:52
سلام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan