Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

بخش حرکت به جلو

" حرکت به جلو "

وقتی که آماده می شویم تا به قدم سوم برویم باید چند لحظه صبر کنیم و ببینیم که از کارکرد قدم دو چه به دست آورده ایم اینکه پس از کار کردن هر قدم درک خود از آن قدم را بر روی کاغذ بیاوریم کمک می کند تا بهتر اصل روحانی نهفته در آن قدم را مرور کنیم .


· انجام چه اعمالی می تواند به من در فرآیند ایمان آری کمک کند ؟

همانطور که میدانیم باورما مثل نهال تازه روئیده ای میماند که نیاز به مراقبت و آبیاری دارد تا رشد کند  وما برای اینکه بتوانیم درفرایند به باور رسیدن قرار بگیریم نیاز به سعی و کوشش داریم ، مهمترین عامل در فرایند باور رسیدن ،  برهه " زمان "  میباشد ،  بنابراین ابتدا در این فرایند ما باید از زمانی که در اختیار داریم به بهترین شکل ممکن استفاده کنیم . اینکه بگویم ؛ حالا برای یاد گرفتن وقت بسیار است و یا در شرایط مناسبتر اقدام به حرکت بجلو خواهم کرد ، دقیقاً در تیررس و مطیع بیماری خود گشته ایم و لذا ممکن است در محدوده خطر جدی قرار گرفته باشیم ، ما باید امروز متوجه باشیم حتی یک لحظه سهل انگاری در مراقبت از خود و یا ساکن شدن از بهبودی خود تا چه اندازه میتواند مخرب باشد و لذا کوچکترین تماس با بیماری ای بسا عواقب وخیم در پی داشته باشد .  

                                                                  ما میدانیم که ، در به ثمر رسیدن  یک فرایند ، عوامل مختلفی در کنار هم قرار میگیرند تا به هدف نائل شوند ، بنابراین ، اعمالی که میتواند در فرایند ( به باور رسیدن ) به ما کمک کند بطور حتم از ویژگی های چند وجهی باید برخوردار باشد ، بطور مثال ؛ حضور مرتب در جلسات  -  مطالعه نشریات  -  درخواست کمک کردن  - مشورت کردن و . . .

اما علاوه بر اینها  ، مهمترین عملی که میتواند ما را در رسیدن به این فرایند یاری و توفیق دهد ، پیشروندگی بهبودی  ماست ، ما اگر بخواهیم در پروسه این فرایند قرار بگیریم ناگزیریم که به حرکت بجلو خود ادامه دهیم .

بطور کلی تجربیات بهبودی ما را متقاعد کرده که سکون و بی تحرکی و بی تفاوتی  و یا تنبلی مهمترین عامل و جدی ترین دشمنی است که میتواند ما را از رسیدن به این باور باز دارد .


· من چه اعمالی انجام می دهم تا بر توقعات غیر واقعی خود در مورد پیدا کردن سلامت عقل غلبه کنم ؟

یکی از ویژگیهای ما بعنوان یک بیمار معتاد این است که هر چیزی را در زندگی بشکل ( زود ، تند ، سریع ) میخواهیم  و بقول کتاب فقط برای امروز که میگوید؛ (( چیزی را میخواهم که دلم میخواهد و آنرا همین الان میخواهم )) ، یعنی با عدم صبر و شکیبایی میخواهیم که بخواسته خود خیلی زود و فوری دست پیدا کنیم ، و لذا در گذشته بعلت همین خصلت بود که برای دست یافتن به نشئگی سریع و فوری خیلی از ما به موادهای گوناگون پناه بردیم و یا با دیوانگی تمام اقدام به تزریق کردیم و عاقبت زندگی خود و اطرافیانمان را به تیره گی و آشفتگی و سیاهی کشاندیم  ، بقول کتاب مقدس پایه که در این باره میگوید ؛ (( در تله نیاز به ارضای فوری که مواد مخد در ما ایجاد کرده بود ، به دام افتادیم  )) . بنابراین ، اولین کاری که ما باید در این راستا انجام بدهیم این است که نقطه تحمل و وسعت صبر و شکیبایی خود را گسترش دهیم ، در واقع توقعات غیر واقعی همان خواسته های ناعاقلانه و عجولانه ما می باشد که بر اساس فرمول غلط ( زود ، تند ، سریع ) پی ریزی شده است ، به عبارت دیگر توقعات غیر واقعی اوهامی هستند که از بیماری ما ریشه میگرند و همیشه کاهنده انرژی و باعث ناامیدی در ما میشوند .

امروز اگر ما به جایگاهی دست یافته ایم ویا نتایج خوبی از روند بهبودی خودمان تا اینجا گرفته ایم ، و یا در بخش های از بازگشت سلامت عقل خود توانسته ایم تا حدودی دست پیدا بکنیم ،  قطعاً  ، همه ، و همه اینها  بعلت صبوری و شکیبایی میباشد ، و لذا امروز بهترین عملی که میتوانیم انجام بدهیم ، همان فرمول ( آهسته ولی پیوسته ) میباشد و همینطور در فرایند  بهبودی دست از توقعات خود ( چه واقعی چه غیر واقعی  ) خودمان برداریم . بنابراین ، ما اکنون برای پیشبرد بهبودی  خود باید با تومنینه و صبوری به حرکت بجلو خود ادامه بدهیم . در کل پیام این سوال برای ما این است که باید از عجله کردن و شتاب زدگی دست برداریم و متوجه باشیم که هر چیزی با صبر و کوشش کردن و در زمان خود اتفاق می افتد و در این روند ((  زمان ))  همیشه نقش مهمی دارد و بقول آنکه گفت ؛ کلید همه کارها صبر است  ، شما جوجه را با صبر کردن از تخم بدست می آورید نه با شکستن آن .  و یا بقول آنکه گفت ؛ قدر تو به اندازه ی صبر توست ... و رازهایت ، نهفته در صبرهایت  ، اصلا تو آمده ای که صبر کنی !

در هر صورت امروز صبوری و شکیبایی بیشترین نقش را در بهبودی ما دارند ، و در واقع کلید بهبودی ما درصبر و صبوری و شکیبایی است ، ما با صبرتوام با سعی و کوشش عاقبت به سلامت عقل و بهبودی و پیروزی و سرانجام به آزادی و رهایی و درغایت به بیداری روحانی میرسیم ، هر چند صبر مثل درختی است که ریشه اش تلخ است اما میوه هایش بطور حتم  شیرین و گوارا است .


· درک من از قدم دو چیست ؟

قبل ازکارکرد قدم دوم همیشه دلمان به حال افراد دیوانه میسوخت ، هر جای که موقعیتی پیش میامد که دیوانه ایی را ببینیم به حال آنها تاسف میخوردیم تصور اینکه این بیچارگان با نداشتن عقل چگونه زندگی میکنند برایمان دردآور بود ، اما با کارکرد قدم دوم و مواجه شدن با سوالات این قدم متوجه شدیم خود ما هم در زندگی گذشته اگر سطح دیوانگی هایمان بیشتر از آنها نبوده بطور قطع کمتر از یک دیوانه زنجیری هم نبوده است .  بی شک حرکات و رفتارها و تصمیمات و اعمال هایمان در زندگی بیانگر نوعی جنون و حکایتی دیرینه از نداشتن سلامت عقل در ما دارد به بیان دیگر سابقه زندگی گذشته ما  ، مملو از دیوانگی و شیدایست  .  اما خوشبختانه در قدم دوم متوجه شدیم و به این باور رسیدیم که با اتکا به نیروی برتر و ادامه فرایند بهبودی میتوانیم به سلامت عقل دست یابیم و این از ویژگیهای امیدوارکننده قدم دوم بود ، قدم دوم در کل شامل یازده بخش بود که به تفصیل در زمان کارکرد به آنها پرداختیم اما اکنون بطور اجمال و به اختصار ، شمه ایی از آنرا بشریح ذیل بیان میکنیم ؛

        

بخش اول ؛ امید

ما امید را ابتدا با دیدن اعضاء قدیمی که مانند ما از عدم سلامت عقل و بیماری اعتیاد رنج میبردند و اکنون موفق شده اند که بیماری خود را غیر فعال کنند و به سلامت عقل برسند  تجربه کردیم  و در اوج ناامیدی ، امیدوار شدیم که در یاس آورترین زمانها و در بیمارترین حالات خود باز هم سلامت عقل میتواند به ما باز گردانده شود .

 

بخش دوم ؛ نداشتن سلامت عقل

در کل در این بخش متوجه شدیم تمام اعمال و رفتار ما در زندگی خارج از تعادل بوده یعنی یا افراطی بوده اند یا تفریطی ، بنابراین اینکه ما در زندگی جنبه و تناسب و اعتدال نداشتیم بعلت نداشتن سلامت عقل بوده است . همچنین به این نکته متقاعد شدیم که چنانچه فکر کنیم چیزی خارج از ما مثل مواد و یا الکل و یا قمار وسکس و ثروت و یا هر متاع و شئی دیگر میتواند مشکلات درونی ما را از بین ببرد و احساسات ما را تغییر دهد دقیقاً از نداشتن سلامت عقل ما ریشه میگیرد علاوه بر اینها در این بخش متوجه شدیم که هنوزهم بطور حتم و یا ممکن است انکار به شکل های دیگر و یا نوظهور در ما هنوز فعال باشد و در شرایط فعلی یک اشتباه را بارها و بارها تکرار کنیم و علیرغم آگاهی از نتایج منفی آن مکرراً بازهم  انها را انجام دهیم که همه اینها از نداشتن سلامت عقل ما می باشد .

 

بخش سوم ؛ به این باور رسیدم

ما در این بخش ابتدا تمرکز خود را به روی عوامل بازدارنده که میتوانند برای رسیدن به این باور مانع ایجاد کنند را مد نظر گرفتیم و در صدد بر طرف کردن آنها برآمدیم و سپس با تعمق به این نکته که باور یک فرایند می باشد و نیاز به باروری و رشد دارد و لذا گذشت زمان و ممارست از  بدیهیات آن میباشد سعی میکنیم تا به این طریق باور خود را متعالی گردانیم .

 

بخش چهارم ؛ نیروی برتر از خودمان

ما در این بخش سعی کردیم که ابتدا از تعاریف گوناگون ویا پیچیدگیهای که در رابطه با ذات نیروی برتر داریم فعلاً فاکتور بگیریم و در عوض بیشتر از این زوایه به نیروی برتری که میتواند در این مقطع برایمان کارایی داشته باشد نگاه کنیم در واقع ما متوجه شدیم که به نیروی نیاز داریم که  حداقل قدرتش بیشتر از اعتیادمان باشد ، بنابراین با تامل بیشتر متوجه شدیم که ما میتوانیم نیروی برتر خود را مناسب با ایده آلهای بهبودی خود پرورش و آنرا در خود نهادینه کنیم  ، درک ما از نیروی برتر میتواند اصول روحانی یا نیروی موجود در انجمن ، ویا هر چیز دیگر که امکانپذیر و برای ما کار کند باشد و بهترین شاخصه های آن این است که از ما بزرگتر و بخشنده تر ومهربانتر باشد .

 

بخش پنجم ؛ برگشت سلامت عقل 

تعریف کتاب پایه بهترین درکی است که ما در این بخش در رابطه با برگشت سلامت عقل به آن دست یافتیم یعنی ؛ (( رسیدن به نقطه ای که دیگر اعتیاد و دیوانگیهایی که به همراه دارد زندگی ما را کنترول نکند )) در واقع بهترین برداشت ما از این بخش این است که ما با دست کشیدن از افراط و تفریط ها میتوانیم به سلامت عقل نزدیک شویم ، ضمن اینکه  با روشن بینی و حس تناسب و تعادل در تصمیم گیریها و همچنین مشورت کردن در هر امری میتواند شاهدی بر برگشت سلامت عقل در ما باشد ، در واقع درک ما از برگشت سلامت عقل بستگی به بلوغ و ارتقاء دانش بهبودی در ما می باشد ، بنابراین هر چقدر سن بهبودی ما بالا میرود دیدگاههای ما نسبت به برگشت سلامت عقل هم رشد میکند ، یکی دیگر از درک های کاربردی در این بخش همان  در نظر گرفتن فرایند زمان در برگشت سلامت عقل می باشد .  بنابراین باید از توقعات افراطی و یا بیمارگونه  و یا عجولانه  ، در روند دست یافتن به برگشت سلامت عقل دوری کنیم .

 

بخش ششم ؛ اصل روحانی روشن بینی

اصل روحانی روشن بینی در قدم دوم دارای دو پیام کلی برای ما می باشد .

اول اینکه ؛ ما بیماریم و نیاز به کمک داریم ، هر چند این پیام بسیار کوتاه است اما تاثیر آن در بهبودی ما نقش کلیدی و بنیانی دارد ، در واقع آغاز رویش و تولد دوباره ما بستگی به دست یافتن به این روشن بینی میباشد که به تنهایی نمیتوانیم بهبود یابیم و به کمک نیاز داریم  .  

دوم اینکه ؛ باید دریچه ها و پنجره های فکری خود را باز بگذاریم و از بسته فکر کردن دست برداریم ، و باید  دست از باورهای مخرب گذشته که جز رنج و بیهوده گی برایمان نیاوردند برداریم و در عوض به فکرها و باورهای سازنده و مثبت روی بیاوریم . و اینکه ما بعنوان یک انسان دارای حق انتخاب هستیم ، و میتوانیم با روشن بینی نحوه خوب و با آرامش زندگی کردن را خود انتخاب کنیم . 

 

بخش هفتم ؛ اصل روحانی تمایل  .

ما در این بخش به این درک رسیدیم که اعمال ما در رابطه با این اصل  روحانی نشان دهنده تمایل در ما میباشد مثل شرکت کردن در جلسات بهبودی و یا مشارکت کردن و یا از راهنما کمک گرفتن  ، اما تمایل ما  ، در اثر بهبودی پیش رونده میتواند فراتر رفته و به نقطه اوج خود برسد ، یعنی از شنیدن و خواندن به عمل کردن بیانجامد ، بطور کلی دریافتیم که امروز محک تمایل ما را اعمال و رفتار و کردار ما نشان میدهد .  در واقع میزان سنجش تمایل ما ، بر اساس ، چگونگی عملکرد و پایبندی ما به اصول روحانی میباشد .

 

 

بخش هشتم ؛ اصل روحانی ایمان

برداشت و درک اصل روحانی ایمان به این شکل در ما متجلی شد که دریافتیم برای اینکه بتوانیم درفرایند ایمان آوری قرار بگیریم باید از همه تواناییها و  بخصوص از هوش بهبودی  خود بهره بجویم و لذا سعی کردیم در برخورد با مبانی بهبودی طوری رفتار کنیم مثل اینکه آنها را باور داریم و برای اینکه خود را مورد تربیت صحیح قرار بدهیم ، بنابراین ، سعی کردیم به ظاهرهم که شده در ارتباطات با دوستان بهبودی به گونه ایی رفتار کنیم که انگار ما هم تغییر و یا به مانند آنها شده ایم ، در واقع همه این تلاشها بواسطه تمایل درونی ما به بهبودی و همچنین از هوش بهبودی ما نشات ، و لذا ما با حضور مستمر در جلسات  و یا فضاها و یا روابط های که  در ارتباط با بهبودی موثر میباشند خود را قرار دادیم ،  و لاجرم در غایت به بذر ایمان دست یافتیم و اینک در آغاز رویش و در فصل و روند ایمان آوری قرار گرفته وبه پیش می رویم .

 

بخش نهم ؛ اصل روحانی اعتماد

ما اصل روحانی اعتماد را ابتدا با غلبه به روی ترسهایمان شروع میکنیم  ، ما متوجه میشویم و به این درک  میرسیم ، که برای ادامه مسیر بهبودی رعایت اصل روحانی اعتماد جزو ضروریات میباشد ، همچنین در فرایند بهبودی و به علت تغییراتی که برایمان در راه میباشد  طبعیتاً باید دردهای را که حاصل از تغییرات است را متحمل بشویم ، و لذا ما با تمسک به اعتماد به نیروی برتر میتوانیم آن دردها را کاهش دهیم ، علاوه براینها اعتماد به نیروی برتر سبب میشود تا این دردها برایمان قابل تحمل گردند ، ضمن اینکه ما با اتکاء به اعتماد به نیروی برتر قادر خواهیم شد که پیچها و گذرگاه ها و پرتگاههائی که در این روند ممکن است ظهور کنند  و یا در سر راهمان قرار بگیرند را ، به سلامت بگذرانیم . 

 

بخش دهم ؛ اصل روحانی فروتنی

درک از اصل روحانی فروتنی را ما در این قدم با از دست برداشتن به خود اتکائی شروع کردیم ( خود اتکائی اینجا به معنای خود محوری و دست کشیدن از بیماری می باشد ) و ما با تمرین کردن و با پر رنگ کردن این اصل روحانی عاقبت از غرور و تعصب بیمارگونه خود دست برداشتیم و از راهنما و یا تمام کسانی که میتوانستن در راستای بهبودی به ما کمک کنند در خواست کمک کردیم  .

 

بخش یازدهم ؛ حرکت به جلو   

در این بخش ما به این درک وفهم رسیدیم که هرچند قدم دوم در زندگی ما نتایج و پیامدهای مثبت و فراوانی به همراه آورد ، اما  ،  احساس میکنیم هنوز برای ما کافی نیست ( این احساس عدم کافی کردن ،  خود حاکی و دال به ، برگشت قسمتی از سلامت عقل ما دارد ) ما هنوز مشکلات عدیده ای در بخشهای روان و عدم تعادل  و در بخش احساسات و روابط و همچنین خلاء ایمان و معنویت و  بطور کلی مشکلات و سوالات بی پاسخ  در مفاهیم زندگی  و بخصوص هنر زندگی کردن داریم که مایلم به حرکت خود در این زمینه ادامه بدهیم تا آنها را برطرف سازیم .

        

اما علاوه بر ، برداشت از بخش های یازده گانه و آموخته های  مذکور فوق از قدم دوم ،  درک ما از این قدم علیرغم مشاهده دیوانگیهای خود ،  به علت پیام بهبودی بخش این قدم یک احساس امیدوار کننده در ما بود که ما در این مقطع نیاز به آن داشتیم  .  در کل سه فاکتور اساسی چکیده درک ما را از قدم دوم میباشد ؛

اول ، باورها ؛

باید از باورهای  مخرب و بیمارگونه گذشته خود دست بردایم و در واقع آنها را دور بریزیم و در عوض دریچه ذهن خود را به روی باورهای جدید و الهامات سازنده باز بگذاریم ، و از تعصب و غرورهای جاهلانه دست برداریم  ،و در عوض گستره و افقهای دانش بهبودی خود را گسترش بدهیم .

دوم ، نیروی برتر ؛

به این درک رسیدیم  که کمک یک نیروی برتر عامل تعیین کننده در بهبودی ماست ، بنابراین ، اعتماد به نیروی برتر اساس شکل گیری این نیرو را تشکیل میدهد ،  و لذا ما  باید از سوظن ها و قضاوتها و از بدبینی های گذشته در رابطه با اعتماد کردن دست برداریم و در فضای بهبودی به  نیروی برتر با نگاهی مملو از خوش بینی و اعتماد و توام با حسن نیت بنگریم ، بنا براین با دست برداشتن از خود اتکائی و اعتماد به نیروی برتر میتوانیم فرایند بهبودی را برای خودمان بهتر مهیا کنیم .

سوم ، سلامت عقل ؛

در ابتدا تعریف ما از سلامت عقل بسیار اندک بود فکر میکردیم فقط مصرف نکردن مواد مخدر ، مساوی است با سلامت عقل ، اما پس از کار کردن قدم دوم به این درک رسیدیم که برگشت سلامت عقل یعنی نقطه ایی که دیگر بیماری اعیتاد و دیوانگیهای حاصل از آن زندگی ما را کنترول نکند و لذا هر چند ما در بخش ها و قسمت های توانستیم به برگشت سلامت عقل خود برگردیم ، اما تا زمانیکه بتوانیم به سلامت عقل طبق تعریفی که کردیم دست یابیم ،  نیاز به زمان و طی کردن فرایند بهبودی با همراهی و کمک نیروی برتر داریم  .

درک کلی قدم دوم و پیام آن برای ما این است که ما به عنوان یک موجود مستقل میتوانیم در جایگاه انتخاب  کردن قرار بگیریم و حتی میتوانیم سرنوشت و زندگی را خودمان رقم بزنیم  . ما میتوانیم در زندگی ،  جنون یا دیوانگی توام با آشفتگی و ترس و دغدغه و رنج و بیمارستان و یا زندان و یا شپش خانه ها و یا کارتن خوابی زیرپل ها را همراه با انواع و اقسام توهین ها انتخاب کنیم ، و یا نه ! برعکس ، ........... ما میتوانیم در زندگی با سلامت عقل توام با آرامش و فارغ از هرگونه ترس و دغدغه  و با حفظ تمام کرامتها همراه با اعتبار واحترام که شایسته یک انسان است ، را خود انتخاب کنیم  . بنابراین ، بدیهیست ما امروز که تا حدودی به سلامت عقل نزدیک شده ایم گزینه دوم را انتخاب میکنیم و از زندگی سگی و جهنمی گذشته خود فاصله میگریم و با نزدیک شدن به سلامت عقل زندگی خود را بهشت آسا میکنیم  و از آن لذت میبریم ، و با تمام وجود خود معتقدیم ، به جان کلام و جوهر بیان قدم دوم که میگوید ؛

ما به این باور رسیدیم که یک نیروی برتر میتواند سلامت عقل را به ما باز گرداند


· دانش و تجربه من چگونه بر کار کردن این قدم اثر گذاشت ؟

ما ندانسته یکسری دانش و تجربه های گرانمایه از دوران مصرف و زمان فعال بودن بیماری بدست آوردیم ، تجربه های که با پوست و گوشت و استخوان خود درک کردیم ، تجربه های که برای آنها ،  درد کشیدیم .... رنج بردیم ............. ترور شدیم  ...... زخم زبان ازعزیزترین کسانمان شنیدیم و لذا ماحصل این تجربه ها در زمان بهبودی ما را یاری دادند و درک ما را از قدم دوم تعالی بخشیدند ما این دانش و تجربه ها را آسان بدست نیاوردیم ، تجربه ها و دانش گذشته ما مدت زیادی از عمر گرانمایه ما را سیاه و غم انگیز کرد ، ما قیمت و بهاء هنگفتی برای بدست آوردن این دانشها و تجربه ها پرداخته ایم  ، از قبیل ؛ زندگیمان ...... جوانیمان  .......... اعتبارمان  ............ شخصیتمان ،...... زندان هایمان ....... تنها ماندن و در تنهایی گریه کردن هایمان  و خیلی چیزهای دیگر . . . ، اما نکته قابل تامل این است که دردها و رنجهای گذشته ما  ، امروز تبدیل به ثروتی سودآور برایمان شده اند که ما ندانسته در کیسه  وکوله بارخود ، از گذشته  با خود آورده و گنجی را در آن اندوخته کرده ایم ،، در واقع رنجهای ما سرانجام گنجهای ما شدند ،

بنا بر این سخن درست می باشد که میگویند آدمی شاگردو درد استاد اوست ،  لذا سرمایه ما از گذشته که  همان تجربه های تلخ ازبیماری فعالمان بود ، داری  دو ویژه گی اساسی میباشد  . که ما اصطلاحاٌ به آن علم و حلم میگویم  ، یعنی داشتن ؛

دانش نظری ، یعنی این که ما در اثر تکرار و مکررات  در زمان بیماری فعال به آن دست یافتیم .

دانش تجربی ؛  دانش عملی ،  که ما در اثر تکرار تجربه های مکرر به آن دست یافتیم .

بنابراین ، کسب  دانش و تجربه های گذشته ، برایمان امروز شرایطی رقم زدند تا ما  از قدم دوم درک شفاف تری پیدا کنیم ، مثلاً بعنوان نمونه ؛

-ما با رجوع به گذشته  و پی بردن به دیوانگیهای خود و پذیرفتن و اقرار آنها زمینه بهبودی خود را بهتر فراهم کردیم در واقع پذیرفتن و اقرار کردن نتیجه تجربه های تلخ  گذشته  بود که در کارکرد این قدم تاثیر داشت .

-افراط و تفریط های گذشته  و همینطور نداشتن حس تناسب و تعادل و عدم جنبه  در زندگی علیرغم اینکه عمر ما را به بیهوده گی و آشفتگی کشید ، اما از طرفی کوله باری از دانش و تجربه را برای ما رقم زد تا پیامهای این قدم را در رابطه با میانه روی و حس تناسب و تعادل و جنبه بهتر درک کنیم .

-نیروی برتر ، اما منفی  ، بی شک در زندگی گذشته ما نقش اساسی وتعیین کننده داشت ما در گذشته هرگز به تنهایی  و بدون کمک این نیرو منفی و مخرب ، نمیتوانستیم مدارج بدبختی و فلاکت های روز افزون خود را طی کنیم  ، و لذا در ذات اندیشه های خود به دانشی دست یافته بودیم که حکایت از تاثیر این نیروی مخرب  در روند بیماری اعتیاد ما داشت ، بنابراین  ، دانش گذشته ما در رابطه با  نقش نیروی برتر  باعث شد تا درک ما  نسبت  به تاثیر نیروی برتر در فرایند بهبودی را بهتر بپذیریم .  

-ما با ،  باورهای مخرب و خرافاتی همیشه زندگی خود را تباه کردیم و لذا در قدم دوم درک این مطلب که واقعاً باورهای ما سرنوشت ما را تعیین میکنند را با جان و دل پذیرفتیم  ، زیرا از قبل تجربه تلخ اینگونه باورها را داشته ایم و در واقع تاوان آنها را با رنج و درد و آشفتگی خود پرداخته بودیم .

-و ، و ................   

ما از دردها و رنجهای گذشته خود ، که حاصل از بیماری اعتیاد  و نداشتن  سلامت عقل بود ، سپاسگزاریم ، زیرا باعث شدند تا ما ، امروز چراغ بهبودی و مشعل آزادی ورهایی خود را بیافروزیم .


وقتی که برای شروع قدم سه آماده می شویم ، احساس امید در ما به وجود می آید . حتی اگر در بهبودی جدید نباشیم ،باز هم وقتی شروع به کارکرد قدمها می کنیم ، این اگاهی که در بهبود رشد و تغییر نه تنها ممکن بلکه غیر قابل اجتناب است را قوت می بخشیم . ما می بینیم که امکان رهایی از عدم سلامت عقلی که اخیراً به واسطه از این جا به بعد شروع می کنیم تا از کورکورانه به سوی دیوانگی رفتن دست برداریم . ما نداشتن سلامت عقل خود را کشف کردیم و شروع به اعتماد کردن به یک نیروی برتر از خودمان نمودیم تا به ما کمک کند که دیگر مجبور نباشیم در این راه قدم برداریم . کمکم از تصورات باطل خود رهایی پیدا کنیم و دیگر نیازی نداریم که اعتیادمان را به عنوان یک راز نگه داریم و یا خود را منزوی کنبم تا کسی به عدم سلامت عقل ما پی نبرد. ما دیده ایم که برنامه برای دیگران چگونه کار کرده و درک می کنیم که برای ما نیز کار خواهد کرد . از طریق ایمان نوپای خود ، تمایل پیدا می کنیم که اقدام نمایم و قدم سه را کار کنیم .

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan