Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

بخش حرکت به جلو

" حرکت به جلو "

در حالیکه آماده می شویم تا به قدم چهارم برویم ، باید نگاهی به آنچه در قدم سوم به دست آورده ایم داشته باشیم . نوشتن درباره درک خود از هر قدم قبل از اینکه به قدم بعدی برویم به ما کمک می کند تا اصول روحانی مربوط به آنها قدم را بهتر و در حد سلولی درک کنیم.


· آیا هیچ بهانه و دستاویزی برای تصمیم گرفتن جهت واگذاری و سپردن اراده و زندگی خود به مراقبت خداوند دارم ؟

ما ابتدا وقتی با سر تیتر قدم سوم مواجه شدیم ترسهای در ما شکل گرفت  ، بعضی از این ترسها منشاء روانی داشت و بعضی دیگر در اثر ناآگاهی و کج فهمی ما از مفاهیم حقیقی که در این تصمیم نهفته است صورت میگرفت  ، و لذا ما در قدم سوم ابتداء کوشیدیم تا  به اینگونه ترسها و افکار پاسخ دهیم سپس کوشیدیم تا گستره دید و شناخت خود را نسبت به این تصمیم ارتقاء بدهیم . و لذا پس از کنکاش و بیان تجربیات و پی بردن به مزایایی که در این تصمیم نهفته است ، لاجرم درنقطه ای متوجه شدیم که باید بر اساس این تصمیم ، بیماری خود را واگذار به خداوند کنیم ، اما ، مشکلی که وجود دارد این است که ما در اثر معاشرت و همنشینی طولانی به درازنای عمری  که با بیماری خود داشته ایم به گونه ای غریب به دشمن درونی خود انس گرفته ایم ، در واقع نوعی علاقه و حُب بیمارگونه  نسبت به  اعتیادمان داریم  ولذا به عبارتی دیگر به ، نواقص و هواهای نفسانی ، و ارکان بیماری و بخصوص خودمحوری های خود ، خو و انس گرفته ایم ، بنابراین ، علیرغم اینکه  واقعاً خواهانیم تا اینها را به خداوند واگذار کینم ، اما به دلایل فوق ممکن است دانسته و یا ندانسته در مسیراعتیادمان شاخصه های از این دست موارد را در جهت عدم واگذاری با بهانه و دستاویزهای گوناگون ، همراه با سفسطه بافی های واهی ، آنها را بطور آشکار یا نهان در خود حفظ کنیم ، بنابراین ممکن است برای حفظ کردن بیماری با خداوند وارد معامله بشویم و در این سودا پی آن باشیم که بطور سلیقه ایی و یا گزینه ای بیماری خود را واگذار کنیم  ، در واقع منظورمان این است که قسمتی از بیماری را واگذار کنیم و قسمتی را با توجیه و بهانه برای خود نگه داریم ، بنابراین ممکن است برای تصمیم سپردنی که گرفته ایم  به بهانه ها و دستاویزها روی بیاوریم بطور مثال بگویم ؛

-من بر اساس تصمیمی که گرفته ام ، بسیاری از نواقص خود را به خداوند می سپارم اما از فلان نقص خود لذت میبرم و بقول بعضی از دوستان فعلاً بمن جواب میده  و لذا فکر میکنم فعال بودن این نقص میتواند عاملی باشد برای حفظ بهبودیم .

-من بر اساس تصمیمی که گرفته ام ، بسیاری از اختیارات زندگی خود را به خداوند می سپارم ، اما فکر میکنم  ، خودم در مواردی که جزو شرح وظایف خداوند است بهتر عمل میکنم .

-من بر اساس تصمیمی که گرفته ام ، میترسم همه بخش های زندگی خود را بخداوند بسپارم چون ممکن است  ، خواست خداوند مطابق میل و خواست و اراده من نباشد .

همانطور که متوجه شدیم بهانه و دستاویز در قدم سوم ، چیزها و دلایل غلطی هستند که اعتیادمان برای ماندگاری خود به ما القاء میکند ، تا تصمیم ما را شکننده و نهایتاً آنرا سست و متزلزل کند .

بنابراین ، بهانه ها و دستاویزهای ما در این قدم ، بعنوان یک عامل بازدارنده ، ممکن است ریشه درسه بخش اساسی داشته باشد

1-ترسها ؛ یعنی اینکه با فکربیمارگونه ، اینگونه اندیشه کنیم که اگر بخداوند زندگی خود را بسپاریم شاید خواست خداوند برای ما درد و رنج و مصائب باشد ، در حالیکه با کارکرد سوالات قدم سوم متوجه شدیم که خواست خدا همیشه برای ما بهترینهاست است . 

2-خود محوری ها ؛ یعنی ما بر اساس ترسهای درونی مذکور ، که حاصل از یک ذهنیت بیمار است اینطوری فکرکنیم که  ، خودمان از پس بیماری و زندگیمان بهتر بر می آیم .

3-لذتها ؛ لذت بردن از زندگی آمال و آرزوی همیشگی ماست ، و ما منکر این نیستیم ، در واقع زندگی ما بدون لذت بردن اصلاً معنای ندارد ،  اما مسئله ما این است که نمیخواهیم لذت پرست باشیم ، و در لذتهای خود طریق افراط در پیش بگیریم ، زیرا در گذشته بر اساس همین افراط در لذتها تاوان سنگینی را پرداخت کرده ایم   ، بسیاری از لذتهای افراطی ما ریشه درترسها و خود محوریهای ما دارد .


· آیا احساس می کنم که اکون اماده هستم تا به او بسپارم ؟

بله ما احساس میکنیم ، آماده ایم که اراده و زندگیمان را به مراقبت خداوند بسپاریم .

آمادگی یعنی ؛ درک و اِحراز ، از احساس یک شرایط مناسب برای به فعل در آوردن یک خواسته و یا یک تصمیم که از قبل عوامل و یا برنامه ریزیهای لازم در رابطه با آن صورت و شکل گرفته است .

 وقتی ما میگویم احساس میکنیم که آماده ایم ، معنایش این است که ، فاکتورهای لازم را برای به اجرا در آوردن تصمیمی که گرفته ایم را از قبل مهیا نموده ایم ، بطور مثال ؛ برنامه ریزی روزانه داریم  - مزایای سپردن برایمان کاملاً مفهوم و روشن شده است -  شک و تریدهایمان در رابطه با یک نیروی برتر برطرف شده است – ارکان مهمی مثل مثلث توکل ( اعتقاد – اعتماد – اطمینان ) را در خود ارتقاء داده ایم  - و و . . .  بنابراین ، همانطور که ذکر شد  ، آمادگی ، یعنی مرحله ایی که ما تمام توان خود را برای رسیدن به تصمیممان از قبل مهیا کرده ایم  ، اما با تمام این احوال فکر میکنیم در حال حاضر باز مشکلاتی وجود دارند که سد راه ما درامر سپردن شده اند و احساس میکنیم که در آمادگی ما خلل و نُقصانی وجود دارد ، که در حال حاضر شناختی از آنها نداریم ، ولذا درصددیم که آنها را با حرکت به جلو و کارکرد قدمهای دیگر شناسایی و مرتفع سازیم تا بدینوسیله شرایط مناسب  و شفافتری را برای به فعل در آوردن تصمیممان بوجود بیاوریم .   

وقتی ما میگویم که آماده ایم معنایش این است ، که ترسهای خود را دور ریخته ایم و پا روی آنها گذاشتیم .

وقتی ما میگویم آماده ایم معنایش این است ، که تمام سعی خودمان را کرده ایم تا از خودمحوری دست برداریم

وقتی ما میگویم آماده ایم معنایش این است ، که دیگر نمیخواهیم لذت پرست باشیم ، بلکه ما میخواهیم لذت دوست باشیم ، و از لذتهای طبیعی که بهترین لذتهاست به اندازه متعارف آن بهره ببریم ، ما درگذشته ، لذت میبردیم تا زندگی کنیم ، اما اکنون میخواهیم زندگی کنیم و لذت ببریم .

وقتی ما میگویم آماده ایم معنایش این است ، که دیگر سوال مجهولی ، در رابطه با مفاهیم سپردن ، در ذهن و فکرمان بی پاسخ نمانده ، اما اگر هنوز سوالاتی در ذهنمان در رابطه با مفاهیم نیروی برتر و یا مفاهیم سپردن ما را آزار میدهد ، بنابراین ، هنوز آماده گی لازم را کسب نکرده ایم و لذا باید یکبار دیگر با کارکرد قدم دوم و سوم بکوشیم تا آنها را شناسایی و برای اینگونه تشویش های ذهنی پاسخ مناسب را بگیریم تا آنها را بر طرف کنیم .

وقتی ما میگویم که آماده ایم ، معنایش این است که پیام روحانی قدم سوم را عمیقاً درک کرده ایم و به یک تسلیم و یک پذیرش درونی دست پیدا کرده ایم و لذا خواهانیم تا اراده شخصی و زندگیمان را به خداوند بسپاریم

نکته ای که قابل تامل است و باید به آن توجه ویژه کرد این است ، که اگر ما آمادگی های لازم را کسب نکرده باشیم ، ممکن است در حرکت کردن به جلو در آینده جهت کارکرد قدمهای دیگر با مشکل روبرو شویم .

 


· چگونه تسلیم در قدم یک به من در قدم سوم کمک می کند ؟

ما ، در قدم اول سرانجام به نقطه ایی رسیدیم که متوجه شدیم در رابطه با خودمان ،  باید دو واقعیت را با هم بپذیریم ، واقعیت اول اینکه ما بیماری اعتیاد داریم و هرگاه این بیماری فعال باشد زندگی ما را غیر قابل اداره میکند ، بنابراین ،  پذیرش این مطلب ،  ما را واداشت تا دیگر بیماری خود را انکار نکنیم و اصطلاحاً با بیماری خود آشتی کردیم و لذا اقرار کردیم که بیماریم و زندگیمان غیر قابل اداره شده بود ، پذیرش این مفهوم در نهایت ما را واداشت تا تن به تسلیم در دهیم ، اما فقط تسلیم و پذیرش بیماری برای ما کافی نبود زیرا ما بدنبال راهی برای درمان بیماری خود نیز بودیم ،  بنابراین ،  در این نقطه بود که واقعیت دوم برایمان آشکار شد ، یعنی متوجه شدیم علیرغم اینکه بیماری اعتیاد درمان قطعی ندارد ، اما میشود با بهبودی آنرا غیر فعال کرد و لذا بهبودی را  بعنوان بهترین انتخاب برای درمان اعتیاد خود پذیرفتیم ، پذیرش این مطلب ما را واداشت تا  بهبودی خود را در راس قرار بدهیم و اصطلاحاً با بهبودی خود آشتی کردیم و در واقع با پذیرش واقعیت دوم و اقرار به اینکه ما میتوانیم بهبود یابیم ،  و لذا با پذیرش این منطق که بهبودی بهترین روش و طریق ، برای رهایی  از بیماری فعال است ، تسلیم خود را کامل کردیم . بنابراین ، تسلیم کامل  ، سرانجام باعث شد تا انگیزه و شور اشتیاق ما به بهبودی افزایش یابد  ، و لذا درک از ضرورت لازم ، برای کسب بازیاب و یا درمان خودمان بر اساس ارکان بهبودی اقدام کردیم ،  وقتی میگویم  اقدام نمودیم در واقع منظورمان این است که خود را مهیا و مشتاق برای بجلو رفتن در عرصه های گوناگون بهبودی کردیم .

ما در روند بهبودی خود متوجه شدیم که تسلیم کامل ، میتواند اساسی ترین و تاثیر گذارترین عامل  ونقش را در بازیاب و درمان ما ایفا کند  ، ولذا درک این مطلب به ما کمک کرد تا قدم سوم  را ،  که دارای پیچیده ترین مفاهیم بهبودی و بنیادین می باشد  را به ساده ترین شکل ممکن دریابیم و کارآیی های مثبت آنرا در زندگی به عین ِ  مشاهده کنیم  ، تسلیم در قدم یک بود که شعور بهبودی ما را تعالی بخشید و به ما کمک کرد تا بفهمیم که گرفتن تصمیم قدم سومی چه نقش مهمی در بهبودی و زندگی ما میتواند داشته باشد .


· جه اعمالی را در نظر دارم که جهت به کار گرفتن تصمیم خود به اجرا در آورم ؟ کار کردن باقی قدمها چگونه در این مقوله می گنجد ؟

 قسمت اول سوال ) همینطور که میدانیم تصمیم بدون عمل در واقع تصمیم نیست ، بلکه یک شور و هیجانِ لحظه ایی و آنی میباشد ، بنابراین هر تصمیم درستی که عمیق و قلبی باشد ، باید لاجرم فاکتورهای لازم  وعملی را برای به فعل در آوردن آن ، در خود دارا باشد ، بنابراین ، لازم است برای  به کار گرفتن تصمیم خود و به اجرا در آوردن آن ، اعمال زیر را تقویت تحکیم بخشیم .

-سعی و کوشش برای ارتقاء اعتماد و اطمینان و اعتقاد به نیروی برتر

-اعتماد بنفس - آگاهی - برنامه ریزی - تحرک و دوری از تنبلی - همت - شهامت - صبوری - دوراندیشی - نقشه کشی - زمانبندی - ایمان - دعا و مراقبه - استقامت  -  امیدواری - تراز گرفتن از پیشرفت - مطالعه و کسب مهارتهای لازم - تمرکز - صداقت - اعتماد - خوش بینی واقعگرایانه - نیت خیر وانسانی - خدمت کردن - روشن بینی - تواضع وفروتنی - و ، . . . 

اما  یکی از کارآمدترین روشها برای اجرایی کردن تصمیمات بزرگ  ( بخصوص تصمیمات معنوی ) این است که ما بطور روزانه ، مختصات و شاخصه ها و عوامل و یا عناصر تشکیل دهنده آنرا تمرین کنیم  ، درواقع ما از فرمول " فقط برای امروز "  تصمیمات خود را عملی میسازیم و این فرمول باعث می شود که ما انعطاف پذیر باشیم و از اشتباهات خود سرخورده و مایوس نشویم ، ضمن اینکه این فرمول باعث میشود تا از استرس ها و اضطراب های ما وقتی به تصمیمات بزرگ خود از منظرِ بُعد زمان نگاه میکنیم مرعوب نگردیم .

قسمت دوم سوال ) ما بر اساس تصمیمی که گرفته ایم خواهانیم تا برای قوت بخشیدن به آن ، از تمام امکانات و پتانسیل های لازم برای رسیدن به هدفمان که  همان انگیزه تصمیمان می باشد ، بهره بجویم ، بنابراین ، یکی از مهمترین مقوله های تاثیر گذار در این راستا ، حرکت و پویایی با عزم راسخ  توام با قاطعیت می باشد ، از طرفی ما در اثر فعال شدن اصل روحانی صداقت و روشن بینی  ، هنوز احساس میکنیم که برای شفاف کردن و یکدست کردن تصمیمان نیاز داریم که به حرکت کردن به جلو ادامه بدهیم  ، زیرا هنوز در لایه ها و سطوح مختلفی از وجود خودمان احساس خلاء میکنیم و همینطور احساس میکنیم سوالاتی در زمینه های مختلف از وجودمان داریم که بی پاسخ مانده است ،  لذا ، طالبیم تا با کارکرد باقی قدمها ،  آنها را شناسایی کرده  تا بدینوسیله موانعی که میتوانند تصمیم ما را در این مقوله مختل کنند را برطرف سازیم .


ما کار خود در قدم سوم را با افزایش آزادی خود به پایان می بریم . اگر این قدم را دقیق و کامل کار کرده باشیم ، عمیقاً از درک این موضوع که دنیا بدون دخالت ما هم به کار خود ادامه خواهد داد ، تسلی می یابیم . مسئولیت گرداندن و اجرا همه کارها یک وزنه بسیار سنگینی است . و ما خوشحالیم که توانسته ایم ذات افکار و ایده های قدیمی خود پی برده ایم و حال تمایل داریم که از آنها دست برداریم و اجازه دهیم تا زندگی مان تغییر کند . حتی ممکن است دریابیم که تمایل داریم ریسک کنیم و کارهایی انجام دهیم که هیچ وقت شهامت انجام آنها را نداشته باشیم ، چون از اینکه نیروی برتر از ما مراقبت می کند ؛ احساس امنیت و اطمینان می کنیم .

بعضی از مردم قبل از اینکه تصمیم مهمی بگیرند ، صبر و تحمل می کنند و توسط روحانیت خود زمین گیر می شوند . اما ما به منبع نیروی خود مراجعه می کنیم ، و از نیروی برتر از خودمان دعوت می کنیم تا در زندگی ما کار کند ، و وقتی که مطمئن می شویم در راه درست قرار داریم به جلو حرکت می کنیم. حال نیاز است که ما یک قدم دیگر در راه بهبودی برداریم ، کاری که تصمیم قدم سوم ما را به واقعیت در می آورد . حال زمان آن است که یک ترازنامه اخلاقی جستجوگرانه و بی باکانه تهیه کنیم

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan