Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

بخش انگیزه ها

" انگیزه ها "

اگر چه انگیزه ما برای کار کردن قدم چهارم به اندازه خود کار کردن این قدم اهمیت ندارد. اما ممکن است دریابیم که جهت پیدا کردن و دفع هر گونه دستاویز و بهانه ای که برای کارنکردن این قدم داریم ، مفید است و ما را به تفکر درباره منافع کارکرد این قدم وادار می کند .آیا درباره منافع کارکرد این قدم وادار می کند .

 


· آیا هیچ دستاویز یا بهانه ای برای کار نکردن این قدم دارم ؟ آنها چه هستند ؟

اگر بخواهیم با جسارت و بی باکانه به این سوال جواب بدهیم ، بله دستاویز و بهانه های زیادی ممکن است وجود داشته باشند ، که ما باتمسک به آنها فکر میکنیم نباید این قدم را کار کنیم و اگر هم کار میکنیم حداقل آنطوریکه سلیقه  شخصی خودمان میخواهد کار کنیم . بهانه ها و دستاویزهای ما بطور حتم تحت تاثیر انگیزههای بیمارگونه ما هستند و به عبارت دیگر منشاء اینگونه بهانه ها و دستاویزها ریشه در انگیزه های شخصی و بیمار ما دارند ، انگیزه های شخصی ما همان تمایل  درونی  و خودآگاه و یا ناخودآگاهیست که ما برای حفظ اعتیادمان دست به آن میزنیم و لذا به همین منظور ، ممکن است برای بهانه و دستاویز کردن شروع به توجیه آفرینی و سفسطه بافی کنیم ، بطور مثال بگویم ؛
اصولاً نیازی نیست غبارفروخُفته شده ای ،که در اثر گذشت ایام در بستر روح و روانمان آرمیده اند را دو باره به جنبش در آورده ، و فضای وجودمان را پُراز  گرد و غبارهای مُعلق کنیم و به این وسیله آرامش خود را به هم بزنیم .(( اگر ما چنین فکر کنیم ، بنابراین ، اعتراف و همینطور قبول میکنیم که گرد و غباری در درون ما  وجود دارند ، که جلوه روح و روان ما را مکدر کرده اند ، بنابراین لازم است تا به این نکته توجه کنیم ، که هدف ما این نیست که این گرد و غبار را در یک محیط بسته در فضای وجودمان به جنبش در آوریم  ، بلکه تمام هدف و سعی ما این است که با مهارتهای لازمی که در قدم چهار و پنج فرا میگیرم به مانند تهویه مطبوعی این گرد و غبار را به بیرون از خود هدایت کنیم و بدینوسیله خانه روح و روانمان را غبارروبی کنیم  . ))
گاهی اوقات ممکن است ، ما به علت گذشته غیر اخلاقی ای که داشته ایم ،اینک با دیدن سر تیتر قدم چهارم ، این رُعب و وحشت در ما ایجاد شود که مایل نیستیم ،با اینگونه بی اخلاقی ها که در زندگی داشتیم  رو در رو شویم ، زیرا ما آنها را فراموش کرده ایم و  گذشته ها گذشته  ، و لذا یادآوری اینگونه بی اخلاقی ها به جز اینکه در ما باعث حرمان و سرخوردگی شود نتیجه دیگری به همراه نخواهد آورد . (( بازهم اگر دقت کنیم به وضوح توجیهات ضد ونقیض را در اینگونه بهانه و دستاویزها مشاهده میکنیم ، چرا که ما ،  اگر گذشته خود را فراموش کرده ایم پس چگونه آنها را بیاد میاریم ، آنچه را که ما بیاد میاوریم واقعیت های آزار دهنده ای هستند که در طول عمرمان همواره آنها را یدک کشیده ایم و بوی تعفن آن همیشه ما را اذیت و آزار داده است ، در واقع مَثَل ما مانند روباه و یا حیوانی است که به دم آن زنگوله ایی بسته اند ، بنابراین ،  هر چقدر سعی کردیم تا از این صدا فرار کنیم بدتر آنرا بصدا در آوردیم و لذا  فرار ما همیشه از این دست واقعیت ها ، بدتر ،  زنگوله گذشته غیر اخلاقی ما را پر طنین تر کرد ، ما همیشه در اثر انگیزهای شخصی بیمارگونه سعی کردیم بجای اینکه مسئله و مشکل خود را حل کنیم مرتب صورت مسئله ها را پاک و یا آنها را انکار کنیم . )) 
انگیزهای شخصی ، اصطلاحاً همان نیات و یا خواسته های عمیقی هستند که  ریشه در هواهای نفسانی و یا بیماری ما دارند ،گاهی ممکن است ما برای فرار از کار کردن این قدم بر اساس انگیزه های شخصی، به دلایل واهی و غیر واقعی رو بیاوریم بطور مثال بگویم ؛ قدم چهارم و پنجم ریشه در دین مسحیت و کاتولیک دارد . (( در صورتیکه قدم چهارم و پنجم هیچگونه تَجانُس و اساساً به هیچ وجه ریشه در کاتولیک و یا مسیحیت و یا هیچ ادیان و مذهبی دیگری ندارد ، همینطور که ما  در تجربیات بهبودی متوجه شدیم ، اقرار واعتراف کردن بخش مهمی از ارکان بهبودی ما را شکل میدهد ، مثلاً ما در قدم یک صریحاً اقرار به عجز کردیم  آیا پس ما چون اقرار و اعتراف کردیم که بیماریم ،  کاتولیک هستیم ؟ !  یا مثلاً ،  ما با نوشیدن الکل مخالفیم ،  پس آیا مخالفت ما با نوشیدن الکل ریشه در مسلمانی ما دارد ؟ ! .. . . همینطور در قدم دوم و سوم هم بطور وضوح و هم تلویحاً اقرار و اعتراف به عدم سلامت عقل و عدم سلامت ایمان کردیم و لذا اینگونه اقرارها اصولاً ربطی به مذاهب دیگر ندارد ، ما بیشتر با اینگونه اقرار و اعتراف ها در پی این هستیم که ، اولاً اقرار کنیم که ما از بیماری اعتیاد رنج میبریم ، و ثانیاً ضعف های اخلاقی ما تحت تاثیر بیماریمان قرار دارد  ، ثالثاً ، ما در این قدم بیشتر بدنبال چرایی و منشاء رفتاهای ضداخلاقی خود هستیم و میخواهیم از چگونگی دقیق خطاهایمان آگاه شویم و به این شناخت برسیم که چرا ما این اعمال را انجام میدهیم تا بدینوسیله برای برطرف کردن آنها راهکاری بیابیم  ))
گاهی ممکن است ما بخاطر اسراری که داریم ،  گرفتار ترس های بی پایه و اساس بشویم و بخاطر گریز از بیان اینگونه اسرار ،  برای کار نکردن این قدم رو به بهانه و دستاویزها بیاوریم و اینگونه توجیه کنیم که لزومی ندارد دیگران از اسرار ما مطلع باشند  ، البته این فکر قطعاً درست است که نیازی نیست دیگران سر از اسرار ما و یا ضعف های اخلاقی ما  در بیاورند ، اما این واقعیت را هم  بطور قطع میپذیریم ، اسراری که داریم ما را آزار میدهند و این گفته حقیقتاً صحیح است که میگویند ؛  "  ما به اندازه اسرار خود بیمار هستیم  "و لذا همیشه برای پنهان نگاه داشتن اینگونه اسرار در ترس و دغدغه بسر میبریم ، نکته ای که قابل تامل است ، این است که ما در قدم چهارم و پنجم میکوشیم تا این اسرار ، را فقط بیک نفر بازگو کنیم ، و آن یکنفر کسیست که به او اعتماد داریم و مطمئن هستیم این توانایی را دارد که همراه با خودمان  رفتارهای ضداخلاقی و اسرارهای ما را نقد و مورد بررسی موشکافانه قرار بدهد تا به کمک هم از چگونگی و چرایی رخداد آنها مطلع شویم ، و لذا در نهایت متوجه خواهیم شد که بیشتر اسرار ما اصولاً نیازی به پنهانکاری ندارد ، اما برای اینکه به این مرحله برسیم باید صبور و بی باک و جستجوگر باشیم .


· منافعی که ممکن است از طریق نوشتن یک ترازنامه اخلاقی بی باکانه و جستجوگرانه برایم حاصل شود ، چه می باشند ؟

ما بعنوان یک انسان همیشه بدنبال منافع خود بوده ایم ، در واقع امکان ندارد  ، کسی خود را در یک جریان و یا یک رابطه و یا یک برنامه قرار بدهد اما در آن بدنبال منافعی برای خودش نباشد ( البته به جزء روابط عاطفی ) . منافع جویی سالم در انسان نشان از عقلانیت اوست .
منافع جویی ما میتواند به شکل های مختلفی باشد ، بطور مثال ؛ منافع مادی باشد  ، و یا منافع ما بر اساس بیماری و حُب های نفسانی باشد ، و یا اینکه منافع ما بر اساس نیازهای معنویمان باشد ، بنابراین، امروز برای منافع و مزایایی که فکر میکنیم در بهبودی نهفته است قدم کار میکنیم  و انصافاً با کارکرد قدمهای قبلی منافعی را بدست آوردیم که امروز در زندگیمان شاهد کارایی های مثبت آن هستیم .
ما به علت برگشتن قسمتی از سلامت عقل در پایان قدم سوم ، متوجه شدیم هنوز منافعی را که در بهبودی نیاز داریم تامین و تکمیل نشده است ، ما براساس تصمیمی که در قدم سوم گرفتیم متوجه شدیم که تصمیم ما موقعی یک تصمیم سالم است که نیمه و نصفه نباشد و پویا و جاری باشد ، در واقع تصمیم ما در قدم سوم محور اصلی قدمها می باشد و تمام همت و سعی و تلاش ما برای رسیدن به هدفی است که در قدم سوم برای خود منظور کردیم به عبارت دیگر تمام منافع ما در بهبودی  همان آزادی و رهایی از بیماریست که در نقطه سپردن و بیداری روحانی متجلی میگردد ، بنابراین ، لازم است با کمک گرفتن از اصل روحانی تعهد برای دستیابی به آرمان خود کوشا باشیم ، همچنین ما در پایان قدم سوم متوجه شدیم با بالا بردن میزان تعهد ، خود را وامیداریم تا قدم چهارم را برای منافع کلی که در قدم سوم نتوانستیم بدست بیاوریم مهیا سازیم .
ما در پایان قدم سوم دریافتیم  ، هنوز پر از ناشناختهای درونی هستیم که سد راه ما برای دستیابی به یک بهبودی پایدار می باشند ،  و همین ناشناخته ها منافع بهبودی ما را متزلزل می سازند ، بنابراین ، ما از طریق نوشتن ترازنامه اخلاقی جستجوگرانانه و بیباکانه سعی میکنیم تا آنها را شناسایی و در صدد برطرف کردن آنها برآیم ، ضمن اینکه ما در زندگی مشکلات عدیده دیگری هم داریم که منافع ما ایجاب میکند تا از طریق نوشتن ترازنامه آنها را شناسایی و برای مواجه شدن و یا رفع  آنها چاره ایی بیاندیشیم بطور مثال ، در بخش روابط های اجتماعی و یا خانوادگی و روابط کاری و یا روابط جنسی و یا رنجشها و .. . ..
بنابراین منافع بهبودی ما ایجاب میکند تا ما این ناشناخته ها را بشناسیم تا از آنها رها شویم ، ما همیشه بعنوان یک بیمار انباشته از دوگانگی و یا چندگانگی  هستیم و یکی از مهمترین فاکتورهای که بهبودی ما را توام با خطر میکند این است که خود را نمی شناسیم و لذا با خود غریبه هستیم ، بنابراین با نوشتن ترازنامه سعی خواهیم کرد تا بدانیم که واقعاً (( کی هستیم )) و لذا خواهانیم تا بدانیم در چرخه زندگی کجا قرار داریم و همینطور میخواهیم بیشتر با سیاه و سفیدهای وجود خود آشنا بشویم و به این منظور ما ابتدا میکوشیم تا قسمت منفی های خود را شناسایی و در صددرفع آنها برآیم ، سپس خواهیم دید که مثبت های وجودمان خود بخود جلوه گری خواهند نمود .
نکته قابل تامل در این سوال این است که چرا کلمه (( ممکن )) در این سوال بکار برده شده است ، همینطور که میدانیم واژه (( ممکن )) معنایش این است که شاید حاصل شود شاید هم حاصل نشود ، اما ما معتقدیم اگر قدم چهارم خود را جستجوگرانه و بیباکانه کارکنیم بطور حتم برای ما منافعی حاصل میشود و اگر در این سوال کلمه (( ممکن )) بکار برده شده است برای این است که توجه ما را به جدی بودن و حساسیت این قدم برانگیزد . در واقع کلمه ( ممکن ) میخواهد انگیزشی بودن این سوال را مطرح کند و این نکته را به ما تذکر دهد که باری به هر جهت نباید این قدم را کارکرد و برای بدست آوردن نتیجه باید دقیق و جستجوگر و بیباک بود


· چرا نباید کار کرد این قدم را به تعویق نیانداختن آن چیست ؟

به تعویق انداختن کارها و یا تکالیف ، در تمامی امور زندگی یکی از شاخصه های اصلی بیماری ما است ، و لذا ، یکی از بزرگترین معضل های که همیشه زندگی ما را توام با درد و رنج می ساخت و نهایتاً آنرا به آشفتگی می کشاند ، همین مشکل به تعویق انداختن کارها بود . در واقع به تعویق انداختن برنامه ها و یا کارهای که لازم بود آنها را به سرانجام برسانیم جزو منش لاینفک ما شده بود ، و یا اگر هم اقدام میکردیم آنرا نصفه و نیمه رها میکردیم ، در هر صورت از تکالیف خود دائماً شانه خالی میکردیم و همیشه وظایفی را که باید انجام میدادیم مرتب امروز و فردا میکردیم ، بنابراین ، اولین دلیلی که ما نباید این قدم را به تعویق بیاندازیم در درجه اول این است که میخواهیم از این شاخصه بیماری خود دست برداریم و لذا برای فعال کردن بهبودی خود هرکاری را که میتوانیم فعالانه در زمان خود که اکنون است انجام بدهیم .
 هرگاه ما میخواهیم در رابطه با بهبودی خود فاکتور و یا برنامه ایی  را فعال کنیم ، انگیزهای شخصی ما تحت تاثیر بیماری از راه میرسند و به ما اینگونه القاء میکنند ، که الان زود است ! . . .و یا اینکه میگوید ؛حالا چه عجله ایی ، بعداً سر فرصت به این مقوله میپردازیم ، در صورتیکه ما امروز به این منطق رسیده ایم که فرصتِ ما برای بهبودی در همین لحظه امکان پذیر و مهیا می باشد ، و لذا باید هوشیار باشیم ، فرصت  ، یعنی لحظه ای که خیلی دیر و به ندرت بدست می آید ولی خیلی زود و آنیهم از دست میرود ، بنابراین ، با تعویق انداختن اینگونه مسائل معلوم نیست که باز فرصتی برای بهبودی ما  ، فراهم شود یا نه ؟ ما عمیقاً معتقدیم در رابطه با مسائلی که به خیر و بهبودی مربوط میشود ، وقت و زمانش همیشه همین امروز و همین الان است و لذا شعار ما در این رابطه این است ؛همین الان بهترین و مناسبترین وقت است هرگاه ما برای اموری که به بهبودیمان مربوط می باشد ،  دفع الوقت میکنیم ،  در در واقع با انگیزه های شخصی وانکار میخواهیم اعتیادمان را حفظ کنیم  ، ما باید همواره به خاطر داشته  باشیم که برنامه بهبودی یک برنامه تجربیست و لذا کسانیکه این قدم را کار کرده اند ، آنرا موثرترین رکن بهبودی دانسته اند ، حتی بسیاری از آنها معترفند که قدم ، یک ، و دو ، و سه ،  نقش پیش زمینه را دارد ،  ولذا ساختار اساسی و جدی در روند بهبودی از این قدم به بعد رخ میدهد .
گاهی ما تحت تاثیر ترسها و انگیزه های شخصی و بیمارگونه برای فرار از هیولایی که فکر میکنیم در درونمان وجود دارد ، خواسته یا ناخواسته میخواهیم آنرا به تعویق بیاندازیم ، گاهی فکر میکنیم که یارای هم آوردی با چنین هیولایی را نداریم و بقول کتاب پایه که میگوید ؛  ( وقتی به این قدم میرسیم ، اکثر ما می ترسیم هیولایی در ما وجود داشته باشد که اگر آزادش کنیم ما را نابود خواهد کرد ) ، اما نکته اینجاست که ما باید شجاع و بی باک باشیم و پا روی این ترسها بگذاریم و بدانیم با اصول روحانی ایی که در قدمهای قبلی بدست آوردیم چیزی برای ترسیدن وجود ندارد ، در واقع منظورمان این است که ما هم دست خالی و بدون پشتیبان نیستیم ، امروز با اتکا به نیروی برتر و تمرکز به روی بهبودی بطور حتم این توانایی را داریم که پا به روی اینگونه ترسها بگذاریم   .
ما ، در زندگی از شخصیت ها و منش ها و هویت های دورغین خود خسته شده بودیم ، از چیزی که هرگز نبودیم ولی اینگونه وانمود میکردیم که هستیم دلمان بهم میخورد ، و یا داستانهای از خود تعریف میکردیم که یا مال دیگران بود یا ساخته ذهن بیمار خودمان بود پریشان میشدیم ،  ما از اینکه دائماً انواع نقاب های گوناگون را در جیب یا کیف خود حمل میکردیم و به اقتضاء شرایط با آنها ظاهر میشدیم ، دیگر بیزار شده بودیم ، و یا برای پوشش ضعف ها یا  تائید خودمان با آدمهای اسم و رسم دار عکس می انداختیم  ویا امضا جمع میکردیم دل آزارده شده بودیم ، ما از احساس هیچی بودن خودمان کلافه شده بودیم  . ما ،  در زندگی همیشه از ضعف های اخلاقی خود  ، علیرغم میل باطنی ای که داریم و انجام میدهیم رنج میبریم ، ما از اینکه واقعاً نمیدانیم کیستیم رنج میبریم ما از اینکه نمی دانیم هویت واقعی ما کجاست در عذابیم ، ما از احساسات گوناگونی مثل ؛ کینه  -  رنجش – نفرت – گناه – ترس ، و و رنج میبریم  .
اما اینک فرصت و شرایط مناسبی فراهم شده است ، تا ریشه و چرایی رخداد اینگونه مسائل را مکاشفه و سپس آنها را مورد بررسی موشکافانه قرار بدهیم ، و لذا لازم است برای برطرف کردن این رنجها با شجاعت و صداقت این قدم را کار کنیم، بنابراین ، تعلل و سهل انگاری و احمال در تعویق کارکرد این قدم میتواند ضربات جبران ناپذیزی را به پیکره بهبودی نوپای ما بزند .
همانطور که میدانیم برنامه بهبودی یک برنامه پیشنهادی  و تجربی می باشد ،  و لذا در این رابطه جای هیچگونه جبر و یا دیکته ایی وجود ندارد ، ولذا برنامه بهبودی ما تنها لازمه اش تمایل می باشد  بنابراین ،نکته قابل تامل در این سوال استفاده کردن از کلمه (( نباید )) است ، بطوریکه ممکن است اینگونه احساس کنیم ، که این کلمه بصورت اَمری و دیکته ایی صادر شده است  ، در حالیکه منظور ازکلمه (( نباید )) بطور قطع ،میتواند جنبه فعل تاکیدی داشته باشد ، آنهم به این دلیل که میخواهد ضرورت کارکرد این قدم را به ما تاکید و یادآوری کند


· منافع به تعویق نیانداختن ان چیست ؟

امروز که مدتی از پاکی ما گذشته است ، وقتی فکر میکنیم  ، می بینیم  که در اثر مصرف نکردن مواد ، منافع بسیاری را درجنبه های مختلف زندگی بدست آورده ایم ، بطور مثال کمترین منافعی که بدست آورده ایم این است که لااقل به مدت طول پاکی خود حداقل پول برای خرید مواد هزینه نکرده ایم و بدینوسیله سم وارد بدن خود نکرده ایم ، ولذا الان که از زاویه بالاتری به زندگی گذشته خود نگاه میکنیم پیش خود میگویم ؛ ای کاش زودتر پاک شده بودیم و آن زمانی که مصرف کننده بودیم مرتب پاکی خود را به تعویق نمی انداختیم ، گاهی فکر میکنیم اگر چند سال یا چند ماه و یا حتی چند روز زودتر پاک شده بودیم خیلی از چیزها و خیلی از منافع خود را از دست نمیدادیم  .
ما وقتی وارد انجمن شدیم انگیزیمان اینبود که بتوانیم مواد خود را ترک کنیم ، فکر میکردیم تمام رنجها و آشقتگیهای ما حاصل از مصرف مواد مخدر است ، اما پس از چندی متوجه شدیم که ما مدتها قبل از اینکه برای اولین بار مواد مصرف کنیم از بیماری اعتیادمان رنج میبردیم و لذا برای درمان خود شروع به کار کردن قدمها کردیم ، چون به این بینش رسیدیم که بهبودی فعال بهترین گزینه برای توقف اعتیادمان می باشد .
اینک در این مقطع شاید ما بخواهیم بر اساس انگیزههای بهبودی خود اقدام به کارکرد این قدم  بکنیم ، البته اینکار پسندیده ایست ، اما از طرفی ممکن است ما براساس اینگونه انگیزه ها دقیقاً از منافع کارکرد قدم چهارم شناختی نداشته باشیم ، و یا اینکه شناخت ما سطحی و عمیق نباشد ، و لذا همین مسئله باعث شود تا انگیزه ما برای کارکرد این قدم سست و یا بی بنیان باشد ، بنابراین ، ما باید بکوشیم براساس وظیفه و تعهدی که به بهبودی داریم این قدم را کار کنیم و صرفآً از نقطه نظر انگیزه های خود به کارکرد این قدم نگاه نکنیم .
همینطور که در فوق ذکر شد ، وقتی مدتی از پاکی ما گذشت به منافع آن پی بردیم ، بنابراین ، منافع به تعویق نیانداختن این قدم را هم در آینده و بعدها بطور قطع بیشتر خواهیم دانست .

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan