Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

بخش جستجوگرانه و بی باکانه

" جستجوگرانه و بی باکانه "

این عبارتی است که اکثر ما را از هر چیز گیج می کند . ما احتمالاًدرک می کنیم که "جستجوگرانه "چه معنی می دهد ، اما " بی باکانه " را چطور ؟ ما چگونه می توانیم بر همه ترسهایمان غالب شویم ؟ ممکن است فکر کنیم برای این کار به سالها وقت نیاز داریم ، در صورتی که لازم است ما فوری به نوشتن ترازنامه اقدام کنیم .

نوشتن یک ترازنامه بی باکانه ، به این معنی است که ما باید علیرغم همه ترس هایمان این کار را شروع کنیم . به این معنی است که علیرغم احساسی که نسبت به این کار داریم ، شهامت انجام آنرا داشته باشیم . به این معنی است که شهامت صادق بودن ، حتی در مواقعی که در درون به خود می پیچیم و قسم می خوریم آنجه را که می نویسیم باید با خود به گور ببریم را داشته باشیم . به این معنی است که عزم کرده بایم که آنرا کامل و فراگیر به اتمام برسانیم ، حتی وقتی که به نظر می آید که به اندازه کافی نوشته ایم . به این معنی است که ایمان لازم جهت اعتماد به این فرآیند و اعتماد به نیروی برترمان را داریم ، و اینکه او توانایی لازم برای گذر از این برهه و فرایند را به ما خواهد داد.

باید این واقعیت را پذیرفت ؛که این قدم به کار زیادی نیاز دارد . و اینکه پایانی بر تکمیل آن متصور نیست . ما می توانیم آن را در قسمتهای مختلف و منظم ، کم کم انجام دهیم تا به پایان رسد . تنها مسئله مهم این است که در این کار تداوم داشته باشیم .

بعضی وقتها ، مدت پاکی ما می تواند برعلیه ما کار کند : مثلاً وقتی که ما از تشخیص ترس خود از ترازنامه نویسی اجتناب می کنیم . خیلی از ما که قدم چهارم را بارها کار کرده ایم با اینکه می دانیم کار کردن آن می تواند یک موهبت باشد ، باز هم از انجام آن سرباز می زنیم . ممکن است که ما فکر کنیم چون این فرایند را خیلی خوب می شنایم ، دیگر نباید از انجامش هیچ ترسی داشته باشیم . اما لازم است که ما به خود اجازه ترسیدن هم بدهیم ، اگر واقعاً این احساسی است که داریم .

ما ممکن است ترسهایی داشته باشیم که ریشه در تجارب قبلی ما از قدم چهارم داشته باشد . ما می دانیم که ترازنامه نویسی به معنای تغییر در زندگیمان می باشد . ما می دانیم که اگر نوشتن ترازنامه ، خصوصیات مخربی را آشکار سازد ، دیگر ما نمی توانیم به ان رفتار بدون اینکه درد بسیاری را تحمل کنیم ، ادامه دهیم . بعضی مواقع کار به معنی رها ساختن چیزی در زندگیمان خواهد بود – مثال رفتاری که می کنیم بدون ان نمی توانیم ادام دهیم : مثلاً یک رابطه ، یا شاید یک رنجش که آن را با خود حمل کرده و از آن به شدت مراقبت کرده ایم تا جایی که در واقع به شکل بیمارگونه ای برای ما به صورت یک منبع اطمینان خاطر و آسایش درآمده است . ترس از رها ساختن چیزی که به آن وابستگی پیدا کرده ایم ،علیرغم اینکه به آن تا چه حد مشکوک و بدبین باشیم ، باز هم یک ترس کامل و واقعی است . ما نمی توانیم اجازم دهیم که ما را متوقف کند . ما باید با آن روبرو شویم و با شهامت عمل کنیم .

ما همچنین ممکن است مجبور شویم بر مانعی که توسط عدم تمایل مان برای آشکار شدن ابعاد بیشتری از بیماران رشد کرده باشد ، غلبه کنیم . اکثر اعضای ما که مدتی پاکی دارند ، در مشارکتهای خود می گویند که پس از مدتی پاکی نوشتن ترازنامه باعث شده تا پی ببرند که اعتیاد انها ریشه دوانیده و بر روی زندگی آنها سایه انداخته به شکلی که در واقع هیچ قسمت از زندگی انها در امان نبوده است . این تشخیص در ابتدا باعث احساس بهت و وحشت می گردد . ما تعجب می کنیم که چطور امکان دارد ما هنوز اینقدر بیمار باشیم . ایا این همه کوشش برای بهبودی فقط به درمانی ظاهری ختم گردیده ؟

ابته که چنین است . ما فقط به زمان نیاز داریم تا بخاطر آوریم . راهنمای ما خوشحال خواهد شد که به ما یاداوری کند . بعد از اینکه ما به اندازه کافی زمان داشتیم تا مواردی را که ترازنامه برایمان اشکار می کند پذیریم ، احساس می کنیم که به آرامی امید جایگزین بهت و وحشت می گردد . بهر حال ترازنامه نویسی همیشه بنیانگذار یک فرآیند تغییر و آزادی می باشد .


· آیا از کار کردن این قدم می ترسم ؟ ترس من از چیست ؟

بله دلایلی متعددی است که ما از کارکرد این قدم میترسیم ، هرچند ممکن است دلایل این ترسها در ما متفاوت باشد ، اما دلایل ترس ما در بیشتر موارد یا به هم شبیه هستند و یا در نقاطی با هم مشترکنند ، بطور مثال تعدادی از ترس های خود را ذکر می کنیم ؛
شاید بعضی از اعضاء موقع تجربه دادن ، بطور واضح نتوانسته اند قدم چهارم را توضیح دهند ، و یا توضیحاتشان پیچیده و یا آنرا طوری بیان کرده اند که باعث سوء تعبیر در مفاهیم آن برای ما شده است و لذا همین مسئله باعث شده که ما از کارکرد این قدم بترسیم ، در حالیکه قدم چهارم علیرغم مفاهیم عمیقی که دارد بسیار ساده می باشد ، در واقع ما باکارکرد این قدم میکوشیم تا با شیوه و یا طرز نوشتن ترازنامه آشنایی پیدا کنیم ، و بر همین اساس یک ترازنامه از خودمان تهیه کنیم ،همین و بس .
گاهی ممکن است ، ما به علت اینکه تاکنون هیچگونه ترازنامه ایی از خود ننوشته ایم در شرایط ترس قرار بگیریم ، در حالیکه باید بدانیم ما با نوشتن ترازنامه نمی خواهیم ، یک رُمان و یا یک شاهکار ادبی از خود خلق کنیم ، ما سعی میکنیم بطور خیلی ساده ، ترازنامه خود را نگارش کنیم و در این روند میکوشیم تا مطالبی را که مینویسیم به دور از خودفریبی و انکار باشد و تمام تلاش خود را بکار میگیرم تا نهایت صداقت را در نوشتن آن بکار گیریم .
گاهی ممکن است ، فکر کنیم که باید تراز نامه خود را کامل و موشکافانه بنویسیم و لذا گرفتار نوعی وسواس بیمارگونه بشویم و همین مسئله ترسی را در ما برانگیزد و نهایتاً دچار این ابهام شویم که قدم چهارم را چون باید کامل کارکنم لذا باید در یک فرصت مناسب به آن بپردازیم و در واقع بدینوسیله این قدم را به تعویق بیاندازیم ، بنابراین ، اینگونه وسواس ها بیمارگونه هستند ، ما به هیچ عنوان بدنبال این نیستیم که تراز قدم چهارم خود را کامل بنویسیم ، ما خیلی ساده ، آنچه را که از گذشته بیاد می آوریم وهمینطور اگر چیزی مربوط به همین الان بود مینویسیم ، ما کوشش میکنیم تا تراز خود را دقیق بنویسیم ، یعنی اینکه در موقع نوشتن یک ترازنامه چیزی از مطلب را کم یا زیاد نکنیم .
گاهی ممکن است ، ما به این علت از کارکرد این قدم بترسیم ، که در زندگی گذشته همیشه با خودفریبی ، انکار ، و نا صداقتی ، زندگی کرده ایم  ، و لذا همیشه با ماسک های مختلف ظاهر میشدیم  ، و یا خود را سانسور میکردیم و یا برعکس در باره خود اغراق میکردیم و یا خود را تحریف میکردیم ، اما اینک در شرایطی قرار گرفته ایم که میخواهیم این تابو یا سنت شخصیتی خود را بشکنیم و لذا میخواهیم برای یکبار هم که شده بخودمان و صور پنهانمان به دور از این نقابها و به دور از انکار و خودفریبی و بدور از خودسانسوری و بدور از خود بزرگ بینی و بدور از تحریف همراه با صداقتی شجاعانه نگاه کنیم .
گاهی ممکن است در اثر کج فهمی به اشتباه تصور کنیم که این قدم میخواهد پستیها و پلیدهای درون ما را برایمان نمایان کند تا به نفرت انگیز بودن خودمان پی ببریم و لذا به همین دلیل از کارکرد این قدم بترسیم و نهایتاً از کارکرد آن طَفره برویم ، در حالیکه دقیقآً هدف این قدم برعکس این برداشت است ، در واقع تمام تلاش ما در قدم چهارم این است که چگونه میتوانیم خود را دوست بداریم و خویشتن پذیر باشیم ، و لذا به همین منظور سعی میکنیم نقاط تاریک  وجود خود را شناسایی کنیم آنگاه خواهیم دید که چقدر موجود نورانی  و دوست داشتنی ای هستیم
گاهی ممکن است ما علیرغم اینکه با راهنمایمان این قدم را کار میکنیم ، اما هنوز اعتماد ما به او عمیق و ریشه دار نباشد و لذا همین مسئلهِ ، عدم اعتماد باعث ظهور ترسی در ما شود و به همین سبب از کارکرد این قدم بترسیم ، اما نکته ایی که باید به آن توجه کنیم این استکه در قدم چهارم ما تراز خود را برای هیچکس نمیخوانیم ما در این قدم فقط با مجموعه ایی از مفاهیم مطرح شده آشنا میشویم که این شناختها باعث میشود تا ابزار مناسبی برای نوشتن ترازنامه برای ما مهیا شود و در پایان قدم چهارم و شروع قدم پنجم  اگر اعتماد ما به راهنما برگشت ترازنامه خود را برای او هم میخوانیم و اگر هنوز این عدم اعتماد در ما از بین نرفته بود باز ما به نوشتن ترازنامه خود ادامه خواهیم داد و در این اثناء دعا میکنیم تا خداوند شخص مورد اعتماد ما را سر راهمان بگذارد و مطمئنیم که شخص مورد نظرمان در آن زمان از راه خواهد رسید ،  و بقول آنکه گفت : شاگرد که باشی استاد نیز از راه برسد ، بنابراین تا رسیدن شخص مورد اعتمادمان اول تراز نامه را برای خودمان و سپس برای خداوند خواهیم خواند .
ترسهای ما همیشه مهمترین عامل بازدارنده و مانع جدی برای بهبودی وتغییر ماست و لذا در این برهه میطلبد با شجاعت و شهامت و حرکتی بیباکانه به کارکرد قدم خود ادامه بدهیم .


· برای من جستجوگر و بی باک چه مفهومی دارد ؟

ما در تجربه بهبودی خود متوجه شدیم چیزهای هستند که تا جفت نشوند به تنهایی راه بجایی نمی برند ، در واقع پرنده موقعی میتواند پرواز کند که دارای دو بال باشد ، بنابراین ، عدم مصرف مواد مخدر ما موقعی دلنشین و جذاب میشود که مُزین و همراه با بهبودی باشد ، همینطور در قدم چهارم هم  ، دو فاکتور اساسی هستند که وقتی جفت و در کنار هم باشند ما میتوانیم از کارکرد این قدم نتیجه بگیریم ، یعنی اگر خللی در هر کدام از فاکتورها باشد بطور قطع نمیتوانیم نتیجه ای از این قدم بگیریم ، اول اینکه جستجوگر باشیم .
جستجوگر یعنی ؛ در روند تکاپویمان نقطهِ پایانی وجود ندارد و ما پیوسته تا زمانیکه برای فقط امروز زندگی میکنیم ، باید در این راستا جوینده و در حال کاوش باشیم .
جستجوگر یعنی ؛ لزومی ندارد که شتابزده باشیم ، اما میکوشیم تا آهسته و پیوسته و با دقت بدنبال هدفمان در قدم چهارم باشیم ، و هدف ما از قدم چهارم این است که سردرگمی و دوگانگی های زندگی خود را طبقه بندی کنیم ، تا بدینوسیله به ماهیت اصلی خود پی ببریم ، و لذا میکوشیم تا ماهیت اصلی ما بر اساس خیر و صفات حَسنه ای که داریم  شکل بگیرد .
جستجوگر یعنی ؛ دقیق بودن در کاوش هایمان ، یعنی تحقیق  و تفحص کنیم ، یعنی مطالعه و کندوکاو کنیم .
جستجوگر یعنی ؛ علیرغم خستگی ، تنبلی ، بی تفاوتی و ترس های ناشناخته ،  به راه خود ادامه  بدهیم.
جستجوگر یعنی ؛ توجه کردن به مسائل از زوایای مختلف .
جستجوگر یعنی ؛  اهمیت دادن به  همه مسائل و مشکلاتی که در سطوح مختلف چه درونی و چه  بیرونی  داریم ، حتی ریزترین مسائلی که فکر میکنیم بی اهمیت هستند ، اتفاقاً ریزترین مسائل ما  ، در واقع بزرگترین و مهمترین مسائلی هستند که باید به آنها بپردازیم  .
جستجوگر یعنی ؛ از تمام ظرفیت ها و پتانسیل ها و دستاوردهای که تاکنون در زمینه بهبودی بدست آورده ایم ، بصورت بهینه استفاده کنیم ، بخصوص از اصول روحانی مانند ؛  صداقت ، فروتنی ، تمایل ، روشن بینی ، و و . . . نهایت استفاده را کردن .
جستجوگر یعنی ؛ هر چیزی را ، چه از گدشته و چه درحال حاضر ما را آزار میدهند در باره شان ترازنامه بنویسیم ، حتی اگر احساس کنیم این آزار خیلی خفیف است .
جستجوگر یعنی ؛ موجیم که آسودگی ما عدم ماست  . . . .  .  ما زنده از آنیم که آرام نگیریم ! . .  .
دوم اینکه بی باک باشیم ؛
بی باک یعنی ؛ علیرغم اینکه ترسهای وجود دارند و میترسیم ،  اما با نهایت صداقت  و شجاعت پیش میرویم .
بی باک یعنی ؛ از ترسهایمان ، نترسیم .
بی باک یعنی ؛ احساس خطری که بیماری به ما القا میکند را نادیده میگیریم و به آنها اهمیتی نمیدهم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ، به برنامه بهبودی اعتماد میکنیم و همینطور که توانسته ایم از قدمهای قبلی سرمایه ای بدست بیاوریم ، مطمئنیم که در این قدم هم منافعی را بدست خواهیم آورد ، و لذا به تشویش های که داریم اهمیتی نمی دهیم و با اعتماد بنفس به حرکت خود ادامه میدهیم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ،  به روی خودفریبی ها و ناصداقتی های خود پا میگذاریم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ، قبول داریم ، که صور پنهان ما بسیار پیچیده و گسترده و همینطور تاریک می باشد ، اما ، ما هم دستخالی نیستیم و با مشعلی که حاصل از بهبودی و اصول روحانی برافروخته ایم ، میتوانیم به حرکت خود ادامه بدهیم .
بی باک یعنی ؛ اینکه ، از بازگو کردن حقایق نمیترسیم و از انکار کردن دوری میکنیم ، یعنی مسائل را آنطوریکه خودمان میخواهیم نمی نویسیم بلکه آنطوری که حقیقت دارد می نویسیم .
بی باک یعنی ؛ در کارکرد سوال های قدم چهارم عجله نمی کنیم ولذا ،صبوری و شکیبایی پیشه میکنیم و از بی تفاوتی و یا تنبلی دست برمیدارم ،زیرا ممکن است برای به نتیجه  رسیدن در رابطه با یک سوال نیازبه زمان بیشتری داشته باشیم ، به عبارتی دیگر بی باک ، یعنی اینکه ، تمرکز ما بیشتر به روی کیفیت معطوف است تا کمیت ،  بی باکی ما زمانی به اوج خود میرسد که متکی به نیروی برتر باشیم و به او ایمان کامل داشته باشیم ،  ایمان کامل یعنی ، هم به او اعتقاد داریم ، هم به او اعتماد داریم و هم به او اطمینان داریم .
بی باکی در قدم چهارم یعنی اینکه ممکن است ما در مراحلی مجبور شویم که در باره مسائلی خیلی رُک و پوست کنده صحبت کنیم و لذا نباید اینگونه فکر کنیم که بخاطر رعایت بعضی از شئونات نبایستی وارد حیطه های بی ادبی شویم ، در حالیکه باید بدانیم که سخن گفتن رک و بی پرده در باره مشکلات و یا بازگو کردن مسائلمان هیچ ربطی با بی ادبی یا به بی حیایی ندارد ، اصولاً خو و طبیعت قدم چهارم اینگونه میطلبد که خیلی شفاف و بی پرده و بدون سانسور در باره مشکلتمان صحبت کنیم تا بدینوسیله بتوانیم به نتایج لازم دست یابیم .


· آیا با راهنمایم کار می کنم و با دیگر معتادان صحبت می کنم ؟ چه اقدامات دیگری انجام می دهم تا اطمینان حاصل کنم که میتوانم با مسائلی که در ترازنامه بر من اشکار می شود روبرو شوم ؟

ما سه قدم قبلی را با کمک راهنما کارکردیم ، طی این مدت تا حدود زیادی به روحیات وی پی بردیم ، و او را با تمام خصوصیات یک انسان پذیرفتیم وهمچنین به این درک رسیدیم که هیچ انسانی کامل نیست ولذا راهنمای ما هم از این قاعده خارج نیست و بطور قطع نکات مثبت و منفی ای را دارا می باشد ، اما نکته ایی را که ما در رابطه با راهنمای خود مورد توجه قرار میدهیم  این است که  گذشته  و یا سابقه دیروز او اصلاً برای ما مهم نیست ، بلکه آنچه که مهم است تغییرات و دگرگونهایست که در وی اینک  مشاهد میکنیم ، در واقع ما به راهنمای خود ، امروز ، بر اساس سابقه بهبودیش نظر میکنیم ، نه بر اساس سابقه بیماریش.
 ما با راهنمای خود شرایط های مختلفی را در عرصه بهبودی با هم تجربه کردیم ، بالا و پائین ،  پستی و بلندیهای زیادی  را ،  دست در دست هم گذراندیم  ، و طی این دوران ، صداقت و صمیمیت راهنمایمان  را ،  که با عشق ، و همه وجود ، سعی میکرد تا تمام اندوخته های بهبودی خود را ، بدون هیچگونه چشمداشتی در اختیار ما بگذارد به عینه دیدیم ، و همینطور پی بردیم که او دانش بهبودی خود را که حاصل زحمات فراوانی است ،  چگونه بدون توقع و رایگان در اختیار ما قرار میدهد ، و لذا مجموعه همه این عوامل باعث شد که ما هر چقدر با راهنما به جلو حرکت کردیم نقطه اعتمادمان نسبت به او افزایش یابد ، در بسیاری از مواقع با هم خندیدیم و هرازگاهی با هم گریه کردیم ، با اینکه احساس میکردیم خودش کوه و انبوهی از درد است و زندگیش مملو از ملال و مشکلات عدیده است ، اما دردهای ما را صبورانه مرهم می نهاد . گاهی وقتها زمانیکه غمگین بود میخندید تا ما روحیه بگیریم ، وقتی وارد قدم چهارم شدیم برای بر طرف کردن ترسهای ما شروع به خواندن بعضی از ترازنامه های خود کرد ، در واقع او تمام توان خود را بکار گرفت تا ما در این مسیر ، از پیچ و خم های سخت گذر کنیم ، و لذا مجموعه این عوامل باعث شدند تا ما تمایل پیدا کنیم تا این قدم را با او کار کنیم .
گاهی ما با تجربه گرفتن از دوستان بهبودی سعی کردیم تا اطلاعات بیشتری از دیگران که این قدم را کار کرده اند بهره بگیریم و از تجربیات دیگر اعضا نیز استفاده کنیم ، و در این هنگام بود که متوجه شدیم ، علیرغم اینکه سعی میکنیم تا با صداقت ترازنامه خود را بنویسم ، اما ممکن است در اثر بُن انگیزهای ناشناخته ، ناخواسته اقدام به خود فریبی کنیم ، لذا شایسته است که همیشه ترازنامه خود را با کس دیگری که به او نیز اعتماد داریم در میان بگذاریم ، چون یکنفر دیگر بهتر میتواند خودفریبی های ما آشکار نماید ، علاوه بر اینها از دیگر اقداماتی که میتواند به ما در این جهت کمک کند ، مطالعه نشریات -  حضور در جلسات با فرمت قدم چهارم  -  مطالعات جانبی  -  دعا و مراقبه  - مطالعه جزوه کارکرد قدم چهارم – و و .
اما موثرترین رکنی که میتواند به ما اطمینان بدهد و به ما کمک کند تا با مسائلی که در نوشتن ترازنامه بر ما آشکار میشود روبرو شویم ، احساس حضور و حمایت نیروی برتر است، همینطور، ایمان به صمیمیت هدف خود ، که شناخت و برطرف کردن معضلات اخلاقی میباشد باعث میشود تا ما حضور قوی و پر رنگتری از نیروی برتر را در کنار خود احساس کنیم

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan