Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

بخش رنجشها

رنجشها

اگر که احساسات کهنه را دوباره حس می کنیم و قادر نیستیم رها کنیم ، یا وقتی که نمی توانیم چیزی که ما را ناراحت می کند را ببخشیم و فراموش کنیم . مطمئناً رنجش داریم که ما به دلایل مختلفی رنجشهایمان را در قدم چهارم لیست می کنیم . اول به خاطز اینکه کمک می کند خشم و عصبانیت های قدیمی را که بر زندگی امروز ما هم تأثیر می گذارند را رها کنیم . دوم ، کاوش در رنجهایمان کمک می کند تا راههایی را که از آن طریق خودمان باعث بوجود آمدن دلخوری برای خود می شدیم ، بخصوص در مواقعی که توقع بیش از حد از دیگران داشته ایم ، را شناسایی کنیم و در نهایت لیست کردن رنجشهایمان ، راهها و الگوهایی که باعث در دام افتادن و گیرکردن ما در چرخه خشم و تأسف به حال خود می شدند را بر ما آشکار می سازد .


· از چه کسانی رنجش دارم ؟ ( توضیح دهید چه اتفاقی یا شرایطی باعث این رنجش شد )

بدیهیست این سوال شخصی است ،و همینطور اولین سوال برای ترازنامه گرفتن از رنجش ها می باشد، لذا ابتدا کاری که باید انجام دهیم این است که یک دفتر برای خود جهت گرفتن تراز نامه از رنجشهایمان تهیه میکنیم که فقط در دسترس خودمان باشد  ، و در این رابطه سعی میکنیم که در موقع نگارش اسامی را بطور رمزی که خودمان متوجه باشیم بنویسیم ، همینطور برای نگارش میتوانیم از ابداعات خود بهره بجویم ، مثلاً از چپ به راست بنویسیم و یا اینکه از بالا به پایین بنویسیم ، همه این محافظه کاریها  بخاطر این است که خیالمان راحت باشد که کسی از نوشته های ما سردر نمی آورد ،تا مبادا بخاطر ترس ازاینکه کسی از نوشته های ما سر در بیاورد چیزی را نانوشته بگذاریم . ممکن است ما فکر کنیم برای نوشتن باید قواعد دستور زبانی خاصی را رعایت کنیم و متن یا جملاتی را که میخواهیم بنویسیم دارای بافت ادبی باشد ولذا به علت عدم توانایی در نگارش گرفتار تعلل شویم ، بنابراین ، لازم است بدانیم که ما در موقع نوشتن همانگونه که فکر میکنیم ، همانگونه که حرف میزنیم مینویسیم ، سعی میکنیم خیلی ساده و بدون تکلف از احساستمان بنویسیم . گاهی ممکن است فکر کنیم که اینگونه رنجش ها را باید کوتاه بنویسیم و لذا بااین اندیشه شروع به کوتاه نویسی کنیم ، اما همینطورکه میدانیم ما استاد خود فریبی هستیم و ممکن است با این شیوه ، یعنی کوتاه نویسی بر اساس ضمیر ناخوداگاه بخش های از اتفاقات و یا شرایطی که باعث رنجش شده اند را سانسور کنیم ، ما عمیقاً معتقدیم اگر ، به یک رنجش خود بطور دقیق و عمیق بپردازیم ، تا بدینوسیله  به مکاشفاتی دست یابیم، بهتر است تا هزاران رنجش خود راسَرسَری و یا نیمه و نصفه نگارش کنیم . در هر صورت در این رهگذر، ما باید بقدری کاغذ سیاه کنیم تا در نهایت بتوانیم که دل سفید کنیم .
نکته ای که در ترازنامه نوشتن باید به آن توجه کنیم این است که ، توضیحات ما باید به گونه ایی باشد که دو فاکتور اساسی در آن رعایت شود ، یعنی ، ابتدا شرایط  و نقش خودمان را شرح دهیم ، و سپس اتفاق راذکر کنیم .


· از چه سازمانهایی ( مدرسه ، دولتی ، مذهبی ، اصلاحی ، مدنی ) رنجش دارم ؟ ( توضیح دهید چه اتفاق یا شرایطی باعث این رنجش شد )

همینطور که میدانیم اساساً تمام سوال ها قید شده در قدم ها شخصی هستند و اصولاً برای نتیجه گرفتن از قدمها هر کسی باید خودش جواب سوال قدم ها را بدهد ، به عبارت دیگر  ، (منه نوعی باید خودم بکوشم و تعمق بکنم و به سوالها جواب بدهم در غیر اینصورت باید گفت که نتیجه ایی از قدمها نخواهم گرفت )  ،  ما فقط بر اساس احساس وظیفه ایی که میکنیم تجربه گروهی کلاس قدم خود را به اشتراک میگذاریم تا شاید از این طریق ضمن اینکه خدمتی میکنیم ، به نوعی هم بتوانیم زمینه انگیزشی بهتری را برای دوستان همدرد خود فراهم کنیم ، در حقیقت منظور این است که  ،هدف ما این نیست که چیزی را یادبدهیم بلکه تمام هدف ما اینست که آنچه را که خود شما میدانید به شما یادآوری کنیم ! . . .ما در شیوه نگارش ترازنامه گرفتن از رنجش هایمان  سعی میکنیم  دفتر ترازنامه خود را به چهاربخش تقسیم کنیم ،
بخش اول ؛ از خودمان
 ما در زندگی خود اشتباهاتی کرده ایم و لذا بر همین اساس از خودمان رنجش داریم ، بنابراین میکوشیم تا ابتدا اینگونه رنجش ها را لیست کرده سپس با ترازنامه نویسی آنها مورد نقد و بررسی و پس از پی بردن به نقاط ضعفی که باعث بوجود آمدن رنجش از خودمان شده را برطرف کنیم .
بخش دوم از دیگران ؛
در این بخش میکوشیم تا از کسانی که از آنها رنجش داریم بننویسیم ، یعنی از اشخاص و یا  افراد که نمونه آن در سوال قبل ذکر شد .
بخش سوم ، از سازمان ها و نهادها ؛
همینطور در این بخش از سازمان ها  و ادارات ، که میتواند شامل بسیاری از ارگان ها و نهادها باشند مینویسیم ، که نمونه آن در سوال فوق ذکر شد .
یکی از عواملی که ما با نهادها و یا سازمانها در هر گستره ایی مشکل داریم و نسبت به آنها همیشه در یک حالت هجومی بسر میبریم به علت این است که ما از گذشته در رابطه با آنها دچار رنجش هستیم . بنابراین ، مجموعه این رنجشها باعث شد تا ما نسبت به این نهادها همیشه با بغض و نفرت و کینه برخورد کنیم ، فکر میکنیم به اشکال مختلف مورد ظلم و ستم قرار گرفته ایم ، گاهی احساس میکنیم که قربانی یکسری از قدرتهای که در سطوح مختلف جامعه مستقر می باشند شده ایم ، و لذا به همین سبب بعضی از ما هر جا که برایمان امکان پذیر بود صدمه و زیانی به اینگونه نهادها زدیم . در واقع رنجشهای ما چنان  زمینه ایی را برای بدبینی ما فراهم کرد که حتی نسبت به نهادهای هم که با آنها مشکل و یا رنجشی نداشتیم گرفتار احساس بد و منفی شدیم . وقتی به روحیه هنجار شکن خود با دقت نظر میکنیم ، ردپای رنجش های خود را که اینک تبدیل به عُقده و نفرت در ما شده به وضوح ملاحظه میکنیم . حتی گاهی سعی میکنیم در رابطه با اینگونه رنجش ها ، احساسات مخرب و منفی خود را که به صورت خشم و نفرت بُروز کرده اند را به دیگران و نزدیکانمان نیز انتقال بدهیم .
گاهی وقتی در رابطه با اینگونه رنجشها تراز میگیریم، نهایتاً متوجه میشویم که ، رفتار یکی از پرسنل در ارگان و یا سازمانی باعث رنجش در ما شده است ، و لذا این رفتار باعث شده است تا ما نسبت به کُلیت آن سازمان یا نهاد رنجش به دل بگیریم ، بنابراین ، ما باید بکوشیم که در ترازنامه نوشتن متوجه این امر باشیم ، که چنانچه اگر در سازمانی خطایی از یکنفر سر زده و باعث رنجش در ما شده است نباید به پای کلیت آن نهاد آنرا منظور کنیم .
بخش چهارم از ، خداوند ؛
گاهی ما از اینکه نمیتوانیم با نیروی برتر خودمان ارتباط شفاف و صمیمانه داشته باشیم و به او اعتماد واطمینان کنیم رنج میبریم ، احساس میکنیم سدی بر سر راه ما وجود دارد که اینگونه موانع نمیگذارند این خلوص نیت در ما پدیدار شوند ، احساس میکنیم مشکلات و مسائلی وجود دارند که باعث میشوند تا رابطه ما با خداوند تیره و تار شوند ، وقتی به این مسائل و مشکلات بطور جستجوگرانه و بیباکانه نظر میکنیم ، متوجه میشویم که حتی از خداوندی که خود درک میکنیم نیز رنجش داریم ، اگربخاطر داشته باشیم در سطور بالا ذکر کردیم که یکی از عوارض های منفی حاصل از رنجش ها ،  دوری کردن و تنفر داشتن است ، بنابراین ، ما تا زمانیکه از کسی و یا از خداوند رنجشی داریم ، ناخودآگاه نمیتوانیم به آن نزدیک شویم و اگر هم نیاز به ارتباط داشته باشیم این رابطه را با اکراه انجام میدهیم ، بنابراین در این بخش سعی میکنیم که رنجشهای که از خداوند داریم را بنویسیم تا بدینوسیله موانعی که برای یک رابطه عاشقانه با خداوند لازم است را فراهم کنیم ، بطور مثال ؛
سوال ) آیا از خداوند رنجش دارید ، اگر رنجش دارید ، لیست موارد رنجش های خود را بنویسید  ، سپس  در رابطه با هر کدام از رنجش هایتان (توضیح دهید چه اتفاق یا شرایطی باعث این رنجش شد )
چرا پدرم را در کودکی از من گرفتی - چرا نگذاشتی به معشوقم برسم
چرا مرا در خانواده فقیر بدنیا آوردی - چرا بین من و برادرم تبعض قائل شدی
چرا دوستان خوب سر راه من قرار ندادی - چرا سرنوشت مرا اینگونه رقم زدی 
چرا خمیره مرا طوری آفریدی که معتاد شوم  - چرا به من پسر ندادی ؟ چرا بمن دختر ندادی
چرا فرزند بیمار به من دادی - چرا در افریقا قحطی آمده
و و . . . . .  ، و هزاران چراهای دیگر که متاسفانه اینگونه چراها در ضمیر ناخوداگاه ما بصورت رنجش نقش بسته اند .
وقتی لیست رنجش های خود را نسبت به خداوند نوشتیم ، سپس شروع میکنیم از اولین گزینه  آنها را در ترازنامه خود بشکلی که در سوال قبل ذکر شد  مطرح کردن  و تراز گرفتن .


· انگیزه ها و اعتقاداتی که باعث شد تا من در آن شرایط به این شکل عمل کنم ، چه بودند ؟

عکس العمل من سکوت بود ، و این واکنش بخاطرغروری بی معنا بود که باعث میشد تا خشم خود را پنهان کنم و لذا حاصل این واکنش ، نهایتاً احساس رنجش عمیقی بود که در من شکل گرفت ، اما انگیزه من از سکوت ، از ترس و طمع من سرچشمه میگرفت که شاید اگر به نوع برخورد آنها اعتراضی نکنم ، و شرایط را قهرآمیز نکنم ، ممکن است در نهایت به خواسته خودم برسم و آنها مقداری پول به من بدهند ، اعتقادم اینبود که من درگذشته برای برادرم به هر حال قدمهایی را برداشته ام و لذا ، توقع دارم او هم برای من کاری بکند . از طرفی اعتقادم اینبود و فکرمیکردم او برادر من است و وظیفه دارد تا به من کمک کند


· ناصادقی من چگونه به شدت این رنجشها افزوده است ؟

ناصادقی من به این شکل است که احساس میکنم در این جریان مظلوم واقع شده ام ، احساس میکنم برادرم ، عاطفه برادریش را زیرپا گذشته است و مرا که برادرش هستم قربانی پول و مال دنیا کرده است . فکر میکنم اگر من جای او بودم هرگز نمیگذاشتم بردارم در چنین شرایطی بسر ببرد ، در واقع اینگونه افکار باعث میشوند تا من مرتب به رنجش خودم در این رابطه بیافزایم . از طرفی ناصادقی من از کینه وخشم و خودخواهی و همچنین یکطرفه به قاضی رفتن من سرچشمه میگیرد ، در واقع ناصادقی من ریشه در قضاوتهای معتاد گونه من دارد ولذا بدیهیست که ناصادقی من باعث افزایش این رنجش شده است .  


. چگونه عدم توانایی یا عدم تمایل من برای تجربه کردن بعضی از احساس ها باعث به وجود آمدن رنجش شد ؟

در اتفاقی که ذکر شد ، من در آن زمان خودم را حق بجانب و معصوم میدانستم ، و همینطور احساس میکردم که قربانی یک اتفاق عاطفی شده ام ، احساس میکردم برادرم موظف است تا بمن کمک کند  و لذاهمین سوء برداشتها باعث میشد تا من در عدم توانایی برای درک متقابل از احساس برادرم قرار بگیرم ،در واقع درک نکردن احساس آنها باعث شد که رنجش من از آنها پر رنگتر شود ،  علاوه براین چیزی در اعماق وجودم که شاید همان وجدان باشد بمن میگفت ؛ آنها مقصر نیستند،  اما من برای فرار از اینگونه پیامهای درونی ، و همینطور به علت عدم شهامت ، برای رو در رو شدن با واقعیت ها جهت کسبِ تجربه از احساس های جدید و منطقی ، سریع آنها را در خود سرکوب میکردم و لذا بدینوسیله به علت عدم تمایل ، برای درک از یک احساس واقعی ، رو به یک احساس غیر واقعی یعنی احساس رنجش میبردم .


. رفتارهای من چگونه به افزایش رنجش هایم کمک کرد ؟

رفتارهای من همیشه بازتاب افکار من است ، بنابراین ، من دردنیای افکار خودم بطور کاملاً یکطرفه ، اتفاق فوق را مورد بررسی قرار میدادم ، یعنی من بیشتر به روی اتفاق تمرکز دارم و هیچگونه اهمیتی به شرایط منجر به اتفاق نمیدادم و لذا در اینگونه افکار حکم محکومیت طرف مقابل رابا اشد مجازات همیشه صادر میکنم و نتیجتاً رفتارهایم حالتی هجومی و جنگی بخود میگرد و نهایتاً اینگونه رفتارها منجر به یک حالت قهرآمیز در من میشود ، بطور مثال ؛  قطع رابطه کردن ، و اگر مجبور به رابطه باشم  یک رابطه ریاکارانه دارم ، یعنی ظاهراً با طرف مورد بحث صمیمی برخورد میکنم امادر نهان، دلم پُر از کینه ولبالب از رنجش است ، همینطور با غیبت کردن ، پشت سرِ طرفِ مقابل برایش حرف در آوردن ، بُهتان زدن ، و و . . . سعی کرده ام تا با اینگونه رفتارها رنجش خودم را افزایش دهم .  در واقع ناصداقتی و عدم شهامت و همینطور خود خواهی، وتوقعات  باعث میشود تا اینگونه رفتارها به رنجشم بیافزاید . متاسفانه من استاد کِش دادن در رنجش ها هستم ، و لذا فکر میکنم تداوم این رنجش ها به علت فاکتور خودآزاری در من بصورت ناخوداگاه فعال می باشد .


· آیا از نگاه به نقش خود در شرایطی که باعث بوجود آمدن رنجش شده ، می ترسم ؟ چرا ؟

بله من همیشه از نقش خودم که مسبب بوجود آوردن شرایطی بود ، که منجر به رخداد یک اتفاق میشد و در نهایت به رنجش ختم میشد ، در زندگی گریزانم ،در واقع من در طول مدتی که رنجش داشتم همیشه فکر میکردم که حق با من است ، یعنی حق باید بامن باشد زیرا من مظلوم واقع شده ام من قربانی یک بی وفایی و خیانت شده ام ، از طرفی در حق توقعات منطقی من جفا شده است ، در واقع برای رخداد اتفاقی که منجر به رنجش در من شد فقط تمرکزم  به روی اتفاق است و همیشه شرایط را فاکتور میگیرم و لذا تمام توجه من به روی نقش طرف مقابل است .  اینکه بهنقش خودم اصلاً توجه ای نمیکنم به این علت است که میترسم با حقایق روبرو شوم ، میترسم خود را  ، وهمینطورنقش خود را ، مورد بررسی قرار بدهم ، زیرا در نقد و بررسی نقش خودم میترسم که مبادا مقصر اصلی خودم باشم ، اما یکی دیگر از دلایلی که میترسم به نقش خودم نگاه کنم ، و از حقایق میترسم ریشه در مسائل روانی من دارد ، اصولاً رنجش باعث آزار روحی و روانی من میشود و من نمیدانم چرا دوست دارم که رنج ببرم،به عبارت دیگر من از رنجش های خودم یک حَظِ  دردآلود روانی میبرم و لذا میترسم اگر به نقش خود نگاه کنم در جایگاهی قرار بگیرم که باید از لذت های رنج آور روانی خود بگذرم .


· رنجشهای من چگونه بر روی روابطم با خود ، دیگران و نیروی برتر تأثیر گذاشته ؟

رنجش های من همیشه بستری مناسب بوده است برای فرار از خودم و دیگران و همینطور دوری کردن از نیروی برتر ، در حقیقت رنجش هایم در نهایت همیشه برایم تنهایی و انزوا به بار میاورد ، بنابراین ، رنجش هایم به علت تخم  کینه وتنفری که در وجودم میکارم ، به روی ارتباطام تاثیرات منفی و مستقیم میگذارد ، در واقع منش وشخصیتم قهرآمیز و توام با سوءظن و لذا انباشته از قضاوت های بدبینانه میشود ، به عبارتی دیگر رنجش هایم باعث میشود تا بعنوان یک انسان ، حُسن خلقم مُبدلِ به کج خلقی شود و لذا در غایت رفتارهایم خشمگینانه شود . از طرفی دیگر ، رنجش هایم به روی دیگر احساساتم تاثیرات منفی میگذارد و لذا احساسات دیگرم تحت تاثیر رنجش هایم ، شفافیت و ظرافت های خود را از دست میدهند و لذا ظلال احساساتم کدر وتار میشود ،به زبانی دیگر رنجش هایم باعث میشود تا احساسات دیگرم نیز بیمار شوند ،  بنابراین ، در این فرایند با خودم قهر میکنم و لذا ارتباطم با خودم قطع میشود .
وقتی انباشته از رنجش ها هستم نگاهم نسبت به دیگران بدبینانه و منفی میشود ، وهمین مسئله به روی مهربانی و صمیمیتم با دیگران تاثیر میگذارد و همینطور از ارتباط با دیگران فرار میکنم ، ناخودآگاه فکر میکنم دیگران برای رنجاندن من آفریده شده اند ، اگر هم ارتباطی با دیگران داشته باشم بر اساس نیازهای از قبیل کار ویا منافع مالی رخ میدهد ، در هر صورت اگر هم روابطی وجود دارد پایه های آن بر اساس ناصداقتی و ریاکارانه پی ریزی شده است ، وقتی مملواز رنجش هستم ، تمام سعی و کوششم این است که منهم دیگران را برنجانم ، با رفتارهای مانند ؛ تمسخر کردن – سرزنش کردن – توهین کردن – غیبت کردن – افترا و بُهتان زدن – مَتَلک گفتن – حسادت کردن – احساس بی مسئولیتی نسبت به دیگران و و ... در واقع اینگونه رفتارهایم که حاصل از رنجش های درونی ام است ، عاقبت مرا به سوی تنهایی و انزوا سوق میدهد و لذا در نهایت عوارض اینگونه رنجش ها باعث میشود که قطع رابطه با دیگران کنم
بطورقطع یکی از عوامل جدی که در زندگی مانع رابطه من با نیروی برترم بود حفظ ونگهداری کردن از رنجشهایم بود ، در واقع رنجشهایم به روی خلوص و روحانیتم تاثیرات منفی گسترده ای میگذارد . رنجش های که آنها را حفظ میکنم و با جان و دل از آنها نگهداری میکنم درمن باعث ظهور عوارضی از قبیل ؛ کینه – نفرت – حسادت – بدگویی – پوچ گرایی – بی بندو باری – بی اخلاقی  - گناه – شرم – خجالت و و  . . . میشود ولذا همین مسائل باعث میشود تا بستر روحانیت من مغشوش و ناخالص شود ، بنابراین ، رنجش هایم باعث میشود تا فضای دل وقلبم پُر از گرد وغبار که همراه با بغض و نفرت و احساس گناه و شرم وخجالت است باشد و لذا همین شرایط باعث میشود رابطه ام با نیروی برتر قطع و یا مختل شود .
در سوال20 میپرسد ؛ در رنجش هایم چه طرح زمینه یا ریشه ای میبینم  که بارها تکرار شده است ؟
در رنجشهایم اصولاً سه طرح و یا زمینه کلی همیشه وجود دارد ،
اول اینکه ؛ در رابطه با رنجشی که دارم ، من به هیچ وجه مقصر نیستم ، مثلاً اعتیاد پدرم ، یا من در پیاده رو بودم و یک موتور سوار دراثر سرعت زیاد از خیابان منحرف شده و با من تصادف کرده و به من صدمه زده و لذا من از او رنجش بدل گرفته ام .
دوم اینکه؛ در رابطه با رنجشی که دارم ، من کاملاً مقصر نیستم ، یعنی تا حدودی من مقصرم ،  بطور مثال ؛ در هنگام رانندگی اشتباهی کردم و راننده مقابل عصبی شده و آمده تا میخوردم منو کُتک زده و من رنجش بدل گرفتم ، و
سوم اینکه ؛ در رابطه با رنجشی که دارم ، من کاملاً مقصرم .
چهارم ؛ انتقام گیری ،
بنابراین در طرح و زمینه های رنجش های من یکی از چهار طرح کلی که در فوق ذکر شد ، همیشه وجود دارد .علاوه بر چهار طرح کلی که در فوق ذکر گردید ، اما در رابطه با ریشه های رنجش هایم قطعاً شاخصه های  متفاوت و متعددی بر اساس نوع شرایط و نوع اتفاق ، نقش دارند ، بطور مثال ؛
توقع ، غرور ، حرص وآز و طمع ، خودخواهی ، خشم ، ترس ، حسادت ، شهوت ، خودخوری ، کوته نظری ، تنگ چشمی ، لاقیدی وبی بندوباری ، وسواس ، دخالت کردن ، برتری طلبی ( جنسی ، مالی ،معنوی ) ، بلند پروازی ، مظلوم نمایی ، حق بجانبی ، قربانی شدن ، سوءظن ، قهرآمیزی ، کینه ، نفرت ، قضاوت ، سرزنش ، انکار ، مقایسه ، ناصداقتی ، تکبر ، عدم شهامت ، عدم تعهد ، نامهربانی ، خساست ، عدم قدرت بخشنده گی ، احساس متفاوت بودن ، خودفریبی کردن ، دورغگوی ،  دشمن نگری ، شوخی های بیجا ، اصرار ، احساس عدم امنیت ، زیاده خواهی ، خودآزاری ، دیگرآزاری ، غیبت کردن ، افترا زدن ، ریاکردن ، سوءاستفاده ،  تمسخر کردن ، توهین کردن ، بی عدالتی ، عدم پذیرش درانتقاد ،حسرت ،حقیقت ، وابستگی های عاطفی ، وابستگی به انواع مواد مخدر ، وابستگی به نواقص های اخلاقی و و


· در رنجشهایم ، چه طرح ، زمینه ، یا ریشه ای را می بینیم که بارها تکرار شده ؟

در اکثر رنجش های من دخالت در کار دیگران تکراری بود ، اکثر مواقع جاهایی رنجش گرفته بودم که هیچ نقشی نداشتم. هرجا که خواسته هایم برآورده نمیشدند و هرجا که پذیرفته نمیشدم. احساس حقارت ریشه تکراری دیگری در رنجشهای من بود . اینکه اصلا خودم را نمی توانستم جای طرف مقابل بگزارم و همیشه قیافه حق به جانب داشتم. ترس ریشه تمام رنجشهای من است و هیچ رنجشی ندارم که ترس در آن قابل مشاهده نباشد.خداوند در همه موجودات متجلی می گردد، اما یکی از قدرتمند ترین ابزارش کلمات است. پس در انتخاب کلمات دقت کنیم.

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan