جبران خسارت
قدم نهم ، قدمی نیست که بتوان آن را خیلی شسته و رفته و مرتب در یک چارچوب زمانی گنجاند . ما نمی توانیم که فهرست قدم هشتم خود را بنویسیم و پس از آن خیلی مصمم و ثابت قدم شروع به جبران خسارت کنیم ، و پس از هرموردی روی نام شخص مربوطه در فهرست خود خط بکشیم و بگوئیم که این مورد هم کامل شد ، انگار که داریم لیست خرید منزل را کامل می کنیم . در واقع ، اکثر جبران خسارتهای ما هرگز کامل نمی شوند و تلاش ما باید در طول مدت بهبودیمان ادامه یابد . برای مثال : اگر به خانواده خود جبران خسارت بدهکار هستیم ، می توانیم که یک روز آنها را گرد هم آوریم و از آنها جبران خسارت کنیم و متعهد شویم که از آن پس رفتاری متفاوت با گذشته خواهیم داشت ، اما این پایان جبران خسارت ما نخواهد بود . ما باید تا آخر عمر اصول روحانی که باعث تغییر واقعی رفتار ما با دیگران را می شوند را تمرین کنیم . هر روزی که ما تلاش کنیم از صدمه یا آزار رساندن به خانواده خود اجتناب کنیم و سعی کنیم که رفتار مهربانانه ای با آنها داشته باشیم ، امروز به جبران خسارت از خانواده خود ادامه داده ایم .
این مسئله حتی در مورد جبران خسارتهای مالی ، که پس از پرداخت بدهی به نظر کامل و تمام شده می آیند ، صدق می کند . زیرا لازمه زندگی کردن قدم نهم این است که سعی کنیم تا بدهی و قرضی که قادر به پرداخت آن نیستیم به بار نیاوریم . به این مسئله ، باید حتی عمیقتر نگاه کرد ، و انواع بدهیها و دیون را بررسی کرد . برای مثال : اینکه بارها و بارها از طرف دوستان به ما لطف و مرحمتی شود بدون اینکه ما سعی در جبران آنها کنیم ، یا از حوصله و تحمل کسانی که مسئولیتهای مشترک با آنها داریم ، سوءاستفاده کنیم و سهم عادلانه خود را انجام ندهیم که همگی نوعی دین و بدهی هستند و اجتناب از آنها در آینده قسمتی از فرآیند جبران خسارت کردن است ، و اهمیت آنها در فرآیند جبران خسارت کمتر از پرداخت بدهیهای گذشته نیست .
· معنای (( جبران خسارت )) چیست ؟
· چرا جبران خسارت بیشتر از یک اظهار تأسف خشک و خالی می باشد ؟
· چگونه جبران خسارت ، یک تعهد نسبت به (( فرآیند مداوم تغییر )) است ؟