Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

درست و غلط

" درست و غلط "

قدم به ما می گوید که وقتی در اشتباه هستیم باید سریعاًبه آن اقرار کنیم . بنظر می رسد در این قدم فرض بر این است که ما آگاه هستیم که چه مواقعی در اشتباه می باشیم ، اما واقعیت این است اکثر ما از این امر آگاه نیستیم ، اقلاً نه خیلی فوری ما به تمرین مستمر در گرفتن ترازنامه شخصی نیاز داریم تا در تشخیص اشتباه خود خبره و حرفه ای شویم . بیایید با این مسئله روبرو شویم که همه ما وقتی که تازه بهبودی را شروع کرده بودیم برای مدتی با بای دنیا در تضاد بودیم . همانگونه که کتاب پایه می گوید (( مهارتهای ما در زندگی تا حد حیوانی نزول کرده بود))

ما نمی دانستیم که با دیگران چگونه درست ارتباط برقرار کنیم . ما در بهبودی شروع به یاد گرفتن کردیم ، اما در این فرآیند اشتباهات زیادی نیز مرتکب شدیم . اکثر ما این دوره را گذرانده ایم که در آن نسبت به ارزش هایی که در بهبودی درک کرده بودیم بسیار متعصب شده و این تعصب را نه تنها برای خود بلکه برای دیگران نیز اعمال می کردیم اصولی و درست است که با افرادی که رفتارشان غیر قابل پذیرش است ، برخورد کنیم . اما در واقع ، این رفتار خود ما بود که غیر قابل پذیرش بود . حق به جانب ، مغرور و قاطع بودیم . ما در اشتباه بودیم .

یا بعضی از ما ، بعد از اینکه سالها نقش پادویی را بازی کرده بودیم که همگان آن را لگدکوب می کردند ، تصمیم گرفتیم که لازمه بهبودی این است که به اصطلاح حق خود را بگیریم . اما هیچکس حق نداشت که روز بدی داشته باشد و در نتیجه فراموش کند که ما برای او پیغام گذاشته ایم تا به ما تلفن کند . هیچکس اجازه نداشت تا حتی برای مدتی کوتاه از لحاظ احساسی و معنوی در دسترس ما نباشد . دراماکنی که آنجا ما کارهای روزمره خود را انجام می دادیم ، با عصبانیت خواهان خدمات رسانی بی عیب و نقص می شدیم . این کارها بیش از گرفتن حقمان بود . رفتار ما نابالغ و خصمانه بوده است . ما در اشتباه بودیم .

حتی اگر کسی به ما صدمه بزند ، امکان دارد در نهایت شخصی که اشتباه می کند ، ما باشیم . چگونه ؟ مثلاً ، راهنمای ما حرف خیلی آزاردهنده ای به ما می زند و ما به جا ی اینکه این مسئله را با خود راهنمایان مطرح کنیم ، آن را ظرف دو یا سه جلسه بعدی با ده ، دوازده نفر از دوستان خود مطرح نمائیم . هنوز یک هفته نشده ، نصف انجمن دارد درباره اینکه فلان کس چه حرف بد و ناسزایی در حق رهجوی خود زده ، صحبت می کند ، و این فقط در صورتی است که داستان حالت واقعی خود را حفظ کند و یک کلاغ ، چهل کلاغ نشود . پس می بینیم که شرایط بدون اینکه اشتباهی از ما سرزده باشد شروع شده ، اما به آنجا ختم شد که ما بی اعتبار کردن راهنمای خود در برنامه به او صدمه زدیم . مکانی که او نیز به اندازه ما به آنجا نیز دارد .تا اشتباه کردن داشته باشد و به اندازه خاص خود بهبود پیدا کند .

· آیا مواقعی در بهبودی من بوده که در اشتباه باشم ، اما در چند وقت بعد از آن آگاه نباشم ؟ آنها چه بودند ؟

· اشتباهات من چگونه بر زندگی خودم تأثیر گذاشت ؟ بر زندگی دیگران چطور ؟

تشخیص مواقعی که در اشتباه هستیم به اندازه کافی سخت است و اقرار به آن نیز دشوارتر . درست مانند قدم نهم باید مواظب باشیم که با اقرار باعث خسارت بیشتری نشویم .

برای مثال بعضی مواقع ما از این طریق که یکی از دوستان یا نزدیکان با ما صحبت نمی کند و با ما سر سنگین شده ، تشخیص می دهیم که به او آزار رسانده ایم . اما خودمان مطمئن نیستیم که چه گفته ایم یا چکار کرده ایم . و بجای اینکه وقت بگذاریم و فکر کنیم که چه ممکن است از ما سر زده باشد یا از خود شخص مقابل دلیل دلخوریش را بپرسیم ، تصمیم می گیریم که همه احتمالات را پوشش دهیم و یک اقرا ر کلی نماییم . من پیش آن شخص رفته و می گویم (( لطفاً مرا بخاطر هر کاری که در طول مدت آشناییمان انجام داده ام که باعث آزار توشده ، ببخش .))

در قدم دهم نیاز است تا در چنین شرایطی وقت گذاشته و خود را مرور کنیم . احتمالش زیاد است که اگر فکر کنیم تا بخاطر آوریم که رفتار شخص مقابل از کی تغییر کرده و رفنار خودمان را درست قبل از آن زمان بررسی کنیم ، به اشتباه خود پی خواهیم برد . این کار ممکن است دردناک و شرم آور باشد و به سعی و تلاش نیاز داشته باشد . اما این در مورد همه صدق می کند . تنبلی نیز یک نقص اخلاقی است و ما توان عمل از روی آن را نداریم . و اگر هم گیج شدیم و نتوانستیم دست بر روی عمل یا گفته آزاردهنده ای بگذاریم ، مشکلی نخواهد داشت تا با خود شخص مربوطه صحبت کنیم و به او بگوییم که بنظر می رسد مدتی است که او از ما عصبانی یا دلخور است و اینکه ما به رابطه خود با او اهمیت می دهیم و دوست داریم که اگر حرف یا دلخوری دارد برای ما بازگو کند . اکثر ما از اینکه در چنین شرایطی چه چیزی خواهیم شنید ، ترس داریم . اما نمی توانیم اجازه دهیم که ترس ما جلوی کارکرد قدم ده را بگیرد .

مسئله دیگری نیز وجود دارد که می تواند اقرار و اعتراف ما به اشتباه مان را کاملاً بی اثر سازد : اینکه به اشتباه خود اقرار کنیم و بلافاصله بگوییم که البته بخاطر فلان عمل بود که من مجبور شدم اینگونه رفتار کنم . برای مثال رفتار بدی از فرزند ما سر زده و ما در عوض سر او داد کشیده و به او فحش داده ایم . حال اگر وقتی داریم به اشتباه خود اعتراف می کنیم ، به او بگوییم که رفتار او باعث شد که ما اینگونه عکس العمل نشان دهیم ، فقط سعی کرده ایم که کار اول خود را توجیه کنیم و در اصل اشتباه مان را دو برابر کرده ایم .

برخلاف روندی که از قدم چهار تا قدم نه وجود دارد و در آن ما به رویدادهای گذشته می پردازیم . قدم ده ما را به روز و جاری نگه می دارد . ما دیگر نمی خواهیم که مشکلات و اشتباهات حل نشده بر روی هم انباشته شوند . لازم است که ما سعی کنیم دائما ً با اعمال و رفتار خود روبرو و در تماس باشیم . ما با تغییرات مداوم در دیدگاهها و نظرات خود کارهایمان را انجام می دهیم . اگر ببینیم که منفی گرا شده و دائم در حال شکایت هستیم ، باید وقت بگذاریم و در مورد چیزهایی که جای شکرگزاری دارند فکر کنیم . ما لازم است تا به عکس العمل های خود وقتی که که کار اشتباهی انجام می دهیم توجه کنیم . آیا اولین فکری که به سرمان می آید توجیه کردن است ؟ آیا ادعا داریم که تحت تأثیر نفوذ منفی دیگران ، یا تحت تأثیر بیماری خود بوده ایم ؟ باید همه بهانه ها را کنار بگذاریم ما مسئول اعمال خود هستیم . امکان اینکه نواقص اخلاقی مان بر ما غلبه کنند ، زیاد است اما این مسئله هم نمی تواند توجیه ای برای رفتارمان باشد . لازم است که مسئولیت خود را بپذیریم و به داشتن تمایل جهت بر طرف شدن کمبودهایمان ادامه دهیم .

· هر گاه در اشتباه بودیم سریعاًبه آن اقرار کردیم . برای شما چه مفهومی دارد ؟

· آیا مواردی در بهبودی من بوده که بواسطه صحبت کردن پیش از موعد با کسی و یا سرزنش دیگران بخاطر رفتارم ، باعث بدتر شدن اوضاع شده باشم ؟ آنها چه بودند ؟

· چگونه اقرار سریع به اشتباهم به من کمک می کند تا رفتار خود را تغییر دهم ؟

قدم ده بر لزوم استمرار و تداوم ما در نوشتن ترازنامه شخصی مان تأکید می کند و بنظر می رسد که تنها ادعای آن این است که ما از ابن طریق می توانیم به اشتباهات خود را تشخیص دهیم اگر در مقایسه به کارهای خود نگاه نکنیم ؟ تشخیص دادن کارهای درستمان و دست یافتن به یک سری ارزشهای شخصی نیز بخشی از ترازنامه نویسی است . به همان اندازه که تشخیص مسئولیت هایمان قسمتی از ترازنامه نویسی می باشد . اکثر ما با مفهوم حق داشتن ، مشکل دااریم . ما زمانهای را یخاطر می آوریم که سرسختانه از عقیذه ای دفاع می کردیم زیا می دانستیم که حق با ماست . اما در هنگام بهبودی آموختیم که تحقیر و لگدکوب دیگران در بحث ما را ناحق و باطل می سازد با ممکن است ارزشهای شخصی برای خود داشته باشیم که می دانیم درست و برحق هستند اما اگر بخواهیم اصرار کنیم که دیگران نیز طنق آن رفتار کنند ، دیگر بر حق نبوده بلکه پرتوقع و حق به جانب بوده ایم . پس باید چکار کنیم که با حق داشتن راحت باشیم و در آن افراط و تفریط نکنیم ؟ اول و مهمتر از همه ، باید قدم ششم و هفتم را کار کنم تا نواقص شخصیتی ما نتوانند کارهای مثبت ما را به کارهای منفی تبدیل کنند و بعد از آنکه باید درک کنیم که احتمالاً مدت زمان ، و مقداری آزمون خطا نیاز داریم تا بتوانیم با زندگی جدید خود در بهبودی راحت باشیم .

· آیا شرایطی در بهبودی من وجود داشته که از تشخیص اینکه کاری را بخوبی انجام داده ام احساس بدی و ناراحت کنم ؟

 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan