Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

سنت اول

منافع مشترک ما بایست در رأس قرار گیرد. بهبودى شخصى به اتحاد NA بستگى دارد

اولین سنت ما، مربوط به اتحاد و منافع مشترک است. یک ى از مهم ترین نکات زندگى جدید ما این است که ما جزی ى از یک گروه معتادان در حال بهبودى هستیم. بقاى ما، مستقیماً به بقاى گروه و انجمن بستگ ى دارد.بر اى حفظ اتحاد انجمن معتادان گمنام، ثبات گروه، اهمیت حیاتى دارد. در غیر این صورت، کل انجمن ازهم پاشیده شده و فرد نابود مىشود. قبل از پیوستن به معتادان گمنام، امکان بهبودى براى ما وجود نداشت . این برنامه مىتواند کارى را براى ما انجام دهد که خود قادر به انجامش نیستیم . ما جزیى از گروه شدیم و فهمیدیم که مى توانیم بهبود پیدا کنیم . ما دریافتیم که کسانى که عضویت فعالانه خود را در این انجمن ادامه نداده اند، با راه پر مخاطره اى روبرو بوده اند. در این برنامه، هم گروه براى فرد با ارزش است و هم فرد براى گروه . ما هرگز لطف و توجه خاصى را که در این برنامه به ما شده است، تجربه نکرده بودیم. دراینجا کسى نمى گوید على رغم آنچه که هستید شما را دوست داریم و مى پذیریم، بلکه ما را درست به خاطر همانى که هستیم دوست دارند و مى پذیرند . هیچ کس نمى تواند عضویت ما را باطل کند، یا وادار به کار ى کند که مایل به انجامش نیستیم. ما این طریقه زندگى را از راه الگوبردارى از یکدیگر، دنبال مى کنیم، نه دستور وفرمان. ما با در میان گذاشتن تجربیات خود، از یکدیگر درس مى گیریم. در دوران اعتیاد، ما همیشه امیال شخص ى خود را در رأس امور قرار مى دادیم، اما در انجمن معتادان گمنام، متوجه مى شویم که هر چه به نفع گروه است معمولاً به نفع ما هم هست. با آن که تجربیات شخصى دوران مصرف ما، با یکدیگر تفاوت دارد، اما به عنوان گروه، وجوه مشترک زیادى در اعتیاد خود پیدا مى کنیم. یکى از آن ها، اصرار ما دراثبات عدم نیاز به دیگران بوده است. ما خود را متقاعد کرده بودیم که به تنهایى موفق مى شویم و زندگىمان را بر همین مبنى ادامه مى دادیم . نتیجه این کار، تأسف بار بود و عاقبت هر یک از ما به اجبار اقرار کردیم که عدم نیاز به دیگران دروغى بیش نبوده است. این اقرار، نقطه شروع بهبودى ما بود و پایه اصلى اتحاد ما را دراین انجمن تشکیل مى دهد . همان طور که ما در اعتیادمان وجه مشترک داشته ایم، اکنون متوجه مى شویم که در بهبودیمان نیز نقاط مشترک زیادى داریم. تمایل به پاکى در ما یک خواهش مشترک است.
ما آموختهایم که به یک نیروى برتر تکیه کنیم. هدف ما، رساندن پیام به معتادى است که هنوز در عذاب است. سنتهاى ما رهنمودهایى هستند که ما را از شرّ خودمان در امان نگه مى دارند. آن ها ضامن اتحاد ما هستند. در معتادان گمنام، اتحاد الزامى است، البتّه منظور این نیست که برخورد واختلافى نداریم. هر جا که یک عده دور هم جمع شوند، بى تردید اختلاف عقیده هم وجود خواهد داشت. ما مى توانیم مخالف باشیم، اما ناسازگار نباشیم. بارها وبارها در بحران ها، اختلافات را کنار گذاشته و براى منافع مشترکمان تلاش کرده ایم. ما اعضایى را دیدهایم که با آن که با هم حسن تفاهم نداشته اند، اما براى کمک به یک تازه وارد، با یکدیگر همکارى کردهاند. گروهى را دیده ایم که با انجام کارها ى کم
اجرت، اجاره اتاق جلسات خود را پرداخته اند. اعضایى را دیده ایم که براى حمایت یک گروه نوپا، صدها کیلومتر رانندگى کرده اند. اینگونه فعالیتها و نظایر آن در انجمن ما مسئله اى عادى است. بدون این فعالیتها بقاى NA ممکن نبوده است.

ما باید به عنوان یک گروه، با یکدیگر زندگى و همکارى کنیم، تا کشتى مان دربرابر طوفان بیمه شود و اعضاىمان از بین نروند. با ایمان به نیروى برتر، تلاش و اتحاد ، ما از مهلکه جان سالم به در مى بریم و به رساندن پیام به معتادى که
هنوزدر عذاب است، ادامه مى دهیم.




.مفهوم سنت اول از نظر شما چیست ؟

مفهوم سنت اول اینست که ما اعضای انجمن ، همگی شبیه یکدیگر و یک شکل نیستیم ، و کارهایی که در گذشته کرده ایم و حتی خصوصیات ما هم با یکدیگر تفاوت‌هایی دارد . اما نقاط مشترک مهمی با یکدیگر داریم ، که تاکید بر روی این نقاط مشترک (بیماری اعتیاد و بهبودی) ، باعث می شود که اتحاد و همبستگی بیشتری پیدا کنیم .
چیزهایی وجود دارد که همه ما داریم از آن سود می بریم و نیز برای ادامه بهبودی شخصی مان ، به بقای آنها احتیاج داریم . پس باید تلاش کنیم تا منفعت جمعی را ، به منافع شخصی خود ، ترجیح دهیم .
زیرا اگر این جمع نباشد و کل انجمن وجود نداشته باشد ، ما هم نیستیم و جایی برای دنبال کردن بهبودی خود نداریم

نکات مهم

✅گروه مهمتر از ماست ، زیرا گروه ثابت است ، اما اعضا ثابت نیستند . می آیند و می روند .
✅سنت اول باعث میشود که گروههای NA ، مثل یک زنجیر به هم پیوسته باشند . و ما را موظف می کند ، هر چیزی را که مانع پیشرفت در بهبودی اعضایمان است ، از سر راه برداریم و کنار بزنیم .
✅غرایض شخصی در انجمن ما هیچ جایی ندارد .
✅ما باید حامی و پشتیبان یکدیگر باشیم .
✅سنت اول همبستگی را بین اعضا بیشتر می نماید .
✅همانطور که ما برای ادامه ی راه نیاز به NA داریم ، NA هم به اعضای خود نیاز دارد .رابطه ی دو طرفه بین ما و انجمن وجود دارد
✅گردهمایی های ما ، گرفتن دست یکدیگر ، در آغوش کشیدن همدردانمان و کمک به حل مشکلات یکدیگر ، نشانه ای قوی از اتحاد ماست .




.آیا بین قدم اول و سنت اول وجه مشترکی وجود دارد ؟

بله
در قدم اول با بیماری اعتیاد و بهبودی ، بعنوان دو واقعیت ، آشنا شدیم .
در سنت اول هم ، نقاط مشترک و وجه تشابه ما با یکدیگر ، وجود بیماری اعتیاد و بهبودی است .
در قدم اول اصل روحانی تسلیم وجود دارد ، چه در برابر بیماری اعتیاد و چه در برابر اصول برنامه .
در سنت اول هم باید در برابر خواست گروهی و منافع جمعی گروه ، تسلیم باشیم .
در برابر خواسته های شخصی خود تسلیم باشم و خود را بعنوان جزئی از کل بدانم .
قدم اول به من خویشتن پذیری و همچنین پذیرفتن دیگران را یاد داد .
سنت اول هم می گوید که ، خودم و دیگر اعضا را ، همانگونه که هست بپذیرم و سعی نکنم کسی را تغییر دهم
در قدم اول وقتی قبول می کنم که بیمارم ، با دیگران هم به عنوان یک فرد بیمار برخورد می کنم و مدارا کردن را یاد می گیرم .
در سنت اول هم ، با تمرکز بر وجه مشترک بین اعضا که همان بیماری اعتیاد و بهبودی است ، با دیگران مدارا می کنم و همدلی و همسانی بوجود می آید .

نکات مهم

✅همه ی موضوع " جنگ نکردن" است .
✅درک و پذیرش و تسلیم .
✅همانطور که از بیماری اعتیاد نمیتوانم فرار کنم ، از خواست گروهی هم نمی توانم فرار کنم .
✅بزرگترین وجه اشتراک ما با یکدیگر اینست : همانگونه که در قدم اول به تنهایی نتوانستم ، در سنت اول هم به تنهایی نمی توانم .




.آیا این سنت فقط در رابطه با گروه و انجمن کاربرد دارد ، یا در موارد دیگر نیز میتواند کاربرد داشته باشد ؟ و اگر دارد ، در چه مواردی ؟ توضیح دهید .

خیر
در موارد دیگر هم کاربرد دارد .
هر جا که گروهی وجود دارد و آن گروه هدف ، یا اهداف مشخصی را دنبال می کند ، نیاز به وحدت و همبستگی وجود دارد .
چون در هر گروهی ، منافع مشترکی هست ، که همه از آن سود می برند .
مثلا گروه خانواده ، گروه دوستان ، گروه همکاران که در یک محل با هم کار می کنند .
جوامع مختلف مثل مدرسه ، دانشگاه ، جوامع شهری ، کشور و ...

نکات مهم

✅این سنت در مورد "قانون مند" بودن است .
✅ما انسانها در جامعه هم نیاز به کمک یکدیگر داریم و باید به منافع مشترک دیگران و اقشار مختلف جامعه نیز احترام بگذاریم ، تا محیطی سالم و امن برای زندگی داشته باشیم .
✅آشنایی با سنت اول کمک می کند که من در مقابل خانواده و محیط پیرامون خود ، احساس بیگانگی نکنم و خود را جزئی از این جامعه بدانم .
✅سنت اول و اجرای آن تعهد نیاز دارد و باید منافع دیگران را هم ، در نظر بگیریم .
✅احترام گذاشتن به دیگران را ، در سنت اول تمرین می کنیم




.در رابطه با هر یک از موارد سوال قبلی ، مثالی بیاورید که نشان دهد چگونه قبل از پیوستن به انجمن ، این اصل را زیر پا می گذاشتید ؟

خانواده :

به خواسته های جمع خانواده احترام نمی گذاشتم . به قوانین خانواده پایبند نبودم . هر موقع که می خواستم ، رفت و آمد میکردم و ساعت و زمان را در نظر نمی گرفتم . اکثر اوقات پرخاشگر و خشمگین بودم و جو منزل را متشنج می کردم . به اعضای خانواده ، به چشم دشمن نگاه می کردم . میخواستم در همه حال ، حرف خودم را به کرسی بنشانم و نظرات و امیال دیگران برایم ، کاملا بی اهمیت بود .

محل کار :

از این شاخه به آن شاخه می پریدم . اگر از یکی از همکاران خوشم نمی آمد ، پشت سرش بدگویی می کردم ، یا برایش نقشه میکشیدم . به قوانین محل کار احترام نمی گذاشتم . وقت شناس نبودم . دیر به محل کارم میرفتم و میخواستم هر چه زودتر هم برگردم . بیشتر با فریب و دروغگویی کار خودم را پیش می بردم . نقاط ضعف همکارانم را برجسته می کردم ، تا خودم را تایید کنم . اینها همه اتحاد و همبستگی بین همکاران را خراب می کرد .

اجتماع :

به قوانین و مقررات اجتماعی ، بی احترامی می کردم . با مصرف مواد مخدر و انجام کارهای خلاف قانون ، چهره ی اجتماع رو زشت کرده بودم . در جامعه ، با کسی رابطه ی خوبی نداشتم ، حتی با هم مصرفی هایم . از افراد جامعه بدم می آمد و با کارهایی که می کردم ، باعث آزار آنها می شدم . بر خلاف عرف جامعه حرکت میکردم و در عین حال ، همیشه حق به جانب هم بودم و فقط حق را به خودم می دادم .

محل تحصیل :

بی نظمی و بلاتکلیفی در تحصیل . حاضر نشدن بر سر کلاس های درس . تقلب در امتحانات . انجام رفتارهای اخلال گرانه در کلاس و مدرسه ، و در نهایت ترک تحصیل .

نکات مهم

✅نظر خودم را به دیگران تحمیل می کردم .

✅اگر برایم سودی نداشت ، هیچ مسئولیتی را قبول نمی کردم .
✅ساز مخالف زدن و تک روی کردن .
✅تقصیر را به گردن دیگران انداختن و حقوق دیگران را زیر پا گذاشتن .
✅هیچ موقع ، هیچ کس را قبول نداشتم .
✅مشکل اصلی من ، در "قانون گریزی" من بود .
✅خودمرجعی و خودمرکزی .
✅خود را تافته ی جدا بافته می دانستم و همیشه مخالف جریان آب ، شنا میکردم آنقدرها هم که فکر میکردم ، آدم مهمی نبودم .




.آیا پس از پیوستن به انجمن ، موفق شده اید این اصل را در مورد سوال قبلی رعایت کنید ؟ مثال بزنید .

بله . تا حدودی

خانواده :

رعایت حال اعضای خانواده را کرده ام و خواسته های غیر منطقی که از آنها داشته ام ، کمتر شده است . به آنها احترام میگذارم و سعی در درک آنها دارم . به قوانین منزل پایبند بوده ام و وقت شناسی و نظم را سر لوحه خود قرار داده ام . بخصوص در رفت و آمدها . ارتباط دوستانه با اعضای خانواده ، جایگزین بدبینی و تنش های خانوادگی شده است .

محل کار :

دیگر از این شاخه به آن شاخه نمی پرم و در کارم ثابت قدم هستم . با همکارانم ، با احترام و محبت برخورد می کنم . سعی می کنم در کارها منظم باشم و سر وقت در محل کار حاضر شوم . تعهد و مسئولیت پذیری داشته ام و پاسخگو بوده ام . خودم را با سایر همکارانم ، یکسان دیده ام .
(از لحظ انسانی)

اجتماع :

به قوانین و هنجارهای اجتماعی ، احترام گذاشته ام . دیگر با مردم جامعه سر جنگ ندارم . پیرو نظر جمع و عرف اجتماعی هستم .

نکات مهم

✅گاهی لازم است عقاید شخصی خود را ، برای خودم نگه دارم و از ابراز آن ، خودداری کنم .
✅جایی هم که لازم است  ، حرف درست و اصولی را باید بگویم و سکوت نکنم .
✅احساس تعلق نسبت به جمع .
✅دیگران را هم در منافع خود ، سهیم بدانم .
✅رعایت سنت یکم ، حتی قبل از آشنایی با این سنت .(شرکت در جلسات با فروتنی)
✅حق زندگی کردن را به خانواده و اجتماع خود بدهم .




.لیست اعمال و رفتار خلاف سنت اول خود را در انجمن بنویسید و پس از بیان علت ، عوامل زیر بنایی آن را مشخص کنید و سپس بگویید که اگر می خواستید طبق این سنت عمل کنید ، باید چه می کردید ؟

غیبت کردن در مورد دیگران

علت :
رنجش و ناراحتی از آنها داشته ام .
زیربنا :
غرور و ترسهای مختلف . نپذیرفتن دیگران . توقعات بی جا .(توجه نکردن به ضعف ها و ایرادات خودم و گرفتن ترازنامه ی شخصی دیگران)
راه حل :
تمرکز داشتن بر روی بهبودی خودم و گرفتن ترازنامه ی شخصی خود .
بیشتر در مورد حسن های دیگران صحبت کنم و به نقاط ضعف دیگران بی توجه باشم .
صحبت کردن داخل جلسه

علت :
مواقعی داخل جلسه صحبت کرده ام ، که حالم خوب نبوده . احساس تفاوت ، من با بقیه فرق دارم ، پس حق دارم که داخل جلسه حرف بزنم و نظم جلسه را به هم بریزم .
راه حل :
سکوت کردن و اینکه بهتر است کنار دوستان صمیمی خودم در جلسه ننشینم تا اصلا در موقعیت حرف زدن با آنها قرار نگیرم .

خودمحوری کردن در خدمات

علت :
با خود خواهی و بدون گذشت خدمت کردن . به اصول توجه نکرده ام و به خواسته های شخصی خودم توجه کرده ام . خودم را بیش از حد جدی گرفته ام و دچار خود بزرگ بینی شده ام .
راه حل :
خدمت صادقانه ، بدون چشمداشت و انتظار متقابل . مشورت در خدمت

اصرار کردن بر روی نظرات شخصی (جلسات اداری)

علت :
اثبات کردن خودم به دیگران . خودم را مطرح کردن ، سرپوش گذاشتن بر روی احساسات مخرب از جمله احساس حقارت و ضعف .
راه حل :
احترام گذاشتن به نظرات دیگران . دست برداشتن از میل و اراده ی شخصی . تسلیم در برابر خواست جمع .

در این مواردی که ذکر شد ، در اکثر اوقات خودخواهی و غرور باعث این اعمال و رفتار شده است .

بیشتر در چه شرایطی رفتارهای خلاف سنت از من سر زده است ؟

جاهایی که:

✅حالم خوب نبوده .
✅خودم را از بقیه بالاتر دیدم .
✅ادعاها فعال بوده و میخواستم خودم را نشان بدهم .
✅بلوغ لازم در بهبودی را نداشتم .
✅خویشتن پذیر نبودم .
✅خودم را جزئی از کل ندانستم .

نکات مهم

✅من همه جا میخواهم بگویم : منو ببینید .
✅نمی خواهم قبول کنم که دیگران هم حق دارند و قبول کنم که احتمال دارد دیگران هم درست بگویند .
✅شکستن گمنامی دیگران ، باعث تفرقه میشود .
✅گمنامی دیگران را حفظ می کنم ، به خاطر اینکه نمی خواهم از تجربه دیگران محروم شوم .
✅چون اهمیت جلسات اداری را درک نمی کردم ، گاهی در این جلسات تیراندازی کلامی داشتم .
✅خدمت نکردن در عین توانایی ، خلاف سنت اول است .

.لیست اعمال و رفتار مطابق سنت اول خود را بنویسید .

✅محبت و دوستی با اعضای گروه .

✅سکوت کردن داخل جلسات و احترام
✅گذاشتن به مشارکت دیگران .

✅حفظ گمنامی .

✅مشارکت کردن صادقانه و داری پیام بهبودی .

✅خدمت کردن با زیربنای سالم و بدون خودخواهی و خودمحوری .

✅اهمیت قائل شدن برای جلسات اداری گروه و شرکت کردن در آن .

✅پافشاری نکردن بر روی نظرم در جلسات اداری .

✅انجام فعالیت خدماتی ، حتی با افرادی که با آنها هم عقیده و همفکر نیستم ، ولی برای پیشبرد هدف انجمن به همکاری با آنها ادامه می دهم .

✅کمک کردن به حفظ جلسات .
✅بیرون جلسه مراقب رفتار و کردار خود باشم و رفتار ناپسندی از خود بروز ندهم که به روند طبیعی برگزاری جلسات خسارتی وارد شود

نکات مهم

✅رفتن به جلسات به طور منظم و مرتب و مسئولیت پذیر بودن .
✅تسلیم شدن در برابر رائ گروه .
✅گذشتن از عقاید شخصی .
✅راهنما شدن و راهنما داشتن .
✅انتقال داشته هایم به دیگران ، بدون کم فروشی .
✅داشتن عشق بدون قید و شرط .
✅گوش دادن حقیقی و با دقت به حرفهای دیگران .(سن پاکی شخص مقابل ملاک نیست)
✅انجام خدمت های موثر در جلسات و انجمن .
✅جزئی از کل شمردن خود .




.لیست اعمال و رفتار مطابق سنت اول خود را در سطح خانواده ، در اجتماع و جهان بنویسید .
خانواده :

سعی کردم آشتی دهنده بین اعضای خانواده باشم . نه اینکه باعث جنگ و تنش بیشتر در محیط خانواده باشم .
به نیازها و خواسته های اعضای خانواده توجه کرده ام و در صورت امکان ، آن نیازها را برطرف کرده ام .

اجتماع :

بعد از آشنایی با انجمن و پاک شدن ، کمتر هنجار شکن بوده ام . بیشتر سعی کردم خودم را با اصول و قواعد زندگی در جامعه وفق دهم .
در مراسمات اجتماعی شرکت کرده ام تا دوباره به دیگر انسانها ، متصل شوم .
به اهالی محل سکونت و همسایگان خود احترام گذاشته ام و اگر خواسته ی بر حقی داشته اند ، آنرا اجابت کرده ام .
به انتقادات و تذکرات به جای دیگران ، تا جای ممکن توجه و اعتنا کرده ام .

جهان :

به عنوان یک انسان سعی کرده ام با خدمت به همدردانم یا دیگر انسانها ، به ایجاد صلح و آرامش در جهان کمک کنم .
هر معتادی که در مسیر بهبودی قرار بگیرد ، جامعه امن تر میشود . پس کمک یک معتاد به معتاد دیگر ، می تواند تاثیر جهانی هم داشته باشد .
اگر بگذاریم تا روحانیت ساده باشد ، آنگاه اجازه داده ایم تا جهانی شود .

نکات مهم

✅در خانواده از در دوستی با اعضای خانواده وارد شوم .
✅مشورت کردن و صحبت کردن با دیگر اعضای خانواده .
✅در محیط کار ، اگر گره ای در کار بود ، با همفکری دیگران گره ی کار را باز کنم .
✅در اجتماع از خود سوال می کنم . سهم من چیست ؟ من چه کمکی میتوانم به اجتماع خود بکنم .
✅مشکلاتم را برای دیگران نگذارم .
✅احترام به قوانین اجتماعی .
✅من یک جزئ از کل هستم .
✅هر جا جمعی وجود دارد ، سنت اول در آن جمع قابل اجراست .

اصول روحانی سنت

تسلیم ، پذیرش ، تعهد ، ازخودگذشتگی ، محبت ، گمنامی


تسلیم : کنار گذاشتن تمایلات و منافع شخصی
نتیجه : همکاری گروهی آسانتر می شود ، وحدت حفظ شده و منافع مشترک در راس قرار می گیرد.


پذیرش : قبول کردن راهکارهایی که باعث پیشرفت انجمن می شود ، چون ابزارها و روشهای ما متفاوتند .
نتیجه : نمی توانیم عقاید خود را درباره وحدت به دیگران تحمیل کنیم در واقع وحدت ما از هدف ما نشات می گیرد .


تعهد : قبول کردن بخشی از کارهای خدماتی که با یک برنامه متعادل بهبودی جور در می آید .
نتیجه : همیشه بخشی از راه حل هستیم و نقشی در اتحاد داریم ، خدمت می کنیم و به بهبودی شخصی و رشد انجمن کمک می کنیم .


ازخودگذشتگی : احتیاجات گروه را به خواسته های خود ترجیح دادن و در سطح انجمن احتیاجات انجمن را به خواسته های گروه ترجیح دادن .
نتیجه : گروه ما سالم می ماند و موجب رشد و ارتقای انجمن می شود .


محبت : ابراز علاقه کردن به دیگران در هنگام صحبت و برخورد و سهیم کردن دیگران در تجربه و امید خود .
نتیجه : باعث جلب تازه واردها و تقویت اعضا می شود،احساس آرامش و امنیت در اعضا شکل می گیرد و روحیه وحدت و رفاه عمومی را افزایش می دهد .


گمنامی : کنار گذاشتن تعصبات ، خواسته ها و تفاوتهای که باعث تفرقه و عدم ارتباط ما با یکدیگر می شود .
 نتیجه : باعث می شود همه با هم مساوی باشیم و فقط بر هویت مشترک خود به عنوان یک معتاد تمرکز کنیم و در رشد و اتحاد انجمن مسئولیتی مساوی داشته باشیم.


محمد ولی زاده
12 November 21 , 12:16

سلام دوستان بهبودی

خیلی ممنون از زحماتتون

پایدار باشید

پاسخ :

سپاس از شما محمد عزیز
درسا
01 January 20 , 00:14

بسیار عالی تشکر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan