Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

سنت دوم

در ارتباط با هدف گروه ما، تنها یک مرجع نهایى وجود دارد خداوندى مهربان که به گونه اى ممکن خود را در وجدان گروه بیان کند. رهبران ماخدمتگزاران مورد اعتماد ما مى باشند، آن ها حکومت نمى کنند

در معتادان گمنام، ما نگران حفظ خویش، از نفس خود هستیم و سنت دوم نمونه اى از آن است. ما طبیعتاً مردمى خودرأى و خودمحوریم که اکنون اجباراً در NA گردهم جمع شدهایم. ما در مدیریت ضعیف هستیم و حتّى یکى از ما هم قادر نیست که به طور ثابت، درست تصمیم گیرى کند.در معتادان گمنام، ما بجاى اتکا به عقاید شخصى و یا غرور، به خداوند مهربانى که خود را در وجدان گروه بیان مى کند، رجوع مى کنیم. ما با کارکرد قدمها مى آموزیم که به نیروى برتر از خود متکّى شویم و از این نیرو در پیش برد اهداف گروه بهره بردارى کنیم. ما دائماً باید مراقب باشیم که تصمیمات مانحقیقتاً منعکس کننده خواست خدا باشند. بسیارى از اوقات بین وجدان گروه و عقیده گروه که به وسیله شخصیتهاى با نفوذ و یا محبوبیت، دیکته و تحمیل
مى شود، تفاوت بزرگى وجود دارد. بعضى از دردآورترین تجربه هاى آموزنده ما از تصمیماتى که به نام وجدان گروه گرفته ایم، سرچشمه گرفته است . اصول روحانى حقیقى ، هرگز با یکدیگر در تضاد نیستند و همیشه مکمل یکدیگرند .وجدان روحانى گروه، هرگز هیچ یک از سنتهاى ما را نقض نخواهد کرد.

سنت دوم، با ماهیت رهبرى در NA سر و کار دارد. ما آموخته ایم که در انجمن ما، رهبرى از طریق نمونه بودن و خدمات ایثارگرانه کار مى کند. دستور دادن و استفاده ابزاری، کاری از پیش نمى برد. ما ترجیح مى دهیم که رئیس،مرشد و مدیر نداشته و به جاى آن منشى، خزانه دار و نماینده داشته باشیم . سمتهایى که ذکر کردیم عناوین خدماتى اند و نمایانگر کنترل نیستند. تجربه ما نشان مى دهد که اگر گروه تبدیل به شاخه هائى از شخصیت رهبر یا عضو دیگرى شود، تأثیر خود را از دست مى دهد. فضای بهبودى، یکى از گرانبهاترین سرمایه هاى ما در گروه های مان است و ما باید با دقت از آن نگهبانى کنیم مبادا آن را به سیاستها و شخصیتها ببازیم.

براى آن عده از ما که به کارهاى خدماتى مشغول بوده و یا در بنیانگذار ى گروهها نقش داشته ایم، گاه رها کردن بسیار مشکل است. در صورتى که به غرور، افتخار بیجا و خودرأیى مرجعیتى داده شود، گروه از بین خواهد رفت .
باید به خاطر داشته باشیم که مسئولیتهایى که در انجمن به ما سپرده مى شوند، امانت هستند. ما خدمت گزاران مورد اعتمادیم و هرگز هیچ یک از ما حکومت نمى کنیم. معتادان گمنام، یک برنامه خدادادى است و ما فقط به لطف خدا و وجدان گروه، مى توانیم بقا وسربلندى گروه را حفظ کنیم. در اینگونه موارد، بعضى ها مقاومت مى کنند، اما عده زیادى نیز تبدیل به نمونه هایى براى تازه واردان مى شوند. خودپرستان به زودى متوجه مى شوند که در خارج قرار دارند و موجبات نفاقى شده اند که لطمه آن نهایتاً به خودشان خواهد خورد. بسیارى از این افراد تغییر مى کنند و مى آموزند که ما فقط مىتوانیم به وسیله خداوند مهربانى که در وجدان گروه تجلى مىکند، اداره شویم.



مفهوم سنت دوم از نظر شما چیست ؟


همانطور که در بدن یک انسان ، هر عضوی وظیفه و مسئولیتی خاص را بعهده دارد ، در انجمن ما هم هر عضوی دارای وظایف مشخص و توانایی و کارایی مشخص می باشد .
همانگونه که در بدن انسان ، سر فرمانده و اصلی ترین عضو به شمار می رود ، در انجمن هم خداوند در راس همه ی امور قرار دارد .
خداوند از طریق وجدان گروهی است که خود و خواست و اراده ی خود را به ما نشان می دهد . خداوند از طریق وجدان گروهی خواست خود را بر ما آشکار می کند .
صاحب اصلی پیام انجمن و عامل اصلی رساندن پیام به معتادان در حال عذاب ، خود خداوند است و او گرداننده ی اصلی یک گروه محسوب می شود .
بنابراین اعضای خدمتگزاری که با انجام وظایف مشخص شده ، رهبری و هدایت یک گروه را بعهده دارند ، فقط یک عضو خدمتگزار به شمار می روند و ما حاکم و رئیس نداریم .
پست های خدماتی جایگاهی برای خدمت ایثارگرانه و با نیت خیر به دیگر همدردان می باشند و امانتی است در دست هر عضو خدمتگزار ، تا بعد از انجام وظایف خود ، آن امانت را به عضوی دیگر تحویل دهد .
انجام یک خدمت در گروه نباید باعث شود که ما به خود غره شویم و دچار تکبر و منیت شده و احساس برتری نسبت به دیگران پیدا کنیم . چون بر طبق سنت دوم ما فقط خدمتگزاریم و صاحب اصلی و گرداننده اصلی یک گروه ، فقط خداوند مهربان است .
او تنها مرجع نهایی ماست .

نکات مهم :

✅سنت دوم ، مشوق اعضای گروه است تا به صورت مشترک و با همکاری یکدیگر عمل کنند .
✅احترام به وجدان گروهی ، موجب تسلیم شدن گروهی در برابر اصول روحانی می شود .
✅سنت دوم می خواهد که ما همیشه ، در ارتباط بودن با نیروی برتر را مدنظر داشته باشیم .
✅تمایلات شخصی را کنار بزنیم و خودمان را خدمتگزار و خادم انجمن بدانیم .
✅دنبال یک نتیجه گیری جمعی و همگانی هستیم ، نتیجه ای که همه از آن سود ببرند .
✅برای بدست آوردن یک نتیجه ی خوب ، یکدست ، شفاف و قابل درک برای تمام اعضای گروه ، گرد هم می آییم و با هم شور و مشورت می کنیم .
✅سر منشا هر گروه خداوند مهربان است .
✅تبعیض طبقاتی و شخصیتی از بین می رود .
✅هیئت محاکمه ، مدیر یا معاون نداریم .
✅به دنبال زیربنای اعمال دیگران و نیت های درونی آنها از خدمت ، نمی گردیم .نگرفتن ترازنامه دیگران
✅موافقت با نظرات مخالف خودم .
✅مساوات و برابری بین همه اعضا در فضای خدمتگزاری .


 

آیا بین قدم دوم و سنت دوم رابطه ای پیدا می کنید ؟

بله

در قدم دوم ما به مرور به یک نیروی برتر ایمان می آوریم .
در سنت دوم هم به این باور می رسیم که مرجع نهایی ما ، خداوندی مهربان است .

قدم دوم به ما می گوید که در امور زندگی خود ، مشورت کن تا سلامت عقل پیدا کنی .
در سنت دوم هم ما شور و مشورت گروهی انجام می دهیم تا به یک فهم مشترک و تصمیم گیری درست برای امور گروه برسیم .

در قدم دوم ما به مرور و با گذشت زمان به باور می رسیم و این باور به نیروی برتر ، روز به روز در حال رشد است و تقویت می شود .
در سنت دوم هم یاد می گیریم که شخصیت گروه به مرور زمان شکل می گیرد . به این صورت که ما گاهی تصمیمات اشتباه می گیریم ، اما باز مشورت می کنیم ، خدمت می کنیم ، تا اینکه کم کم تصمیمات گروهی ما پخته تر و بالغانه تر و نیز اشتباهات ما کمتر و کمتر می شود . با رشد گروه به مرحله ای می رسیم که راحت تر خواست خداوند را تشخیص می دهیم .

در قدم دوم از خودمحوری و می دانم و می توانم کاذب ، دست بر می دارم و به خدامحوری می رسم .
در سنت دوم هم از خودمحوری و عقاید شخصی و نیز تکیه کردن به دانسته های شخصی خود دست بر می داریم و به نظرات و تجربیات دیگران هم توجه کرده و خدامحور می شویم .

نکات مهم :

✅خودمحوری در گروه و انجمن ما ، هیچ جایی ندارد .
✅گروه به من کمک کرد ، من هم به گروه کمک می کنم .
✅در قدم دوم با کمک گرفتن از یک نیروی برتر و باور کردن این نیرو ، در مسیر بهبودی قرار می گیریم . در سنت دوم نیز ، ✅همین عقیده و باور را بسط و گسترش می دهیم .
✅اعتماد و اعتقاد به نیروی برتر هر چه بیشتر باشد ، گروه قوی تر و آگاه تر است .منبع قدرت ما خداوند مهربان است
✅هدف رسیدن به یک خرد جمعی است .
✅از طریق گفتگو به اتحاد و اتفاق نظر می رسیم . رسیدن به وجدان گروهی همیشه با رای گیری ، اتفاق نمی افتد .
✅تسلیم شدن در برابر وجدان گروهی و احترام گذاشتن به رای و نظر جمع .
✅همه چیز در دست خداوند است .



آیا این سنت فقط در ارتباط بین گروهی و انجمن کاربرد دارد یا فراتر هم می رود ؟

خیر ، فراتر هم می رود .

در گروه های مختلف ، در جمع اعضای خانواده ، در محل کار ، در بین گروه دوستان ، در جامعه و ...

خانواده :

به وظایف خود عمل می کنم ، برای تصمیم گیری در خانواده مشورت می کنم و خود محوری نمی کنم . برخورد حکومتی و دستوری در خانواده نداشته باشم . خداوند را مرجع نهایی و صاحب اصلی خانواده ی خود می دانم . او مراقب همه ی اعضای خانواده است . دخالت نکردن در امور دیگر اعضای خانواده و همچنین کنترل نکردن آنها .

محل کار :

سرم به کار خودم باشد . در کار همکارانم دخالت نکنم . بعنوان یک عضو به مسئولیت های شغلی خود برسم و تعهد داشته باشم .
اگر در محل کار ، توانایی های دارم به خودم مغرور نشوم و بدانم که خداوند این توانایی ها را داده و ناظر بر امور است .

اجتماع :

به وجدان گروهی اعضای جامعه و عرف و قانون حاکم بر اجتماع خود احترام بگذارم . در رای گیری ها شرکت می کنم ، چون بعنوان یک فرد ، باید در شکل گیری تصمیمات اجتماع خود سهمی داشته باشم .
بعنوان یک شخص در جامعه وظایف خود را درست انجام دهم . باعث خسارت به افراد جامعه نشوم و روحیه ی خدمت به دیگران را داشته باشم . نگویم من که دارم زندگی خود را می کنم و با بقیه افراد هیچ کاری ندارم . من هم ایفای نقش مثبت در زندگی سایرین داشته باشم و انسانی و عقلانی رفتار کنم .

نکات مهم :

✅گوش کردن و شنیدن حرف دیگران .
✅احترام گذاشتن و اهمیت دادن به نظرات دیگران .
✅شور و مشورت و اجرای نتیجه ی آن ، دقیقا سنت دوم است .
✅هر جا کار گروهی و بدون توقع انجام شود ، کار درست پیش می رود .
✅تسلیم وجدان گروه های مختلف باشیم .



چند مثال در مورد زیر پا گذاشتن این اصل قبل از پیوستن به انجمن ، بنویسید .


خانواده :

یا مشورت نمی کردم و یا هنگامی که مورد مشورت قرار می گرفتم با پرخاشگری ، حرف و نظر خودم را به کرسی می نشاندم . دنبال کنترل ، سلطه جویی و حکومت در خانه بودم . مشورت گروهی را اصلا بلد نبودم .

دوستان :

در جمع دوستان ، معمولا هر کسی به اصطلاح ساز خودش را می زد . کسی به حرف بقیه ، اصلا گوش هم نمی داد ، چه رسد به گفتگو و مشورت .
اگر کسی به من اعتماد می کرد و مسئولیتی را به من می سپرد ، معمولا خیانت می کردم در این امانت .
اعتماد طرف مقابل را به طور کامل خراب می کردم . دروغگویی و تقلب ، جزو روشهای بیمارگونه من ، قبل از آشنایی با برنامه NA بود .
مورد اعتماد نبودن و اعتبار نداشتن برایم عادی شده بود .
مرجع نهایی ، کله ی من بود ! فکرم هر چه می گفت ، درست یا غلط ، سریعا به آن فکر ، عمل می کردم .

اجتماع :

عضو ناسازگار و ناسالم اجتماع بودم . باری به روی دوش جامعه . وظایف اجتماعی مثل شرکت در رای گیری ها ، کمک به برگزاری مراسم مختلف اجتماعی و یا حتی شرکت در اینگونه مراسم ، احترام به قوانین و مقررات اجتماعی را درست انجام نمی دادم ، یا بهتر بگویم اصلا انجام نمی دادم .

نکات مهم :

✅حرف ، حرف خودم بود .
✅"عالم نما" ، اما بی هدف و بی عمل بودم .
✅گرفتن حق رای و حق انتخاب از دیگران و توجه نکردن به نظرات دیگران .
✅ایجاد هرج و مرج و بی نظمی روش زندگی من شده بود .
✅خود رایی و خود پسندی ، دو ویژگی معتاد گونه .



چند مثال در مورد زیر پا گذاردن این اصل پس از پیوستن به انجمن بنویسید .


شرکت نکردن در جلسات اداری گروه و عدم حمایت از این جلسات .

رای دادن از روی غرایض شخصی .
(رفیق بازی یا باند بازی )

خدمت گرفتن با وجود عدم تمایل شخصی و از روی اکراه ، فقط به خاطر اصرار و پافشاری دیگران .
( دهن بین بودن و تاثیر پذیری)

توجه نکردن به پیشنهادات اعضای تازه وارد گروه ، فقط بدلیل مدت پایین طول پاکی آنها .

خودمحوری و خودنمایی در خدمت و داشتن احساس تفاوت با دیگران به خاطر جایگاه خدماتی که داریم یا قبلا داشته ایم .

خدمت کردن به صورت افراطی یا تفریطی .

رعایت نکردن اصل چرخش در خدمات .

خودداری از دادن پیشنهاد و ابراز نظر در جلسات اداری ، به خاطر ترس از قضاوت دیگران و یا کمبود اعتماد به نفس .

دادن پیشنهادات غیر اصولی و بدون تدبیر در جلسات اداری گروه بدون در نظر گرفتن منافع گروه و کل انجمن .
 
کارشکنی کردن در کار خدمتگزاران و خادمان گروه و انجمن به وسیله انتقادات نا بجا و غیر منطقی خود .
( دادن انرژی منفی به جای روحیه دادن)

نکات مهم :

✅ریشه بسیاری از مشکلات سلیقه ای رفتار کردن من است .
✅پافشاری کردن بر روی عقاید شخصی ، تبدیل به خود محوری و در نهایت خسارت زدن به فرد و گروه خواهد شد .
✅من هر کجا می روم با جواب میروم در حالیکه داشتن روحیه ی پرسشگری و پاسخگویی ، جزئ اصول حیاتی در خدمات می باشد .
✅حفظ گمنامی : سخن نگفتن در مورد اتفاقات و رویدادهای جلسه اداری ، بیرون از جلسه و بعد از اتمام آن .
✅باید به مسائل مربوط به جلسه اهمیت بدهیم و از کم و کیف اتفاقات جلسه ی خود ، باخبر باشیم .
احساس تعلق و مسئولیت پذیری نسبت به گروه خانگی


 

چند مثال در مورد رعایت این اصل در انجمن بنویسید .


شرکت کردن در جلسات اداری گروه و ارائه پیشنهادات سازنده و منطقی .

خدمت گرفتن در گروه و انجمن البته با دقت نظر و توجه به توانایی های فردی و شخصیتی خود .

مشورت کردن در حین انجام خدمات و دوری از خودمحوری و تکروی .

گوش دادن و توجه کردن به پیشنهادات اعضای گروه ، حتی اعضای تازه وارد .

رای دادن به کاندیدای خدمت با توجه به توانایی ها و ویژگی های آن شخص و نه به دلایل حاشیه ای .

انجام خدمت صادقانه با در نظر گرفتن خواست و اراده خداوند و نیز توجه به رای وجدان گروهی .
امانت داری در خدمت و داشتن تعهد قلبی و درونی ، حتی در مواقعی که به تنهایی در حال انجام وظایفم هستم و کسی مرا نمی بیند .

کمک کردن و همکاری داشتن با خدمتگزاران گروه ، حتی اگر شخصا با آن افراد و شیوه ی خدمتی شان ، موافق نیستم .

رعایت کردن اصل چرخش در خدمات .
( با وجود داشتن توانایی های لازم و وقت کافی برای انجام یک خدمت ، و نیز اطمینان از رای آوردن خود ، گاهی باید فرصت خدمت را به دیگران هم بدهم تا آنها هم فرصت رشد پیدا کنند ، مخصوصا تازه واردین )

نکات مهم :

✅حق انتخاب و حق اشتباه را از دیگران نگیرم .
✅خدمت همراه با عشق ، نیت خیر و صداقت .
✅فکر نکنم همه چیز را خودم می دانم .
✅پذیرش خطای دیگران ، به بهتر شدن روابط درون گروهی ما ، خیلی کمک می کند .
✅انتقاد پذیر بودن در خدمت .
✅طوری خدمت کنم که خدمتم تاثیر گذار باشد و نه اسمم . متاسفانه گاهی وقتها آنقدر که خودم به اصطلاح در چشم ✅هستم و دیده می شوم ، خدمتم دیده نمی شود .
✅همه اعضای انجمن حق خدمت کردن در انجمن را دارند و خدمت کردن مختص به عده ای خاص نمی باشد .


 

چند مثال در مورد رعایت این اصل در قسمت های دیگر زندگی بنویسید .


خانواده :

احترام گذاشتن به رای و نظر افراد خانواده و خوب گوش کردن به حرف آنها . اگر نظر یا پیشنهادی دارم ، آن را عنوان می کنم ، اما نمی خواهم نقش رئیس را در جمع اعضای خانواده بازی کنم و نظر خودم را به آنها تحمیل نمایم .
خدمت کردن فقط مخصوص انجمن و جلسات نیست ، بلکه در خانه هم می توانم خدمت کنم . حداقل کارهای شخصی ام را خودم انجام دهم .
انجام کارهایی ساده مثل : ریختن چای ، کمک به انداختن و جمع آوری وسایل سفره یا میز غداخوری ، انجام خرید برای منزل و . . .

محل کار :

به قوانین و مقررات مربوط به محل کار خود احترام گذاشته و به این قوانین عمل کنم .
وقتی ناظری هم وجود ندارد و به اصطلاح کسی هم بالای سرم نیست ، باز هم وظیفه ی خود را بدرستی انجام دهم . دیگر همکارانم را کنترل نمی کنم و انتظار ندارم که آنها باب میل من رفتار کنند .
اگر کسی در محل کار بعنوان مسئول من قرار دارد که من با نظرات و یا حتی شخصیت آن فرد موافق نیستم ، باز هم دلیل نمی شود که بخواهم کارشکنی و یا لجبازی کنم ، بلکه به کار و انجام وظایف خود ادامه می دهم . به هر حال در محل کار هر کسی مسئولیت ها و وظایفی تعریف شده دارد که بر مبنای آن وظایف عمل می کند . پس جایگاه شغلی خود را می پذیرم و در حالت تسلیم و پذیرش به کار خود ادامه می دهم .

اجتماع :

احترام به قوانین و مقررات جامعه و کشور . احترام و عمل به قوانین راهنمایی و رانندگی . شرکت کردن در رای گیری ها و انتخابات مختلف و . . .

نکته مهم :

قبول مسئولیت :
هر کجا که هستم و در هر گروهی که قرار می گیرم ، سعی کنم من هم به نوبه ی خود کاری مثبت انجام دهم و به اصطلاح یک گوشه ی کار را بگیرم .
تعهد :
معمولا در هر گروهی ، اعضا سهم مساوی دارند که همه باید انجام دهند .
هر کجا که هستم یک عضو صلح دهنده و آشتی دهنده باشم .
سکوت کردن هوشمندانه .
هر شخصی که در جمع خانواده زندگی می کند ، یک وظیفه و مسئولیتی دارد که باید آنرا انجام دهد . نمی شود فقط یک نفر بدود و بقیه استراحت کنند .
در هر گروهی که هستم باید بدانم که اصلا هدف آن گروه چیست و همچنین نسبت به هدف و وظایف خودم در آن گروه نیز آگاه باشم .
دیگران هم حق حرف زدن و اظهار نظر دارند . اگر از کسی نظرش را بپرسم ، اعتماد بنفس آن شخص بالا می رود .
اجازه دهیم که همه ی نظرات گفته شود .
تسلیم شدن در برابر رای وجدان گروه .
(هر گروهی که در آن قرار می گیرم)
احترام به دیگر اعضای خانواده ، آنهم احترامی قلبی و باطنی .
در تمام موارد زندگی مثبت نگر باشم .



اصول روحانی سنت دوم

 


تسلیم ، ایمان ، فروتنی ، روشن بینی ، وفاداری ، گمنامی


تسلیم : قبول کردن راهنمایی های نیروی برتر در قالب وجدان گروهی و اجرا کردن و احترام گذاشتن به تصمیمات گرفته شده .
نتیجه : باعث مهتر شمردن احتیاجات انجمن از خواسته های خود می شود و منافع مشترک حفظ می شود .


ایمان : یادآوری اینکه ما دائما توسط نیروی برتر هدایت می شویم .
نتیجه : بدون ترس وبا امید تسلیم وجدان گروهی که همانا خواست و اراده خداوند است می شویم.


فروتنی : به تنهایی قادر به جهت دادن و هدایت امور انجمن نیستیم .
نتیجه : کمک می کند منبع نیروی خود را که همانا نیروی برتر مهربان است را به خاطر بیاوریم خواسته های شخصی را کنار بگذاریم و به انجمن خدمت کنیم .


روشن بینی : همانطور که برای بهبودی نیاز به تجربه بقیه اعضا داریم برای خدمتگزاری نیز محتاج به راهنمایی و نظرات آنها هستیم .
نتیجه: در گفتگوها از گوش خود بیش از دهان خود استفاده می کنیم و پیشنهادات اعضا را در شکل گیری وجدان گروهی پذیرا می شویم ، تعصبات را کنار می گذاریم تا نیت خیر در ما شکل گیرد و منافع مشترک حفظ شود .


وفاداری : بدون توجه به شرایط در کاربرد اصول روحانی از خود پایداری نشان دادن .
نتیجه : اعتماد در اعضا نسبت به خدمتگزاران شکل می گیرد و بهترین خدمات ما زمانی است که نسبت به اعتمادی که دیگران به ما ابراز داشته اند وفادار باشیم .


گمنامی : فهمیدن خواست و اراده نیروی برتر ، در انحصار شخص یا گروه خاصی نیست . (هم صدا شدن برای شکل گیری وجدان گروهی)
نتیجه : همگی ما با هم برابریم و درشکل گیری فرآیند وجدان گروهی سهیم می باشیم و در ایجاد ارتباط با نیروی برتر نیز با یکدیگرمساوی هستیم ، در نتیجه عقاید شخصی کنار می رود و از وجدان گروهی راهنمایی می گیریم .


 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan