Anonymous

تعریف ما از تنبلی :
تنبل کسی است که اختیار زندگی را کاملاً از دست داده و کارهایش را فقط و فقط از روی اجبار یا علاقه انجام می دهد. او قادر نیست اقدام به انجام کاری کند که هیچ اجبار و علاقه ای به آن ندارد. او مدام بی علاقگی و نداشتن انگیزه را بهانه می کند و در واقع قادر نیست کارهایش را فقط بر اساس درستی آن ها انتخاب کند و همیشه نیازمند محرک های بیرونی مثل اجبار و علاقه برای انجام کارهایش است و قادر نیست هیچ گونه استفاده ای از عضله اختیارش بکند.
بدون شک اگر تعریف ما از تنبلی فقط نواقصی مثل دیر بیدار شدن و دیر خوابیدن و کارنکردن بود نیازی به انجمنی مجزا نبود. بنابراین ما اینجا دورهم جمع نمی شویم که با این برنامه صرفاً به هدف زود بیدار شدن و یا زود سرکار رفتن و... برسیم. تعریف ما از تنبلی بسیار وسیع تر از تعریف متداول آن است. تنبلی نشانه ای از بی اختیاری ماست و تمام مسائلی که برای ما پیش آمده از همین بی اختیاری ما نشأت می گیرد.
با اینکه می دانم مواد زندگی من از نابود کرده اما اختیاری ندارم و باز هم مصرف می کنم، با این که می دانم کار کردن مفید است اختیاری ندارم و کار نمی کنم و بی پول می شوم. با اینکه می دانم استعدادهایی دارم و اگر در مسیر استعدادهایم قدم بگذارم قطعاً موفق می شوم ولی اختیاری ندارم و استعدادهایم یکی پس از دیگری نیست می شوند و فقط نظاره گر این ماجرا هستم. ما اختیار را در تمام موارد زندگی مان از دست داده ایم و همین بی اختیاری است که موجب مشکلات ما شده است. ما اینجا دورهم جمع می شویم که اختیار زندگی مان را بدست آوردیم و اختیار در ما بوسیله کارهایی تقویت می شود که222 درصد با اختیار ما انجام شود و در واقع هیچ اجبار و علاقه ای پشت آنها نباشد.
بنابراین یاد می گیریم که رفتارهایمان را فقط براساس درستی و نه علاقه و اجبار انتخاب کنیم و به مرور با تقویت اختیار زندگی ما در تمام موارد اصلاح خواهد شد.
در واقع هدف ما در این انجمن این نیست که فقط به کارهای عقب افتاده مان برسیم و یا اینکه قدرتی پیدا کنیم که کارهای روزمره را انجام دهیم. وقتی شروع می کنیم و براساس اصول برنامه پیش می رویم رفته رفته متوجه می شویم که اولین ثمره ی کارهای برخلاف میل محو تنبلی است و کمی جلوتر شاهد کم شدن وابستگی ها ، ترس ها و رنجش هایمان و .. هستیم و این نشانه ی استفاده از قدرت اختیار است.
همه ما این را تجربه کرده ایم که در عین حال که کل روز را مشغول بوده ایم باز هم نتوانسته ایم کارهایی که لازم است را انجام دهیم و این را نیز تجربه کرده ایم که در بعضی مواقع ما کارهایی را با انگیزه و علاقه ی بسیار بالا انجام می
دهیم و در انجام آن ها نیز بسیار سخت کوش بوده ایم و دقیقاً در این مواقع به تنبل بودن خود شک کرده ایم چون تعریف ما از تنبلی فقط انجام ندادن کارها بوده.
ولی حقیقت این است که این تعریف نمی تواند پاسخ گوی ما در این زمینه باشد چون ما در پاره ای از کارها عالی عمل کرده این و در پاره ای از کارها افتضاح. امروز ما به این باور رسیده ایم که تعریف و معیار تنبلی باید اینگونه باشد که آیا
ما قادر به انجام کارهایی که درست هستند اما هیچ اجباری و علاقه ای برای انجام آن ها نداریم، هستیم یا خیر و اگر جواب این سوال منفی باشد یعنی ماهم تنبل هستیم حتی اگر 14 ساعته مشغول انجام فعالیت و کار باشیم .