Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

30بهمن

 دستاویزها30                                        بهمن

«لغزش هرگز یک حادثه نیست. لغزش علامتی است که نشان میدهد در برنامه خود دستاویزی داشته‌ایم.»

کتاب پایه

v

دستاویز چیزی است که برای استفاده در آینده کنار میگذاریم. در مورد ما، دستاویز انتظاری است که اگر چنین و چنان شود، مطمئناً دچار لغزش خواهیم شد. انتظار داریم تحمل چه رویدادی بسیار دردناک باشد؟ شاید فکر کنیم اگر همسر یا معشوقی ما را ترک کند، مجبور به نشئه شدن خواهیم شد. اگر شغل خود را ازدست دهیم، تصور میکنیم مطمئناً مصرف خواهیم کرد. یا شاید انتظار داریم مرگ معشوق ما غیر قابل تحمل باشد. در هر حال، دستاویزهایی که به آن پناه میبریم، به محض به وجود آمدن به ما اجازه مصرف را میدهند—کما اینکه اغلب مواقع این چنین نیز هست.     

با بررسی انتظارات خود و تغییر آنها در صورت امکان، میتوانیم خود را به جای لغزش برای موفقیت آماده کنیم. اکثر ما فهرستی از مصیبتهای قابل پیشبینی را که با ترسهای ما در ارتباط مستقیم است، در درون خود به همراه داریم. با نگاه کردن به سایر معتادانی که با رنج مشابهی زندگی میکنند، میتوانیم شیوه تحمل رنج را بیاموزیم. میتوانیم تجربیات آنها را در مورد انتظارات شخصی خود به کار گیریم. به جای اینکه به خود بگوییم اگر این اتفاق افتاد، مجبور به نشئه شدن خواهیم شد، میتوانیم با آرامش مجدداً به خود اطمینان دهیم که ما نیز میتوانیم در برابر آنچه زندگی امروز برای ما به همراه میآورد، پاک بمانیم.  

v

فقط برای امروز:  تمام دستاویزهایی که ممکن است بهبودی من را در خطر بیندازد، بررسی میکنم و آنها را با معتاد دیگری در میان میگذارم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

بازگشت سلامت عقل ..
19  فوریه      30بهمن
حدود چهار سال پیش در نا امیدی که سعی کردم همسرم را به خاطر اعتیادش بکشم.پی بردم چیزی اشتباه بود به دیدن یک روانپزشک رفتم.بعد از یک جلسه یک ساعته صحبت در باره همسرم او به من پیشنهاد کرد که در یک برنامه دوازده قدمی شرکت کنم برنامه ای که مرا به نارانان  هدایت کرد .نارانان به من یاد داد در جای خودم قرا بگیرم نه جای همسرم .وقتی کار روی خودم را شروع کردم در زندگی ام اتفاقات مثبت شروع شد که یکی از مهمترین آنها برای من روابط دوستانه است.
در طول بیش از بیست سال ازدواج در انزوا زندگی کردم چون نمی خواستم مردم بفهمند با یک معتاد ازدواج کرده ام اجازه نمی دادم مردم به من نزدیک شوند.حالا وقتی به کمک نیاز دارم به اعضا خانواده نارانان تلفن میزنم.در دو سال گذشته برای خودم دو تا جشن تولد گرفتم و درب خانه ام را به روی دوستانم که بیشتر اعضای نارانان هستند باز کرده ام.این برنامه برای من خیلی کارها کرده که دلم می خواست در تمام خبر نامه ها بنویسم  تا نوشتاری باشد برای سهیم شدن آن با همه شما!
در تمتم مدت تنهایی به سختی می توانستم باور کنم که به عده ای غریبه ،اما نه اعضای خانواده نارانان که تا به حال آنها را ندیده ام بگویم من تقریبا قصد آدم کشی داشتم!این موضوع مدت هایک راز بود و قبل از اینکه به کسی بگویم چه کار کرده ام دو سال در برنامه بودم اکنون می توانم بدون آنکه احساس بدی نسبت به خودم داشته باشم آن را بگویم چون برنامه به من یاد داده وقتی اشتباه می کنم خودم را آزارندهم .با کمک نیروی برترم که او را خدا می نامم ،دوستان نارانانی ام و ابزارهای برنامه راه جدید زندگی را بهتر در یافته ام و امیدوارم هرگز دو باره فکر کشتن هیچ کس را نداشته باشم.

تفکری برای امروز:
فکر کردن به کشتن دیگران به این خاطر که آنها انتظارات مرا در زندگی برآورده نمی کنند دیوانگی.است درست مانند زندگی کردن در غم وانزوا به مدت طولانی.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

30 بهمن
الانان اولین مکانی بود که طی مدتی که من در آنجا بودم و افراد آنجا حتی پس از شنیدن غمهای من، پشتیبان من بودند. به خاطر این از انها سپاسگزارم،چون الانان آخرین امید من بود. فکر می کردم اگر کاری در قبال الکلیسم در خانه ام انجام نمی دادم، خودم را خواهم کشت.بعداً وقتی که اعضاء گروه از من خواستند تا قهوه درست کنم، خوشحال بودم تا کوچکترین کاری در عوض تلافی عشق آنها انجام دهم، در حجالی که هیچ تلافی و چشمداشتی نیاز نبود انها عاشق من بودند چه خدمتی می کردم یا نمی کردم، حتی هنگامی که نمی توانستم عاشق خودم باشم الانان تنها چیزی است که در زندگی ام می باشد و به آن اختصاص دارم و تنها چیزی است که همواره احساس خوبی به آن داشته ام. همانطور که کارهای خدماتی انجام می دهم، خود در حال انجام دادن اموری می بینم، بخشش کردنف دریافت کردن و رشد یافتن همانطور که یاد می گیرم پیشرفت خود را می بینم، بطوریکه درسها بخشی از من می شوند، آنها را در تمام زوایای زندگی ام بکار میبرم. امروز ترجیح می دهم که با انجام کارهای خدماتی نقش فعالی در رشد یافتنمن در النان داشته باشم. در حقیقت تلنگری به من می زند تا آن را بیاد داشته باشم. به من اجازه داده شده تا شرکت کنم! شما نیز اجازه دهید!

یادآوری امروز
گوش دادن، شنیدن، فکر کردن و خواندن در مورد یک بیداری معنوی خوب است، اما اگر من اماده خواستن این موهبت هستم، چیزی وجود دارد که می توانم در مورد آن انجام دهم: من می توانم سهیم باشم.
« آنچه ما برای انجام کاری یاد می گیریم با انجام دادن آن کار فرا می گیریم.»


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

30 بهمن
وقتی از یک فکر و عقیده‌ی قدیمی و آزار دهنده

و الگوهای ناسالم رها می‌شویم، در جایگاهی قرار داریم که نامش را پیشرفت روحانی و بیداری معنوی می‌گذاریم، جایی که با خداوند تنها می‌شویم و جهت رفع نواقص خود از او درخواست کمک می‌کنیم. تا ما را یاری دهد و با اطمینان زندگی خود را به او می‌سپاریم، این تصمیم‌گیری را پیشرفت روحانی و رشد معنوی می‌گوییم. این پیشرفت‌ها تا زمانی است که ما از وابستگی‌ها فاصله می‌گیریم و تا وقتی این فاصله را رعایت می‌کنیم، در حال پیشرفت هستیم. آیا می‌دانم که پیشرفت در برنامه مثل دم و بازدم نفس کشیدن برای من حیاتی است؟ آیا متوجه هستم که بابت تغییرات و رُشد پیدا کردن و بهبودی یافتن راهی درست و نیازمند تغییر در افکار و رفتار و عقاید کهنه و به دردنخور بیمارگونه هستم؟ یک برنامه‌ی ساده و روزانه‌ی بهبودی با روش خیلی ساده و از روی تمایل و عشق ورزیدن و کار و خدمتگزاری می‌تواند برایم خیلی مفید باشد. در هرحال من بیماری دارم که دارو و پزشکی به ‌‌غیر خداوند و دعا و مراقبه کردن ندارد.
در مسیر بهبودی خداوند مرا همراهی می‌کند!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

سی ام بهمن:   بیست سال عبادت کردم اما پاسخی دریافت نکردم تا که زانو زدم و دعا کردم.

   باید بگویم این نقل قول شامل من نمی شود. پیش از اینکه با انجمن نیکوتینی های گمنام آشنا شوم، فکر می کردم سال ها بر روی زانوها عبادت کرده ام. با استفاده از هر روش و هر راهی که هر کس پیشنهاد می کرد سعی در قطع مصرف نیکوتین داشتم و حتی بعضی از پیشنهادات را چندین بار انجام داده بودم اما هرگز موفق به باقی ماندن در قطع مصرف نشدم. اگر بخواهم صادقانه بگویم باید اقرار کنم که هیچ گاه واقعا قطع مصرف نکردم. هر بار به طور مشروط قطع مصرف می کردم و دیر یا زود کسی یا چیزی باعث می شد تا دوباره مصرف کنم. انجمن نیکوتینی های گمنام به من یاد داد تا با خود صادق باشم. هیچ کس یا هیچ چیز نمی تواند مرا وادار به مصرف کند بلکه همه چیز به انتخاب من بستگی دارد. من حق انتخاب دارم که از این برنامه و قدمهای دوازده گانه در جهت بهبود کیفیت زندگی بهره گیرم و یا مصرف نیکوتین را انتخاب کنم.

برای امروز، مایلم تا در مسیر بهبودی باقی بمانم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan