Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

28بهمن

 رساندن پیام، نه معتاد 28                           بهمن

«میتوان آنها را مورد تحلیل، مشورت یا استدلال قرار داد، برای آنها دعا کرد، آنها را تهدید، ضرب و شتم یا زندانی کرد، اما تا وقتی که خودشان نخواهند، مصرف را قطع نمیکنند.»

کتاب پایه

v

شاید یکی از مشکلترین حقایقی که باید با آن روبرو شویم این است که ما به همان اندازه که در برابر اعتیاد خود عاجز هستیم، در برابر اعتیاد دیگران نیز عاجز هستیم. شاید فکر کنیم چون در زندگی شخصی خود بیداری روحانی را تجربه کردهایم، باید قادر باشیم معتاد دیگری را مجبور کنیم بهبودی پیدا کند. اما توانایی ما برای کمک به معتادی دیگر محدودیتهایی دارد.

نمیتوانیم آنها را مجبور به قطع مصرف کنیم. نمیتوانیم نتایج قدمها را به آنها بدهیم یا به جای آنها رشد کنیم. نمیتوانیم تنهایی و درد آنها را برطرف کنیم. به دلیل عدم قطعیت هراسآور بهبودی چیزی وجود ندارد که بتوانیم برای تسلیم کردن معتادی هراسان در برابر مصیبت آشنای اعتیاد به او بگوییم. نمیتوانیم وارد جلد افراد شویم، اهداف آنها را تغییر دهیم یا به جای آنها برای انتخاب بهترین راه تصمیمگیری کنیم.      

اما اگر سعی کنیم این نیرو را در مقابل اعتیاد دیگران به کار نگیریم، شاید بتوانیم به آنها کمک کنیم. اگر به آنها فرصت رویارویی با واقعیت - گرچه شاید دردناک باشد – را بدهیم، ممکن است رشد کنند. تا زمانی که به جای آنها سعی و تلاش نکنیم، ممکن است آنها به تعبیر خود به افرادی مفیدتر هم تبدیل شوند. به شرط اینکه ما فقط اختیار زندگی خود را داشته باشیم، آنها نیز میتوانند اختیار زندگی خود را داشته باشند. اگر بتوانیم همه این مسائل را بپذیریم، میتوانیم نقشی که باید داشته باشیم را ایفا کنیم—حاملان پیام، نه معتاد.       

v

فقط برای امروز:  میپذیرم که نه تنها در برابر اعتیاد خود بلکه در برابر اعتیاد دیگران نیز عاجز هستم. پیام را حمل می کنم، نه معتاد را.  

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

تغییر از طریق رها کردن
17 فوریه            28 بهمن


بعد از آنکه کار کرد برنامه نارانان را شروع کردم از تغییرات کوچک و بزرگ در زندگیم آگاه شدم .مایلم اقرار کنم زندگیم وضعیت دلپذیری ندارد و شاید هرگز نداشته باشداما به هر حال هنوز می توانم آرامش و آسایش فکر پیدا کنم .مت با حضور در جلسات نارانان  وکار کرد برنامه توانسته ام زندگیم را بپذیرم و بدون توجه به اینکه معتاد چه تصمیم هایی برای خودش می گیرد راهی برای لذت بردن از زندگیم یافته ام .در مقابل معتادی که از مشاجره لذت می برد تغییرات دیگران وحتی نیروی برترش را قبول نداردمجبور بودم تصمیمی بگیرم.از آنجایی که سالهای زیادی غفلت کرده واز مسیر اصلی خارج شده بودم نتیحه گرفتم تا بفهمم اگر بخواهم این وضعیت تغییر کند من بایدتغییر کنم .بنا بر این رابطه مان را به نیروی برترم سپردم.و با این کار به نیروی برترم اجازه دادم که در مورد رابطه ام با معتاد به من کمک کند تا تصمیم هایی بگیرم.حیرت آور بود که پیروی از قدم های دوازه گانه چطور به من کمک کرد که نه تنها با معتاد بلکه با اطرافیانم انسان فهمیده تری باشم .فقط بای,کنترل کردن و این عقیده را که همه به کمک من نیاز دارند را رها کنم
نتیجه آن یک دوازده قدمی شادتر و سالم تر است که پی بردم رها کردن تنها راه برای یک انسان سالم وخوشحالتر است.


تفکری برای امروز:
اراده ام را به یک نیروی بزرگتر از خودم می سپارم .سعی نمی کنم دیگران را تغییر بدهم .به آرامی می نشینم و برای راهنمایی گوش فرامیدهم.

 


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

قبل از الانان معتقد بودم که بالغ بودن در کنترل کردن جدی و سودمند بودن خلاصه می شود. بالغ بودن ظاهراً خوب به نظر می رسید، اما در درون آنگونه احساس نمی شد. بالغ بودن معنای کارکردن برای دیگران تا هنگام از کار افتادن معنی می دهد. الانان یک شیوه جدید و کامل زندگی کردن را به روی من گشود. اولین چیزی که باید رها می شد کنترل کردن دیگران بود. این کار به سادگی انجام نمی شد.
کنترل کردن دیگران یم راه مؤثر برای حفظ فرد مورد علاقه امان محسوب می شد. در عوض پذیرفتم در قبال دیگران عاجز و ناتوان هستم،پس باید کنترل کردن را در مشارکت احساسم در جلسات کنار می گذاشتم و در یک روز خوب کتاب " فقط برای امروز " در الانان را برداشته و صفحات شهامت را خواندم. من به سختی آگاه شدم که نقش ایثار کننده من اغلب صورت دیگری داشته است.
بیشتر انسان شدن به مرور مشکل تهدید آمیز می شود اما خالص شدن به من اجازه می دهد تا ارتباط واقعی،محاورات واقعی و خوشحالی های واقعی داشته باشم.

 

یادآوری امروز


امروز می توانم این ریسک را بکنم که خودم باشم. من مجبور نیستم که با تصورات هر فرد دیگری توافق کنم . تمام آنچه که من بایدانجام دهم خودم می باشد( خودم می باشم.)
همانطور که من نیروی تصورم را بر روی دیگران احاطه کرده بودم یک دید واقعی از زندگی فردی خودم را کسب کردم.


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

28 بهمن
آیا قادر هستم مثل افراد عادی اجتماع خوشحال و مسرور و شاد باشم؟ امروز تحمل در مقابل سختی‌ها و درد‌ها یک اتفاق معمولی در جمع دوستانی است، که هر روزه طبق روال برنامه‌ی خودیاری یک برنامه‌ی ساده روزانه برای خود تنظیم می‌کنند و فقط برای یک شبانه‌روز از یک زندگی شاد و مسرت‌بخش بهره‌مند می‌شوند. امروز برق شادی و شور از نگاه کسانی مشهود است که خود را جهت پیشرفت معنوی و روحانی آماده کرده و با ذوق و شوق در حال اجرای قدرت و اراده‌ی خداوند هستند و مشغول خدمت به همدردان و پیام‌رسانی به سر می‌برند. امروز تأثیر مثبت کمک به همنوعان را در قالب یک فرد خوشحال و با انگیزه نکته‌ی مهم و شگفت‌انگیز برنامه می‌باشد. آیا می‌دانم هیچ چیز و شخصی توانایی ندارد مرا به بیداری روحانی و معنوی برساند، الا خداوند مهربان که آن‌هم با خدمتگزاری به همنوعان و همدردان است؟ رهایی از بیماری وابستگی و هم‌وابستگی خود به تنهایی نشاط‌آورترین احساس در لحظات خاص زندگی یک فرد وابسته است. آیا امروز به خاطر داشته‌هایم خداوند را سپاسگزاری می‌کنم؟
دروگری مزرعه عشق، بودن در حریم آن است


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

بیست و هشتم بهمن:   یک معرفت عقلی است و یک معرفت قلبی.

   گاهی اوقات لازم است ابتدا رنجش را از سر بیرون کنم تا از قلبم بیرون رود. اخیرا گروه ما دچار آشفتگی جدی شد که این موضوع منجر به انصراف تعدادی از خدمتگذاران گردید. اولین فکری که به سرم زد این بود که دیگر به آنجا نروم. اما یکی از اعضا به من خاطرنشان کرد که بهتر است این بحران ها را پشت سر بگذارم و به شرکت در جلسات ادامه دهم. اندیشه ای که به ذهنم رسید این بود که اگر آنها بروند من هم دیگر به آن کلیسا نخواهم رفت اما یکی از کشیشان به من کسانی را یادآور شد که باید پشت سر بگذارم سپس بسیاری از آنها که برای من اهمیت داشتند به هر حال آنجا را ترک کردند. من با روش جنگیدن برای رسیدن به خواسته ها موافق نیستم گرچه به حق انتخاب آنها به بیان خشم و رنجششان احترام می گذارم. سرانجام تصمیم گرفتم برای بازگرداندن صلح و آرامش و بهبودی در گروه باقی بمانم. در طی چند سال گذشته به طور روزافزون به حفظ تعادل و آرامش در گروه علاقه مند شده ام. با اتخاذ تصمیماتی در جهت صلح و بهبودی می بایست از گروه حمایت می کردم. این به معنای حفظ آرامش در برابر کسانی است که می خواهند با خشم و زور کارها را به جلو ببرند.

برای امروز، تصمیمات منطقی را بارها و بارها تأیید می کنم تا جایی که قلب و فکر با هم هماهنگ شود.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan