Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

20بهمن

 خویشتنپذیری  20                                    بهمن

«وقتی خود را میپذیریم، احتمالاً برای اولین بار میتوانیم دیگران را در زندگی خود بدون قید و شرط بپذیریم.»

جزوه خویشتن‌پذیری

v

از اولین خاطرات خود به یاد داریم که بسیاری از ما هرگز احساس تعلق نمیکردیم. صرف نظر از بزرگی جمع خود، همیشه خود را از جمعیت جدا میدانستیم. برای «سازگاری با شرایط» جدید دوران سختی را به سر میبردیم. از ته دل باور داشتیم که اگر به دیگران اجازه شناخت خود را بدهیم، ما را طرد میکنند. احتمالاً اعتیاد ما، در این جو خودمحوری به تدریج پیشروی میکرد. 

بسیاری از ما درد انزوای خود را با روحیه مبارزهطلبی پنهان میکردیم. در واقع به مردم دنیا میگفتیم «به من نیاز ندارید؟ پس من هم به هیچ کدام از شما نیاز ندارم. من مواد مخدر دارم و میتوانم از خود محافظت کنم!» هر چه اعتیاد ما بیشتر پیشروی میکرد، حصارهایی که در اطراف خود میساختیم، بلندتر میشد.

وقتی به تدریج از سوی سایر معتادان در حال بهبودی پذیرفته میشویم، این حصارها رفته رفته سقوط میکنند. با پذیرفته شدن از سوی دیگران، شروع به یادگیری اصل مهم خویشتنپذیری میکنیم و وقتی شروع به خویشتنپذیری میکنیم، میتوانیم بدون ترس از طرد شدن به دیگران اجازه دهیم در زندگی ما شرکت کنند.  

v

فقط برای امروز: در NA پذیرفته شدهام؛ با شرایط جدید سازگاری پیدا میکنم. امروز پذیرفتن دیگران در زندگیام بیخطر است.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

آسودگی  
9فوریه   20 بهمن
امروز به کلاس یوگا رفتم .کلاس یوگای من یک حالت درمانی دارد.در آنجا مربی بر اساس ناراحتی که هر شاگرد تحمل می کند،تمرین،کشش و حالت ها را تنظیم و مشخص می کند.مربی از هر نفر می پرسد که از لحاظ احساسی  ،عاطفی،روحانی و جسمی چطور هستند.امروز وقتی همه را بر رسی کرد و نوبت به من رسید به او گفتم که کاملا احساس آسودگی می کنم.
امروز احساس نگرانی ،وحشت و رنج های گذشته از بین رفته اند.وقتی مراقبه می کردم می توانستم آن زمان های آزار دهنده را به یاد بیاورم  اما با همان سرعتی که وارد ذهنم شده بودن به آسانی رفتند بدون اینکه مرا بهم  بریزند یا مرا در موقعیتی قرار دهند تا سعی کنم غیر ممکن را ممکن کنم."اگر"،"کاش"و.....دیگر کافی است.
به خاطر بر نامه نارانان و سالها تمرین "رها کردن"و سپردن عزیزانم به مراقبت نیروی برترشان می توانم از این حالت آرام ذهنم لذت ببرم.فعالیت و خدمت در جلسات نارانان به من آرامش ،آسودگی و امید داده است.از طریق نشریات و مشارکت در جلسات یاد می گیرم که اعضای دیگر چگونه زندگیشان را تغییر داده اند.با حمایت عاشقانه خانواده نارانان و به کمک نیروی برترم توانسته ام زندگیم را تغییر بدهم.ابتدا باید بهبودی را در دیگران و در عملکرد می دیدم تا بدانم که امکان پذیر است .
سپس به همان اندازه که قدم ها را کار کرده و اصول را تمرین کردم ،تغییر را در درونم احساس کردم .چه موهبتی!!!!!!
به تازه وارد خوش آمد می گویم چون می دانم برنامه کار می کند.تنها کاری که می بایست انجام دهم کار کرد قدم ها و اعتماد به نیروی برترم است.معتقدم نیروی برترم مرا به مسیری که باید بروم هدایت خواهد کرد .هم چنین یاد میگیرم برای حفظ چیزی که دارم باید آن را با دیگران تقسیم  کنم.

تفکری برای امروز:
به یک تازه وارد پیشنهاد می کنم قبل از اینکه تصمیم بگیرد که آیا نارانان برایش مناسب است یا نه ،حد اقل در شش جلسه شرکت کند.من موهبت های برنامه را تجربه کرده ام با تازه وارد تقسیم می کنم.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

20 بهمن
گاهی اوقات فکر می کنم چون مدتهاست به الانان می آیم پس نباید مشکل زیادی داشته باشم. وقتی که مشکلات بروز می کنند، احساس می کنم که چیزی در مورد من یا برنامه در اشتباه است. در واقع، در بعضی روش ها من مشکلات بیشتری از همیشه داشته ام، نمی دانستم که چطور فرد الکلی را تثبیت کنم. ( زندگی من کاملاً کشتارگاه بود، اما سوگند می خورم که فرد خوبی هستم.) امروز کمی دانم که نمی توانم هیچ شخص دیگری را کنترل کنم و با خودم روزانه تلاش کردم تا یک زندگی غنی تر و با معناتری را جستجو کنم. ریسک کردن، مواجه شدن با ترسها، ایجاد تغییرات و صحبت کردن مرا در متن زندگی قرار می دهد. من موظف هستم تا از موانع موجود در اینجا و هرجایی عبور کنم، گاهی اوقات زندگی اهداف مطلوب مرا دنبال نمی کند. من مغلوب شده و می خواهم از زیر پوشش ها و مخفی شدن آزاد شوم. در چنین مواقعی این مطلب به من یادآور می شود که الانان مشکلات را دور نمی کند، اما بینش و شهامتی به من می بخشد تا موانع را از سر راه بردارم.


یادآوری امروز

در برخورد با مشکلاتم آنچه که مهم می باشد، تمایل در بکارگیری ابزارهای بهبودی می باشد نه مدت حضورم در الانان. وقتی که الانان مصونیت از مشکلات را عرضه نمی کند، یک راه درست برای از عهده بر آمدن آنها پیشنهاد می کند.
« مشکلات اغلب ابزارهایی هستند که خداوند برای درک چیزهای بهتر ما را با انها آماده می کند.»


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

20 بهمن
امروز با علاقه و محبت کردن به دیگران می‌توانم به زندگیم معنای عمیق‌تری دهم. می‌دانم با عشق و دوست داشتن دیگران خودم هم مورد لطف و علاقه واقع می‌شوم. امروز محوریت این عشق و علاقه به همنوع فقط از طریق عشق و محبت خداوندی کسب می‌شود و قلب یخی من هرگز توانایی عشق ورزیدن به همنوعان را ندارد. امروز بارهایی از قید و بندهای خودخواهانه تمام طرح‌های کوچک و به دردنخور و بخش آزاردهنده افکارم از بین رفته و یا توانایی آزار مرا از دست داده است. آیا این معجزات فقط به خاطر نزدیکی با خداوند باعث رهایی من از دست عادت و وابستگی و هم‌وابستگی‌ها شده است؟ امروز معجزه‌ی برنامه این است، که خودم را از پیله تنهایی خراج شده و به مردم وصل شوم. سعی کنم با درک آنها و دوست داشتن آنها به ارزش‌های خودم توجه کنم. تا در کنار آنها و تقسیم اشک‌ها و لبخندهایمان با دیگران به عشق مفهوم دهیم. خداوندا: مرا یاری کن تا از حصار تنهایی و انزوای بیماریم خارج شده و ترس‌هایی که مرا از مردم جدا می‌کند، را برای همیشه از میان بردارم!
زندگی در تنهایی مفهوم ندارد!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

بیستم بهمن:   ما چیزها را آنگونه که هست نمی بینم بلکه آنطور که می خواهیم باشد می بینیم.

   روزی زنی وارد فروشگاهم شد و به دستشویی رفت. سی دقیقه در آنجا ماند بطوری که مشتریان دیگر که در نوبت دستشویی بودند فروشگاه را ترک کردند. کلافه و نگران شده بودم. وقتی از فروشگاه خارج می شد با دید تحقیر و نفرت به او نگاه می کردم خصوصاٌ که هیچ خریدی هم نکرده بود. چند روز بعد که لوله کش را برای باز کردن فاضلاب مغازه کردم توده ای از مو از فاضلاب بیرون کشیده شد. تقریباً یک سال بعد زنی وارد مغازه شد و خواست تا به طور خصوصی با من صحبت کند. تشکر کرد و گفت که در گذشته بی خانمان بوده و روزی از دستشویی فروشگاه برای شستن موهای سر خود برای رفتن به یک مصاحبه شغلی استفاده کرده است. او توانسته بود در استخدام در آن شغل موفق شده و برای خود و فرزندانش خانه ای اجاره کند. روزی که از فروشگاه خارج می شد تصور می کردم او زنی بی فکر و بی ملاحظه است در حالی که او مادری مهربان بود که با نومیدی به دنبال پیدا کردن راهی برای مراقبت از خود و فرزندانش بود. ناگهان هزینه لوله کش در نظرم ناچیز و بی مقدار جلوه کرد.

برای امروز، مشتاق نیکی به انسانها هستم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan