Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

22بهمن

 از نفرین به شکرگزاری 22                           بهمن

«در دوران بهبودی خود، بسیار قدرشناس شدهایم.... به یک بیماری مبتلا هستیم، ولی قطعاً بهبود پیدا میکنیم.»

کتاب پایه

v

اعتیاد فعال تفریح نبود؛ بسیاری از ما به سختی از آن جان سالم به در بردیم. اما پرخاشگری در برابر این بیماری، افسوس خوردن از اینکه چه بر سر ما آورده، تأسف خوردن از شرایطی که برای ما به وجود آورده—این مسائل فقط ما را در وضعیت روحی تلخ و رنجشآوری محبوس نگاه میدارد. مسیر آزادی و رشد با پایان یافتن تلخی، با پذیرش آغاز میشود.    

درد و رنجی را که اعتیاد به وجود آورد، نمیتوان انکار کرد. با این حال، این بیماری باعث شد به معتادان گمنام بیاییم.؛ بدون وجود این بیماری نعمت بهبودی را نه جستجو میکردیم و نه مییافتیم. این بیماری از طریق منزوی کردن، ما را مجبور کرد به انجمن پناه ببریم. از طریق عذاب کشیدن، تجربه لازم برای کمک به دیگران را کسب کردیم. اعتیاد با وادار به تسلیم این فرصت را به ما داد تا در برابر مراقبت نیرویی برتر و مهربان تسلیم شویم.

برای هیچ کس ابتلا به اعتیاد را آرزو نمیکنیم. اما این حقیقت در جای خود باقیست که ما معتادان همواره به این بیماری مبتلا هستیم—و علاوه بر این، بدون این بیماری هرگز نمیتوانیم سفر روحانی خود را آغاز کنیم. هزاران نفر سراسر زندگی خود را به دنبال آنچه ما در معتادان گمنام یافتهایم جستجو میکنند: انجمن، احساس هدفمندی و ارتباط آگاهانه با نیرویی برتر. امروز از هر چیزی که این نعمت را برای ما به ارمغان آورده، سپاسگزاری میکنیم.

v

فقط برای امروز:  حقیقت بیماری خود را میپذیرم و نعمت بهبودی خود را دنبال میکنم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

احساسات    11فوریه 22بهمن

چه مسخره به نظر می رسد که گریه برای خانم ها مناسب است.و برای آقایان نا مناسب.می گویم مسخره است،چون در خانواده ام تنها مردی هستم که احساساتم را آشکار نشان می دهم .همسرم درجلسات شرکت نمی کند چون می گوید:"آنجا فقط بایدبنشینم و گریه کنم."اما من وقتی شیپور مراسم تدفین یک سرباز قدیمی نواخته می شود گریه می کنم .وقتی یک فیلم با پایان خوش تمام می شود گریهومی کنم .وقتی "سرود ملی"را می شنوم گریه می کنم .هم چنین زمانی که در باره معتاد زیاد فکر میکنم گریه میکنم.
من دلیل همسرم را برای شرکت نکردن در جلسات نارانان را می پذیرم اما برای من خوب است که دردها وهیجان هایم را ابراز می کنم!من اکراه همسرم را ازصحبت کردن در مورد معتادان زندگیمان قبول دارم.در عین حال می دانم صحبت و گریه به من کمک میکند که بیماری ناشی از اعتیاد را بهتر بپذیرم .من می توانم این حقیقت را بپذیرم که هیچ کنترلی ندارم پس هیچ توقعی ندارم .ابراز احساسات برای من بخشی از فرایند طبیعی بهبودی است.نیروی برترم می داند که درد و رنج آسیب و احساسات دیگر با عشق من به معتاد همراه است.
من به طور منظم در جلسات نارانان شرکت می کنم.وقتی در یک جلسه مشارکت می کنم احساسات و نیروی سر کوب شده ام دیگر مثل سابق وحشیانه نیستند.این نشان دهنده تمرین من از اصول نارانان است.من از گوش کردن به داستان های دیگران بهره می برم و احساس می کنم از آنها انرژی می گیرم.


تفکری برای امروز:
حضور منظم در جلسات به من امید و نیرو می بخشد.ابراز احساسات به من اجازه می دهد تا بهبودی پیش  بروم.


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

22 بهمن
اغلب چندین بار خیالی در سر داشتم تا انرا دنبال کنم، اما قبل از شروع آن، چون بسیار بزرگ و مستلزم تلاش زیادی بنظر میرسید، آن را رها کرده ام؟ برگشتن به مدرسه، رفتن به سینما، رفتن به یک سفر، عوض کردن شغل، تمام اینها و بسیاری از اهداف دیگر در ابتدا می توانند سخت به نظر برسند. الانان به من یادآوری می کند " آنها را ساده بگیرم" به جای داشتن یک دید دشوار نسبت به آنها می توانیم بله سادگی به آنها نزدیک شویم، فقط با برداشتن یک قدم در یک روز من می توانم اطلاعاتی جمع کنم و بیش از اینکاری انجام ندهم. پس وقتی که آماده هستم، می توانم قدم بعدی را بردارم. دانستن بعضی پاسخ ها و حل هر مشکلی که ممکن است قبل از شروع کار بوجود آید، می تواند برخی فشارها را دفع کند من همچنین
آزاد هستم تا در مورد بعضی امور تلاش کنم و سپس فکرم را عوض کنم من مجبور نیستم قبل از اینکه بدانم هدفم مطلوب هست یانه ، تعهدی در زندگی ام ایجاد کنم.
نقشه های من ممکن است شامل برخی عملکرده و خطرات باشد، اما مجبور نیستم همه اموم را با آنها گلاویز شوم. من می توانم وقت خود را تنظیم کرده و قدم به قدم با گامهای خودم پیش روم و با تمرکز کردن بر روی یک چیز " فقط برای امروز"، چیزهای غیرممکن می تواند دوست داشتنی شود " اگر من آنها را ساده بگیرم."

یادآوری امروز

با کمک الانان و نیروی برترم، شایستگی بسیاری از چیزها، که قبلاً حتی نمی توانستم آنها را تصور کنم ، بدست می آورم. حتی ممکن است توانایی ( شایستگی) دنبال کردن خواستهای قبلی ام را نیز داشته باشم.
" تمام افتخار و شکوه، از جرأت شروع کردن نشأت می گیرد."


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

22 بهمن
گاهی با افرادی در گروه رو به رو می‌شویم که بسیار شکرگزاری می‌کنند و از چیزی شکایت نمی‌کنند. با رفتار متین و توأم با آرامش و رویی گشاده به دیگران خدمتگزاری می‌کنند. ولی باطناً در زندگیشان با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و عاطفی دست و پنجه نرم می‌کنند. این افراد بسیار جذاب و پرانرژی هستند. ایستادن در کنارشان و صحبت با آنها به ما انرژی می‌دهد. به راستی آنها چگونه به این جایگاه و آرامش رسیده‌اند؟ امروز الگوهای مناسب و سالم زیادی روبه‌ رویم قرار دارند. می‌توانم با انتخاب مناسب و کمک از خداوند من هم مثل این دوستان پرصلابت و خونسرد، آرامش داشته باشم و یا با انتخاب اشتباه بیمارگونه همیشه حال بدی داشته باشم. وقتی از این دوستان دلیل موفقیت‌شان را می‌پرسم، به اتفاق می‌گویند ما با تسلیم شدن و با وابستگی به خداوند و با امید و عشق و ایمان به همنوعان خود خدمتگزاری می‌کنیم. آیا از تجربه‌ی دیگران برای رسیدن به آرامش درونی سود خواهم برد؟ امروز می‌آموزم تا با تسلیم شدن به اراده‌ی خداوند و توکل کردن به او، می‌توانم پایم را جای پای این دوستان قرار دهم و به آرامش و منظور و هدف برنامه که سعادت من را می‌خواهند برسم. امروز از مشکلات روزمره‌ی دیگران و سرپرستی کردن آنها فاصله می‌گیرم، تا لذت و شکوه آرامش در پناه خداوند را تجربه کنم!
من نتوانستم، ولی ما می‌توانیم!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

بیست و دوم بهمن:   دیدگاه ما اندیشه و اعمالمان را مدیریت می کند.

   من برای ظاهر اهمیت زیادی قائل بوده و شیوه های گوناگونی را برای خوب به نظر رسیدن امتحان کردم که سیگار کشیدن یکی از بدترین آن ها بود. هر روز صبح زودتر از همه بیدار می شدم تا بتوانم دزدکی از منزل خارج شوم و چند نخ سیگار بکشم. سپس به منزل بر می گشتم و فرزندانم را بیدار و به مدرسه می فرستادم. قبل از رفتن به سر کار دوباره از خانه خارج می شدم و سیگار می کشیدم. وقت ناهار به سرعت به خانه می آمدم لباسهایم عوض می کردم چند عدد سیگار می کشیدم و پس از آن دندانها را مسواک می زدم از نو لباس می پوشیدم و به سر کار بر می گشتم. اگر چه برای پنهان کردن سیگار کشیدن خود بسیار وقت صرف می کردم اما هنوز سعی می کردم بیش از یک پاکت سیگار در روز نکشم. شاید در نظر بعضی این مقدار زیاد نباشد، اما این مقدار یقینا مقدار زیادی از وقت و انرژی مرا هدر می داد و من قادر به قطع مصرف نبودم. عاقبت به انجمن نیکوتینی های گمنام پیوستم. من از این برنامه سپاسگزارم. در این برنامه آموختم تا ظاهر و باطن خود را هماهنگ کنم. اکنون برای رهایی از کارهایی که مایه شرم و خجالتم می شد آمادگی کامل پیدا کرده ام.

برای امروز، از خداوند سپاسگزارم که دیگر مجبور نیستم دزدانه کارهایی انجام دهم که مایه شرم و خجالتم باشد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan