Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

11اسفند

حمله اضطراب!                11                 اسفند

«نیرویی که ما را به این برنامه آورد هنوز هم با ماست و اگر به او اجازه دهیم به راهنمایی ما ادامه خواهد داد.»

کتاب پایه

v

آیا تا به حال ترس و نگرانی بر شما غلبه کرده است؟ به هر جا رجوع میکنیم، فشارهای زندگی ما را از پای در میآورد. ناتوان شدهایم و نمیدانیم باید چه کار کنیم. چگونه بر حمله اضطراب غلبه میکنیم؟

ابتدا صبر میکنیم. نمیتوانیم یکدفعه به همه چیز رسیدگی کنیم، بنابراین لحظهای صبر میکنیم تا مسائل سر و سامان پیدا کند. سپس از مسائلی که ما را آزار میدهد، "ترازنامهای فوری" تهیه میکنیم. در حالی که این سؤال را از خود میپرسیم هر یک از مسائل را بررسی میکنیم: «این مسئله واقعاً چه اهمیتی دارد؟» در اکثر موارد متوجه میشویم بیشتر ترسها و دغدغههای ما به توجه فوری ما نیاز ندارد. میتوانیم این موارد را کنار بگذاریم و بر مسائلی تمرکز کنیم که واقعاً باید فوراً حل و فصل شود.  

سپس دوباره صبر میکنیم و از خود میپرسیم: «در هر حال، چه کسی در اینجا کنترل را در دست دارد؟» این امر به ما یادآور میشود که نیروی برتر ما، کنترل را در دست دارد. اراده نیروی برتر خود را برای این اوضاع، هر آنچه هست، میجوییم. این کار را میتوانیم به چند روش انجام دهیم: از طریق دعا، صحبت با راهنما یا دوستان NA یا شرکت در جلسه و درخواست از دیگران برای مشارکت کردن تجربیاتشان. وقتی اراده نیروی برتر برای ما روشن میشود، برای توانایی اجرای آن دعا میکنیم. سرانجام اقدام میکنیم.  

حملات اضطراب نباید ما را از توان بیندازد. میتوانیم برای رسیدگی به هر مسئلهای که بر سر راه ما ظاهر میشود، از منابع برنامه NA استفاده کنیم.

v

فقط برای امروز:  نیروی برتر، من را به سوی مسیر بهبودی هدایت نکرده است که به حال خود رها کند! وقتی اضطراب حمله میکند، قدمهای معینی را برای جستجوی مراقبت و راهنمایی مداوم خداوند طی میکنم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 


سنت سه
1مارس        11اسفند


سنت سه برای اعضای نارانان مشخص میکند که ما به عنوان اعضا چه کاری انجام می دهیم وشرط مهم چیست؟وقتی بستگان معتادان جهت کمک به یکدیگر گرد هم می آیند می توانند خود را گروه خانواده نارانان بنامند.به شرط این که به عنوان گروه وابستگی خارجی نداشته باشند.تنها لازمه عضویت داشتن مشکل اعتیاد در میان یکی از دوستان یا بستگان است.
گروه خانواده نارانان بستگان معتادان هستند.بستگان می تواند معانی بسیاری داشته باشد.ولی چنانکه سنت سه شرح داده برداشت من از بستگان هر کسی.است که تحت تاثیر اعتیاد فرد دیگری قرار گرفته باشد.ما به عنوان خانواده و دوستان معتادان برای کمک به یکدیگر گرد هم می آییم.در جلسات نارانان یاد می گیرم  که وقتی تجربه ،نیرو و امید را به مشارکت می گذارم می توانم به افراد دیگر کمک کنم .هم چنین از طریق این رد و بدل کردن شهامتی را که برای بهبودی لازم دارم در یافت می کنم.
سنت سه هم چنین به من اطمینان می دهد که گروه های نارانان هیچ عقیده سیاسی ،اجتماعی و مذهبی را ترویج نخواهد داد.سنت سه نمی گوید که من به طور شخصی نمی توانم با دیگر عقید ه های سیاسی،مذهبی،فلسفی و یا عقیده ای در خصوص اعتیاد  و بهبودی همراه شوم .در حقیقت اظهار می کند که گرو های نارانان نمی بایست به این اعتقادات وابسته باشند .این برای حفظ یکدست بودن گروه جهت فراهم کردن وسیله کمک متقابل ضروری است و به اعضا اجازه می دهد تا مسیر بهبودی خود را پیدا کنند.
در نهایت این سنت تنها لازمه عضویت را تعیین می کند."داشتن مشکل اعتیاد در میان یکی از بستگان و دوستان"این به من و هر عضو دیگر اجازه می دهد که اگر واجد شرایط نارانان هستیم حق تصمیم گیری داریم.

 

تفکری برای امروز:

سپاسگزارم که نارانان یک برنامه انتخابی است.می توانم انتخاب کنم که عضو باشم.لازم نیست برای عضویت به گروه خاصی وابسته باشم.برنامه به من اجازه می دهد راه بهبودیم را انتخاب کنم .در عین حال ساختاری به من می دهد که مطابق آن کار کنم.

 


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

11 اسفند
هر گاه ما اعضای الاتین با الانان ملاقات میکردیم . احساس شک و تردید داشتم . فکر نمیکردم یک فرد جوان بتواند به شیوه دیگری به من کمک کند . چون انها مطمئنا رفتاری بیمار گونه همانند والدین الکلی ام داشتند . با خودم فکر میکردم "اینجا هم دوباره همان وضع است " اما من تلقی بیمار گونه ای داشتیم ذهن من نه تنها نسبت به والدینم بلکه به تمام جوانان نیز بسته شده بود من با این طرز رفتار به جلسات امدم . بطوری که هیچ چیز یاد نمی گرفتم من قبل از اینکه موهبت های پیشنهادی الانان را بتوانم تشخیص دهم مجبور بودم با ناراحتی های قدیمی ام سر کنم . در اینجا مردمی بودند که میتوانستند بمن کمک کنند تا رنجشهای بر جا مانده از نوشیدن والدینم را بهبود بخشم و بمن کمک میکنند تا بدانم که این بخشی از دنیای من میباشد این شهامت و انظباطی بمن داد تا مانع کنار زدن هر فرد جوانی شوم چون شروع به تلاش کردم . توانستم ببینم که جوانان نیز انسان هستند . من حتی به این باور رسیدم که والدین ام بهترین کار هایی که میتوانند انجام میدهند و من می توانم عاشق انها باشم بدون اینکه انها را یا خودم را تغییر دهم


یادآوری امروز


الانان بمن کمک میکند تا همه چیز را انطور که هست ببینم . مردم در زندگی من به ان شیوه ای که من فکر میکنم باید باشند نیستند . با کمک الانان من می توانم انها را همانطور که هستند دوست داشته باشم نه انطور که فکر میکنم باید باشند دوست داشته باشم " زندگی حقیقتا یک داد و ستد همراه با ریسک است و اگر فردی حصار های زیادی در مقابل خطر (ریسک) قرار دهد . با محروم کردن زندگی خودش . به ان خاتمه می بخشد .


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

11 اسفند
امروز خواست و اراده‌ی خداوند در قالب کمک فکری در تصمیمات و عملکرد من، به صورت اعتمادبه نفس جهت حل مسائل و جفت و جور کردن امور و رفع مشکلات، به اجرا گذاشته می‌شود. بیشتر ما در اثر شکست در کنترل و تغییر شرایط و افراد، اعتمادبه نفس خود را از دست داده‌ایم و قدرت تصمیم‌گیری را نداریم و از تصیم‌گیریهم می‌ترسیم. امروز با تکیه بر باور نیروی‌برتر و مشورت با راهنما و دوستان هم‌گروه و سپردن نتایج مثبت و منفی امور به خداوند مهربان، به حرکت خود به سمت رُشد و تغییرات خودمان حرکت می‌کنیم. آیا بلاتکلیفی و بی‌خیالی و تنبلی باز هم در زنگی من جایی برای نقش بازی کردن دارد؟ امروز سپردن امور زندگی و اراده‌ی خود به خداوند مهربان معنایی وسیع‌تر از پشت به مشکلات کردن است و یا از آنها گذشتن و حل شدن خود به خودی مسائل برایم دارد. امروز خواست خداوند از من، جدیت و نترسی در کارهای روزمره و اجرای اصول برنامه‌ی خودیاری در زندگیم می‌باشد. نیاز امروز من باورهای اصولی من در برنامه‌ی خودیاری و برگرفته از این اصول معنوی است!
در رفع مشکلات خداوند با من است!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

11 اسفند: حتی با یک نیم نگاه خداوند هنوز هم جراحت ها، سوزش ها و شکستگی ها وجود دارند... هیچ حصار و انکار و طفره ای نمی تواند ما را از نا آزمودگی و خامی زندگی حفظ کند.

روزهایی وجود دارند که بهترین کاری که می توانم انجام دهم، زندگی بدون مصرف نیکوتین است. روزهایی وجود دارد که پس از هشت سال بهبودی احساس خامی و بی تجربگی می کنم و احساس می کنم که هیچ چیز ارزش ندارد.
وقتی به لطف خداوند قدری تأمل می کنم و به شکرگزاری می پردازم، برای ادامه زندگی آماده می شوم. خدا را شکر می کنم که عمر آن روزهای عذاب کوتاه بود. در دوران اعتیاد فعال، ابرهای تیره هفته ها و ماه ها و سالها زندگی ام را طوفانی کرده بود. از شروع بهبودی و به کارگیری اصول روحانی قدم های دوازده گانه دیگر آن ابرهای تیره کمتر در آسمان آبی زندگی ام نمایان می شوند.
اما هنوز آن روزها را به یاد دارم. با به مشارکت گذاردن داستان زندگی ام در جلسه، با راهنما و نیروی برتر از افکار منفی که آشنای قدیمی ام بود، رها شده ام. به خود یادآور می شوم که ممکن است گاهی از روی بی تجربگی عمل کنم، اما زندگی را به همان گونه که هست می پذیرم. در دوران اعتیاد فعال هرگز نمی توانستم با زندگی به همان گونه که هست رو به رو شوم.

برای امروز، به خاطر رهایی از اعتیاد نیکوتین شکرگزارم. زندگی را به معنای واقعی تجربه کرده و از آن لذت می برم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan