Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

12اسفند

 12اسفند                                        موفقیت

«هر شکلی از موفقیت وحشتناک و ناآشنا بود.»

کتاب پایه

v

قبل از آمدن به NA، تعداد کمی از ما موفقیت را تجربه کرده بودیم. هر گونه تلاشی که به تنهایی برای قطع مصرف انجام دادیم، سرانجام با شکست مواجه میشد. به تدریج امید هر گونه رهایی از اعتیاد فعال را از دست دادیم. رفته رفته به شکست عادت کرده بودیم، انتظار آن را داشتیم، آن را قبول میکردیم و فکر میکردیم بخشی از سرشت ماست. 

وقتی پاک میمانیم، به تدریج موفقیت را در زندگی خود تجربه میکنیم. رفته رفته به دستاوردهای خود افتخار میکنیم. شروع به پذیرفتن ریسکهای بیخطر میکنیم. ممکن است در این فرآیند با مرارتهایی نیز روبرو شویم، اما اگر از آنها درس بگیریم میتوان آنها را به حساب موفقیت گذاشت. 

گاهی اوقات وقتی هدفی را به انجام میرسانیم، از ترس اینکه مغرور به نظر برسیم، در «پشتگرمی دادن به خود» تردید میکنیم. اما نیروی برتر از ما میخواهد که موفق شویم و افتخاری را که نسبت به دستاوردهای خود میکنیم با عزیزان خود در میان بگذاریم. وقتی موفقیتهای خود را در NA با دیگران در میان میگذاریم، در اکثر موارد، آنها نیز کم کم باور میکنند میتوانند به اهداف خود دست یابند. وقتی موفق میشویم، به هموار کردن زمینه برای سایر افرادی که راه ما را دنبال میکنند، کمک میکنیم.  

v

فقط برای امروز:  زمانی را به لذت بردن از موفقیتهای خود اختصاص میدهم. پیروزیهای خود را با "روحیه قدرشناسی" با دیگران در میان میگذارم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

 

این زندگی اوست.....

2 مارس       12  اسفند

پسر بیست ونه ساله ما یک معتاد است .خوشبختانه بعد از یک زندان کوتاه در حال بهبودی است.من و همسرم در یافتیم که حریف بیماری اعتیاد او شدن سخت است.
بعد از چند ماه بودن در برنامه مفید ترین  چیزی که یاد گرفتیم سه "ن"بود.به این درک رسیدیم که ما باعث بیمار شدن پسرمان نیستیم،نمی توانیم او را کنترل کنیم و هم چنین نمی توانیم او را درمان کنیم.این کشف برای ما مایه تسلی عمیقی بود.
در گذشته با پلیس مشاجره می کردیم ،ماشینش را از توقیف در می آوردیم،جریمه اش را می پرداختیم،با ضمانت او را از زندان آزاد می کردیم حتی سالها تا زمانی که به نظر می رسید کارش را از داده در یک مقطع حقوق او را تامین می کردیم.به طور یقین باور داشتیم که به عنوان والدین مسوولیت ما است و تا چندین سال تصور نمی کردیم که او مواد مصرف می کرده است.
به خاطر تجربه هایمان در نارانان ما عکس العمل متقابل با پسرمان و مسوولیت های دو طرفه خود را متوقف کردیم.از یک طرف متوجه شدیم این بی انصافی است که پسرمان را وادار کنیم مطابق انتظارات ما باشد اما از طرف دیگر پی بردیم که او می بایست مسوولیت و پیامد ناشی از کار هایش را به عهده بگیرد.مسعله این است که چطور به این درک برسیم؟

برنامه ما ساده است اما راحت نیست .ما او را دوست خواهیم داشت و سعی نمی کنیم کنترلش کنیم برای حمایت در دسترس خواهیم بود.اما ضامن بیرون آوردن او از هر درد سری که خود او به وجود می آورد نخواهیم بود.به هیچ وجه رفتارهای مخرب و آزار دهنده او نسبت به خودمان را تحمل نخواهیم کرد.

 

تفکری برای امروز:

مسوولیت زندگی هر فردی با خودش است .هر تلاشی برای فرار از مسولیت یا گرفتن آن از دیگران منجر به غم واندوه می شود..

 


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

12 اسفند
هنگام پایین امدن از یک تپه در حالیکه سوار دوچرخه هستم در یک تعادل کامل . همواره احساس سر زندگی میکنم . الانان بمن کمک میکندتا زندگیم را تعادل بخشم . همچنان که سوار بر دوچرخه بودم و شادابی را در هر روز خود حس میکردم . بخصوص وقتی این شعار را بکار می برم "زندگی کن و بگذار زندگی کنند" من سعی میکنم هر انچه که زندگی بمن میبخشد با تمام لذت و رنج انرا در اغوش بگیرم . چون تمام انها چیزی برای اموختن به من دادند شبی در جلسه الانان من این موضوع را کشف کردم وقتی که فردی پرسید هنگام بروز مشکل اگر من از خداوند تشکر کنم . چه اتفاقی روی میدهد؟ در ابتدا باید در حال بهم فشردن دندانها خود را به گفتن تشکر خداوند مجبور میکردم کم کم دندانهای من قفل نمیشد ومن تشکر همراه با ترحم نسببت به خودم را جانشین کردم من حقیقتا شروع به زندگی کردم .
وقتی که در تمامی زوایای زندگی به شیوه خود زندگی میکنم . این اسان تر است تا دیگران را رها کنم . طبق خواست خودشان زندگی کنند سر زنده بودن متعلق به من است برای دیگران نیز این دعای مبارک را میکنم.............

یادآوری امروز


من بهترین چیز ها را برای افراد مورد علاقه ام ممیخواهم من رشد میکنم تا لذت کامل مشارکت کردن در زندگی را تصدیق کنم و اجازه می دهم تا دیگران نیز لذت ببرند گاهی ممکن است مشکل باشد اما یاد گیری تجربه های انها را پاداش میگیرم . امروز زندگی خواهم کرد و اجازه خواهم داد تا زندگی کنند ........."این خوب است که برای سفر پایانی باشد اما این سفر است که در پایان اهمیت پیدا می کند.....


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

12 اسفند
انکار و غرور کاذب همان ابزارهایی است، که می‌تواند مثل گذشته مرا از حل مسائل و رفع مشکلات بازدارد و حتی می‌تواند خود مرا هم در مسیر اشتباه نگه دارد و تا وقتی که قدرت تشخیص پیدا نکرده‌ام من را در بیچارگی و بلاتکلیفی بگذارد. امروز با آگاهی از اصول برنامه‌ی خودیاری می‌دانم که انکار در هر شکل و قالبی به سراغ من می‌آید و می‌تواند مثلاً: مرا به اصول برنامه بی‌اعتقاد کند می‌تواند به من بگوید که نیازی به جلسات نداری و یا بگوید که تو بیمار هستی و می‌توانی خیلی از عملکردهایت را بکنی و به همه بگویی که بیمار هستی و حق داری. آیا من با عواقب انکار واقعیت‌ها آشنا هستم؟ آیا امروز از تجربیات گذشته خودم و دوستان هم‌گروهم سود می‌برم؟ آیا به یاد می‌سپارم که در گذشته هم می‌گفتم من مشکلی ندارم، من اعتیاد ندارم، من به این اعمال معتاد نیستم، من خودم به تنهایی قادر هستم و ...؟ امروز می‌دانم که توانایی خیلی از کارهایی که ادعای انجام آنها را داشته‌ام ندارم و سعی می‌کنم در آن امور مداخله نکنم. من فقط قادرم به یک نفر کمک کنم، آن هم خودم هستم.
انکار خاکستر روی آتش است!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

دوازدهم اسفند:   دعا با درخواست فرق می کند. دعا اشتیاق روح و اعتراف هر روز یک انسان به عجز خود است. لازم است به هنگام دعا قلبی بی کلام داشته باشی تا کلامی بی حس قلبی.

   خالصانه ترین و قلبی ترین دعای من این است «خداوندا سپاسگزارم» این قدردانی است. بله من با کلمات زیادی دعا می کنم و خواسته ها، ترس ها و احساساتم را علاوه بر قدردانی ابراز می کنم. همه این دعاها ریشه در یک دعا دارند «لطفاً مرا یاری کن». آن دعاها و آن اقرارها به عجزهایم خالصانه احساس شدند و من باور دارم که دعاهایم را خداوند شنیده است. در هیچ زمانی احساس قلبی را که در هنگام دعا کردن دارم به دست نمی آورم. «خدایا به خاطر این زندگی که در این لحظه با تو قسمت می کنم سپاسگزارم». در قدم های دوازده گانه تأکید بخصوصی بر دعا و مراقبه شده است. دعا و مراقبه پلی برای ارتباط آگاهانه با خداوند است. دعا گفتگوی من با خداوند و مراقبه پاسخ خداست.

برای امروز، در لحظات بحرانی دعاهای قدرشناسی می خوانم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan