16اسفند زدودن دلیلتراشی از بهبودی
« در نتیجه قدمهای دوازدهگانه قادر به تحمل روشهای کهنه خودفریبی نیستم.»
کتاب پایه
v
همه ما دلیلتراشی میکنیم. گاهی اوقات به دلیلتراشی خود واقف هستیم و آن را میپذیریم، ولی باز هم بر اساس دلیلتراشیهای خود رفتار میکنیم! وقتی به یک دلیل یا دلیلی دیگر نتیجه میگیریم که اصول ساده برنامه به درد ما نمیخورد، بهبودی میتواند بسیار دردناک شود.
با کمک راهنما و سایرافراد حاضر در NA به تدریج میتوانیم بهانههایی را که برای رفتار خود میآوریم، بررسی کنیم. آیا فکر میکنیم برخی اصول به درد ما نمیخورد؟ آیا معتقدیم که در معتادان گمنام بیشتر از همه میدانیم، حتی بیشتر از کسانی که برای سالیان زیاد پاک بودهاند؟ چه چیزی باعث میشود فکر کنیم افرادی بسیار ویژه هستیم؟
شکی نیست که میتوانیم برای مسیر خود در برههای از بهبودی به طور موفقیتآمیز دلیلتراشی کنیم. اما باید صادقانه با حقیقت روبرو شویم و عمل کردن بر اساس آن را شروع کنیم. اصول قدمهای دوازدهگانه ما را به سوی زندگی جدیدی در بهبودی هدایت میکنند. برای دلیلتراشی مجالی وجود ندارد.
v
فقط برای امروز: نمیتوانم قدمها را کار کنم و به خودفریبی نیز ادامه دهم. فکر خود درباره دلیلتراشیها را بررسی میکنم، آنها را برای راهنمای خود آشکار میکنم و از آنها رهایی مییابم.
--------------------------------------------------------------------------------
مشارکت،تجربه،نیرو،امید
ندای آرام وخاموش..
6مارس 16اسفند
تا به حال از شنیدن یک"ندای آرام وخاموش "حیرت زده شده اید که این چیست؟؟
من بیشتر وقتا مشکل خوابیدن دارم .وقتی دراز میکشم به نظر می رسد ذهنم می خواهد با سرعت زیادی حرکت کند.شب های بسیاری بیدار می ماندم آشفته بودم و با نگرانی تمام به خودم می پیچیدم .در باره پسر معتادم فکر می کردم که حالش خوب است یا در آستانه لغزشی دیگر است؟
برای دست یافتن به آرامش و آسایش هنگامیکه شب دراز می کشم ابتدا همه موضوعات روز را که هنوز در ذهنم مانده و می چرخد به خاطر می آورم بعد از آن می بایست به خودم یاد آوری کنم که روز تمام شده و نمی توانم گذشته را بر گردانده یا تغییر بدهم .از نیروی برترم در خواست می کنم کمکم کند تا آن را رها کنم .اینها فقط افکار وتعبیر های من از اتفاقات روز هستندکه باعث نگرانی من می شوند.آنها واقعیت ندارند و قابل اعتماد نیستند .علاوه بر این با نگرانی در مورد لغزش پسرم که حتی نداشته از آینده می ترسم .لازم است که در زمان حال بمانم.
سپس عنوان قدم یک را به جای "ما"با کلمه "من"از حفظ می خوانم:"من اقرار می کنم که در مقابل معتاد عاجزم وزندگیم غیر قابل اداره شده است."
تصمیم می گیرم که از این شب بیداریها به عنوان "دلیلی"جهت دعا کردن برای پسرم استفاده کنم.با این کار او را رها کرده و به نیروی برترش می سپارم .با دقت به "ندای آرام و خاموش"نیروی برترم گوش می دهم .طولی نمی کشد که از ترس و نگرانی رها می شوم و ایمان جای آن را می گیرد..
تفکری برای امروز:
من معتقدم ایمان قدرتی است که اگر به نیروی برترم گوش دهم می توانم آن را احساس کنم.باور دارم وقتی به اندازه کافی آرام باشم نیرویی بزرگتر از من با یک ندای آرام با من صحبت خواهد کرد.
--------------------------------------------------------------------------------
شهامت عوض شدن
16 اسفند
سالها در جلسات الانان بار ها و بارها شنیدم . برای افرادی که هنوز از این بیماری رنج می برند دعا کنیم تلاشهای اولیه من برای دنبال کردن این پیشنهاد برایم کمکی خوبی تلقی می شد هر چند بیشتر اوقات. موءثرترین ابزار بهبودی من بوده است. چه تفاوتی ایجاد می کند؟
من دعا کردن برای تغییر دیگران را متوقف کردم .این عبارات عادت شده بود "خداوندا لطفا بگذار انها صدمه زدن به من را متوقف کنند "
یا به انها نشان بده که حق با من است " یا به انها هوشیاری ببخش و عجله کن . در عوض من امروز بروی انچه می توانم تغییر دهم تمرکز
می کنم من یک راه جدید فکر کردن پیرامون شرایطم را در خواست میکنم هنگام خواندن دعای ارامش همیشه انچه را که باعث درد سر من میشود در ذهنم می سپارم ان چیزی است که لازم است بپذیرم یا تغییر دهم ؟ من برای اگاهی یافتن از تفاوت ها و ارامش و شهامت دنبال کردن آن در خلال انچه که می اموزم .دعا میکنم .بالاخره من دعا میکنم که به فرد مورد نظرم ارامش . عشق و لذتی را که برای خودم میخواهم . ببخشد .. ما همگی شایسته ان هستیم
یاد آوری امروز
نشانه های خشم و رنج در جایی که خودم را به عنوان یک قربانی می بینم قرار می گیرد من میخواهم آنها را رها کنم. چون باعث افزایش عزت نفس من می شود. من خودم را به اندازه کافی دوست خواهم داشت تا خودم را از رنجش هایی که مرا محدود نگه می دارند .رهایی بخشم
"اگر میخواهیم که روند ناخوشی را متوقف کنیم .باید راههایی جدید زندگی کردن و راههایی جدید ارتباط با یکدیگر را یاد بگیریم ....
--------------------------------------------------------------------------------
روز به روز
16 اسفند
مادامی که باور دارم، تا میتوانم به تنهایی و با قدرت و ارادهی خود و هوش و نیروی فردی مشکلاتم را حل کنم دریچههای کمک خداوند را به رویم بستهام. چون هیچ نیازی به کمک کسی ندارم و از کمکهای خداوند هم سود نمیبرم. امروز میدانم غرور کاذب و مدیریت شبکهی انکار تنها ابزارهایی هستند که مرا از خداوند بینیاز میکنند و میتوانند مرا با قدرت پوشالی خودم در انزوا قرار دهند. وابستگی من به قدرت و هوش فردی یک واقعیت شومی است، که سالها مرا در تارهای تنهایی اسیر کرده بود. تا زمانی که خودم نقش خداوند را بازی میکردم زندگیم آشفته و سر درگریبان و بیچاره بودم. آیا میدانم تا وقتی خودم در رأس قرار دارم هیچ نیازی به راهنمایی از خداوند ندارم؟ امروز میدانم که برای طی کردن مسیر ناشناخته زندگی نیاز به راهنمایی قدرت برتر از خودم دارم، که خودش بلد راه است و میتواند مرا کمک و یاری کند. نیاز من برای کمک و راهنمایی و انجام خواست و ارادهی خداوند در زندگی تنها کلید موفقیت است. آیا میدانم که در مقابل راهحلهای من، راهحل خداوند بهترین است؟
دست از قدرت پوشالی بردار!
--------------------------------------------------------------------------------
مراقبه روزانه
16 اسفند: حاضر باش، توجه کن، حرکت کن و منتظر نتیجه نباش.
با نزدیک شدن زمستان و کوتاه شدن روزها، تاریکی روزهای پایانی اعتیاد را به یاد می آورم. به یاد می آورم که چگونه مرا در چنگال مرگبار خود می فشرد و هر روز قدرتش بیشتر می شد. محرومیت اجتماعی، ترس، اضطراب و نگرانی از صدمات جسمی که به خود زده بودم، نومیدی مطلق به طوری که احساس می کردم قادر به قطع مصرف نیستم، همگی دستاوردهای اعتیاد نیکوتین بود.
از زندگی بدون همراه همیشگی خود می ترسیدم. تصور زندگی بدون مصرف نیکوتین غیر ممکن بود. روزهای کوتاه و سرد و تاریک زمستانی به من آموخت درست در لحظه ای که تاریکی به اوج می رسد نور از راه می رسد و روزها بلند می شوند و رو به گرمی می رود.
همان طور که تصور زندگی بدون مصرف نیکوتین برایم غیر ممکن بود، در بهبودی آموختم زندگی بدون مصرف نیکوتین سرشار از خوبی ها و فراتر از زیباترین رویاهایم است.
برای امروز، من انتخاب می کنم در تاریکی به انتظار روشنایی باشم.