Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

25اسفند

 احساس "تعلق"               25                  اسفند

«با هم بودن پس از جلسات، فرصتهای خوبی برای مشارکت کردن مسائلی است که در طی جلسه فرصت بحث درباره آنها را پیدا نمیکنیم.»

کتاب پایه

v

اعتیاد فعال، ما را از جامعه جدا کرد و ما را منزوی کرد. ترس در محور این انزوا قرار داشت. معتقد بودیم اگر به دیگران اجازه شناخت خود را بدهیم، آنها فقط درمییابند که ما چه معایب بیشماری داریم. در آن صورت، تنها یک قدم با طرد شدن فاصله خواهیم داشت .

وقتی به اولین جلسه NA میآییم، معمولاً از رابطه آشناییت و دوستی سایر معتادان در حال بهبودی با یکدیگر تحت تأثیر قرار میگیریم. ما نیز اگر به خود اجازه دهیم، میتوانیم به سرعت بخشی از این انجمن شویم. یک راه برای شروع این است که بعد از جلسات به اتفاق اعضای انجمن به کافیشاپ محل برویم. 

در این محافل میتوانیم دیواری که ما را از دیگران جدا میکند، از میان برداریم و به مسائلی درباره خود یا سایر اعضای NA پی ببریم. گاهی اوقات دو به دو میتوانیم مسائلی را با یکدیگر در میان بگذاریم که ممکن است مایل به افشای آن در جمع گروه نباشیم. یاد میگیریم در بسیاری از این محافل آخر شب صحبتهای کوتاهی کنیم و روابط دوستی عمیق و پایداری را نیز برقرار نماییم.  

با وجود دوستان جدید خود در NA دیگر مجبور به زندگی در انزوا نیستیم. میتوانیم بخشی از مجموعه بزرگتر یعنی انجمن معتادان گمنام شویم.

v

فقط برای امروز:  از انزوا رهایی پیدا میکنم. سعی میکنم نسبت به انجمن NA احساس تعلق کنم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 


تصمیم گیری....

قبل از آمدن به برنامه پروه خانواده نارانان قدرت تصمیم گیری شخصی را از دست داده بودم.نمی توانستم بگویم چه غذایی می خواهم بخورم یا کدام فیلم را می خواهم ببینم.وقتی از من سوال می شد چه می خواهم فقط با یک جواب می گفتم "من نمی دانم شما چه می خواهید؟"
تصمیم گیری هایی که زندگی ام را تحت تاثیر قرا داده بود برایم بی خطر نبود"نه در کودکی و نه در طی بیست سال زندگی با بیماری پیشرونده اعتیاد"اگر دیگران انتخاب مرا دوست نداشته باشند چه می شود؟اگر تصمیم اشتباه بگیرم چه؟اگر تصمیم من همانند تصمیمی که دیگران برای من می خواستند نباشد چه؟بعد از آن چه اتفاقی خواهد افتاد؟آیا بر سرم فریاد می کشند تحقیر و تهدید می شوم یا کتک می خورم؟
هم چنانکه در برنامه نارانان بهبود پیدا می کنم به یاد می آورم چه کسی هستم.هنگامیکه با خودم آشتی کردم تصمیم گرفتم به بعضی از بخش های وجودم که قبل از بیست سال زندگی با اعتیاد فعال داشتم توجه کنم .تصمیم گرفته ام بعضی ویژگی های جدید را که در دیگران و برنامه نارانان می بینم و دوست.دارم به خودم اضافه کنم.در جلسات نارانان یاد می گیرم دیگران چگونه زندگی.شان  را تغییر می دهند و من در جستجوی همان تغییرات هستم .اکنون به پیشنهادات اعضای دیگر گوش می.دهم اما می توانم خودم شخصا تصمیم بگیرم .این کار ترس مرا از.تحقیر شدن.یا مورد تمسخر قرار گرفتن به خاطر انتخاب هایم بر طرف می کند.
از زمانی که دوازده قدم را به کمک راهنمایم ،جلسات نارانان ،نشریات برنامه و خدمت کردن کار می کنم خودم را بهتر می شناسم و در تصمیم گیری هایم قوی تر شده ام .حالا یاد می گیرم چطور تصمیم گیری کنم می توانم تصمیم گیری کنم اراده و زندگی ام را به نیروی برتری که می دانم می توانم به او اعتماد کنم بسپارم.


تفکری برای امروز:
من از برنامه نارانان سپاسگزارم که به من کمک کرد تا خودم را بشناسم و اعتماد به نفس لازم را برای تصمیم گیری را به من داد.

 


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

25 اسفند
یکی از مفید ترین درسهایی که در الانان یاد گرفته ام این است که : اگر من نمی خواهم یک پا دری (زیر دست و کم ارزش) باشم باید از کف زمین برخیزم . به عبارت دیگر . اگر چه من نمیتوانم آنچه را که دیگران می گویند .انجام می دهند و یا فکر میکنند را کنترل کنم اما مسئول انتخاب های خودم هستم . با نگاهی به گذشته . من می توانم بپذیرم که بخش زیادی از رفتار های ناپسند در من هدایت شده است . اما من فردی بودم که ان رفتار و اعمال را ادامه میداد و اغلب اوقات به قبل بر می گشت من شرکت کننده مشتاق در رقص بودم که به دو همراه نیاز داشت احساسی شبیه قربانی بودن می کردم . در بیشتر موارد من یک داوطلب بودم .امروز در نتیجه بهبودی در الانان . می دانم که درمانده نیستم . من انتخاب هایی دارم وقتی آن احساس قدیمی را که می گفت من یک قربانی هستم . به من روی می آورد . می توانم آن را بصورت یک پرچم قرمز . یک اخطار تلقی کنم که ممکن است (در افکار یا اعمال من )چیز هایی که به نفع من نمی باشد . سهیم شود می توانم از سرزنش کردن دیگران خود داری کنم و در عوض فقط به گرفتاری های خودم نگاه کنم و بیندیشم . در این صورت است که تغییر خواهم کرد

یاد آوری امروز

بر عهده گرفتن مسئولیت انتخاب های فردی ام . می تواند صلاحیت بزرگی باشد . امروز . مطابق علایق خودم عمل خواهم کرد
قبل از اینکه در زندگی به آرزوی قلبی ام که تغییر الکلی بود بپردازم . به خوبی بحران ها را می پذیرم تا بهبودی فردی ام را ببینم


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

25 اسفند
امروز با شناخت ظرفیت و دانستن تکلیف خود از خلقتم با ابزار اصول برنامه جهت خودشناسی به مقدار ظرفیت خودم از خداوند را درک می‌کنم. امروز این را می‌دانم که قدرتی فراتر از قدرت من وجود دارد و توانایی زیادی جهت خلق وقایع و امور شگفت‌آور و معجزه را دارد، که من حتی قدرت درک آن را ندارم. ایمان دارم که او در همه چیز تسلط کامل دارد و همه چیز و اتفاقی خارج از فرمان او واقع نمی‌شود. من می‌توانم در دو صورت خودم را با آن وفق دهم، اوّل این که از روی ترس و سرگردانی همه چیز را با درد و اجبار تحمل کنم و یا این که از روی باورهای خودم و بدون ترس و با عشق خودم را به این نیروی برتر از خودم تسلیم کنم و در آرامش نقش حقیقی خودم را ایفا کنم. امروز ایمان دارم که خداوند عاشق من است و در همه‌ی مراحل مرا حفظ می‌کند و من هم سعی می‌کنم با آبیاری جوانه‌ی باورهایم دریچه‌ی قلبم و افکارم را به روی او باز کنم و او را همیشه در وجودم مهمان کنم و داشته باشم. آیا خانه را برای مهمان عزیزی مانند خداوند مهربان آماده‌ کرده‌ای؟ من به خداوند نیاز دارم، که سمت شیطان نروم.
ترس «چه خواهد شد» را به دور بینداز!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

25 اسفند: در روز قیامت نمی پرسند: چرا موسی نبودی؟ می پرسند: چرا خودت نبودی.

لحظه ای فکر کردن به تغییراتی که از شروع بهبودی تا کنون در ما ایجاد گردیده بسیار سودمند است. بله در جنبه هایی از زندگی رشد داشته ام. در فرصت مناسب تصمیم به کاهش وزن دارم. نمی خواهم اضافه وزن شادی رهایی از نیکوتین را از من بگیرد.
بهبودی از زمان قطع مصرف نیکوتین آغاز شد. آیا به بینش لذت بردن از زندگی دست یافته ام؟
یقیناً از سلامت جسمی بهتری برخوردار شده ام. دیگر با ذهنی سست و آشفته از خواب بر نمی خیزم. تا چه اندازه به امید دست یافته ام؟
دیگر جسم و روح و روان خود و دیگران را با مصرف نیکوتین مسموم نمی کنم. تا وقتی در قطع مصرف باقی بمانم، در حال جبران خسارت از خود و کسان و چیزهایی هستم که با مصرف نیکوتین به آنان خسارت زده ام. من از آشفتگی مصرف نیکوتین رها شده ام.
اما بابت خسارتهای جبران ناپذیری که به جسم خود زده ام، چه باید کرد؟
می توانم بگویم: بسیار خوب با آن کنار می آیم، مصرف نیکوتین مشکل را حل نمی کند. به نظر شما حل می کند؟!!!
یکی از اعضاء وقتی به نیکوتینی های گمنام پیوست، یک ریه اش را از دست داده بود. در یکی از مشارکت هایش عنوان نمود که بهبودی تازه یافته را با هیچ چیز در دنیا عوض نمی کند و حاضر نیست آن را با مصرف نیکوتین از دست بدهد.

برای امروز، لحظه ای را به تبریک گفتن به خود و مرور درسهایی که آموخته ام اختصاص خواهم داد.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan