Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

26اسفند

 26اسفند                                  ترازنامه

«هدف از تهیه ترازنامه اخلاقی بیباکانه و جستجوگرانه، تجسس در میان سردرگمی و تناقض زندگی خود برای یافتن هویت واقعیمان است.»  

کتاب پایه

v

معتادان مصرفکننده گروهی از افراد سردرگم و پیچیدهای هستند. از لحظهای به لحظهای دیگر مشکل است بفهمیم این افراد چه کاری میخواهند انجام دهند یا چه کسی میخواهند باشند. فرد معتاد معمولاً درست مانند هر فرد دیگری از این موضوع متحیر است.

وقتی مصرف میکردیم رفتار ما با نیازهای اعتیاد ما تعیین میشد. بسیاری از ما هنوز هم متوجه شباهت شخصیت خود با رفتار خود در دوران اعتیاد میشویم و این امر موجب شرمندگی و نومیدی ما میشود. امروز نباید مانند گذشته بر اساس اعتیاد خود عمل کنیم؛ بهبودی امکان تغییر را به ما داده است. 

برای اینکه نیازهای فراتر از نیازهای دوران مصرف خود در گذشته را درک کنیم و دریابیم که امروز چه کسی میخواهیم باشیم، میتوانیم از ترازنامه قدم چهارم استفاده کنیم. نوشتن درباره رفتار خود و توجه به احساسات خود درباره این رفتار به ما در درک اینکه چه کسی میخواهیم باشیم کمک میکند. ترازنامه به ما در درک نیازهای فراتر از نیازهای اعتیاد فعال و فراتر از تمایل ما به دریافت عشق و پذیرفته شدن از سوی دیگران کمک میکند—درمییابیم اساساً چه کسی هستیم. به تدریج درک میکنیم که چه چیزی برای ما مناسب است و زندگی دلخواه ما چگونه است. این لحظه، آغاز تبدیل شدن به هویت واقعی خودمان است.    

v

فقط برای امروز:  اگر میخواهم بفهمم چه کسی هستم، نگاه میکنم به اینکه چه کسی بودهام و چه کسی میخواهم باشم.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 

قدرت انتظارات ....

16مارس    26اسفند

به عنوان مادر دو نو جوان معتاد زندگیم پر از آشفتگی و نا امیدی بود.اگر چه با توجه به کم سن بودنشان من مسوول رفتار آنها بودم اما آموزش هایم بر باد رفته بود.فرزندانم برای سیگار کشیدن ،نوشیدن یا مصرف مواد تربیت نشده بودند .توقع داشتم آنها از کشیدن سیگار خود داری کنند.چون مادرم قبل از آنکه نوه هایش را ببیندبه خاطر همین از بین رفته بود.من با سر سختی توقعاتم را حفظ کرده بودم حتی اگر همیشه نتایج همان درد کشیدن از رنجش ها و نا ساز گاریها بود.سخنرانی و سر زنش می کردم می نالیدم و یا سعی می کردم به دیگری آنها را درست کنم.
یک هنگامی که به طرف خانه در حال رانندگی بودم,به زیرسیگاری روی پیشخوان فکر می کردم .مطمعن بودم پراز ته سیگار است.در حالی که انتظار داشتم فرزندانم سیگار نکشند.این واقعا برایم غیر قابل نبود طوری که از شدت خشم و نا امیدی فشار خونم بالا رفت.
در نارانان یاد می گیرم که اعتیاد یک بیماری پیشرونده است و از همان جایی که اعتیاد فعال کنار گذاشته می شود لغزش معتاد می تواند شروع شود.پس این بیماری در من هم وجود دارد.من کاملا به بیماری خود چسبیده بودم و بخاطر خشمم به طرف برنامه کشیده شدم.
این ذهنم رسید"توقع فقط یک رنجش از قبل تعیین شده است".در یک لحظه و به وضوح دو باره فکر کردم "آنها دیروز سیگار کشیده  بودند هم چنین تمام هفته گذشته و سال گذشته !پیش بینی اینکه امروز سیگار کشیده اند و شاید فردا هم بکشند منطقی است".
در آن لحظه واقعیت را پذیرفتم .با اینکه هنوزم موافق نبودم اما آن را پذیرفتم.
زمانی که از جلوی پیشخوان رد شدم  آرامشم باز گشته و فشار خونم طبیعی شده بود.حتی به زیر سیگاری توجه نمی کردم آنقدر اهمیتی نداشت.فرزندانم مشکلاتی دارند و من امیدوارم که روزی بتوانند خودشان مشکلات را حل کنند با این همه بیشتر وقتها مردم سیگار را ترک می کنند آنها هم وقتی زمانش برسددر پیچ و خم های زندگی ظرف چند ماه هر دو ترک خواهند کرد.حاصل بیست دقیقه رانندگی در همان جا متوقف نشد فهمیدم که در انکار هستم  واقعیت بیماری خانوادگی اعتیاد را نمی پذیرم و انتظاراتم نا معقول و حتی غیر منطقی بوده اند.

 

تفکری برای امروز:

من در قبال انتظاراتم مسوول هستم.من توقعات را بوجود می آورم و من می توانم آنها را تغییر دهم.با این کار روی بهبودیم و بعضی آسیب  زدن ها در زندگی ام کنترل دارم.

--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

26 اسفند
ممکن است که ما برای درک کامل تر زندگی به نقطه نظرات زیادی نیاز داشته باشیم . هر چند در مجموع دید هیچ فردی کامل نیست .بنا بر این وقتی شریک من . فرزندم . همکارم . یا یکی از دوستان الانانی ام موضعی مخالف من دارد . من حق انتخاب دارم . میتوانم در نظر بگیرم که یکی از ما در اشتباه است و از خودم دفاع کنم . یا میتوانم سپاسگزار باشم که شانس دیدن راههای دیگر نگاه کردن به زندگی وجود دارد . اگر ذهن خود را باز نگه دارم آگاهی های زیادی در دسترس من است . من سعی میکنم این رفتار را هنگامیکه من و فرد مورد علاقه ام در هر موردی بحث می کنیم تمرین میکنم . حتی دیدن تلویزیون . ما اغلب یک برنامه تلویزیونی را آنقدر متفاوت نگاه می کنیم که سخت است باور کنیم که ما یک کانال را نگاه کرده ایم . من عادت کرده بودم که این مخالفت ها را شخصا در نظر بگیرم . یکی از ما حتما در اشتباه بود . و ایده من باید پذیرفته میشد . امروز فکر میکنم که هیچ چیز شخصی در مورد یک اختلاف عقیده وجود ندارد اگر شما فکر میکنید دریا آبی ست و من فکر میکنم سبز است . من نباید تمام وقت خود را صرف متقائد کردن شما کنم الانان به من کمک میکند تا خودم را باور کنم و به دیگران احآنها برای انجام همان کار حق دارند .

یاد آوری امروز

نباید بخاطر تصدیق نظریات خودم . نظریات دیگران را در نظر نگیرم همه حق مخالفت دارند .امروز به حق دیگران بخاطر متفاوت فکر کردنشان احترام خواهم گذاشت ....."برای خودت فکر کن و بگذار دیگران نیز از حق انجام آن لذت ببرند "


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

26 اسفند
امروز با سپاسگزاری و ارزش نهادن به هدایای خداوند از آنها مراقبت می‌کنم. زنده ماندن من، سلامتی من، آرامش من، دوستان جدید من، بودن اعضای خانواده در کنارم و اصول برنامه‌ی من. تمام این هدایا از طرف خداوند به من داده شده و من هم در نگهداری آنها تلاش می‌کنم. امروز مهم‌ترین وظیفه‌ی من مراقبت از بهبودی و راه‌های اصولی برای قطع و رهایی از وابستگی‌های گوناگونی است، که زندگیم را مختل می‌کردند. آیا می‌دانم باید تجربه‌ی خود را به دیگران انتقال دهم تا از بهبودیم مراقبت کنم؟ آیا می‌دانم اصول برنامه‌ی خودیاری قدمها مبتنی بر درک دیگران و تجدید مجدد و هرروزه‌ی عشق و دوستی و صلح می‌باشد؟ امروز به بهانه‌ی داشتن صداقت و تحت عناوین مختلف دیگر اصول برنامه، مجاز نیستم که به صورتی غیرمنطقی و خشن با دیگران و خودم رفتار کنم. خداوندا: با عشق و محبت و کرم و عدالت خودت راه عشق و دوست داشتن را به من نشان بده. می‌توانم فقط با یاری خداوند و قدرت گرفتن از او به همدردانم خدمتگزاری کنم. ارزش من در این مسئله قرار دارد.
بالاترین درجه و مقام خدمتگزاری می‌باشد!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

26 اسفند: بیایید به نواقص خود بنگریم، نه عیب دیگران. شایسته نیست دیگران را مجبور کنیم مانند ما رفتار کنند. در حالی که نمی دانیم معنویت چیست، خود را در مقامی ندانیم که به دیگران درس معنویت دهیم.

جلسات افراد را از قشرهای مختلف جامعه با هدف مشترک گرد هم می آورد:
تمایل به قطع مصرف نیکوتین.
این برنامه یک برنامه عشق ورزی به خود است. من در جلسات شرکت می کنم تا از منافع مشترک برنامه بهره مند شوم. می خواهم برای باقی عمر رها از اعتیاد نیکوتین زندگی کنم. شاید احساس کنم جلسات نیازهای مرا برآورده نمی کند. به جای واکنش نشان دادن، گوش می دهم و می آموزم.
پیش از آن که من برای تغییر شخص دیگری تلاش کنم، به رفتارهایم در جلسات نگاهی می اندازم. آیا وقتی که در حال صحبت هستم فقط به دوران اعتیاد خود می پردازم و یا این که، بر روی ابزار بهبودی، که برنامه آن ها را ارائه می کند متمرکز می شوم؟ آیا به سوی تقلاها و مشکلات خویش با اعتیاد، نشانه می روم و یا این که، نشان می دهم که چگونه برای غلبه بر اعتیاد تلاش کرده ام، آیا پیروزیهای ارزشمند خویش را نشان می دهم؟ آیا دیگران را به جای گوش فرا دادن به رشد و پیام های معنویشان بر اساس ثروت و تحصیلاتشان قضاوت می کنم؟

«امروز، به سنت های دوازده گانه اجازه خواهم داد تا مرا در اداره مشکلاتی که به هنگام رشد اجتماعی افراد، به وجود می آیند، راهنمایی کند.»

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan