Anonymous

پیام ما امید ، وعده ما آزادی

27اسفند

 شهامت واقعی                                  27 اسفند

«کسانی که در این مواقع موفق میشوند شهامتی از خود نشان میدهند که مال خودشان نیست.»

کتاب پایه

v

قبل از آمدن به NA بسیاری از ما تصور میکردیم صرفاً به این خاطر شجاع هستیم که تا به حال ترس را تجربه نکردهایم. همه احساسات خود را که ترس هم در میان آنها بود، تخدیر کرده بودیم تا خود را متقاعد کنیم که افرادی قوی و شجاع هستیم و تحت هیچ شرایطی شکست نمیخوریم. 

اما یافتن شهامت در مصرف مواد، ارتباطی با شیوه زندگی امروز ما ندارد. در حالی که پاک هستیم و در بهبودی به سر میبریم، گاهیاوقات باید احساس ترس داشته باشیم. وقتی برای اولین بار احساس ترس به ما دست میدهد، ممکن است تصور کنیم که ترسو هستیم.  چون فردی که آن سوی خط تلفن قرار دارد ممکن است ما را درک نکند، از برداشتن تلفن میترسیم. از درخواست راهنمایی از افراد دیگر میترسیم، چون ممکن است درخواست ما رد کنند. از پیدا کردن شغل میترسیم. از داشتن صداقت با دوستان خود میترسیم. اما همه این ترسها طبیعی و حتی سالم هستند. آنچه سالم نیست این است که اجازه دهیم ترس بر ما غلبه کند.          

وقتی به ترس خود اجازه میدهیم که رشد ما را متوقف کند، شکست خواهیم خورد. شهامت واقعی، فقدان ترس نیست، بلکه تمایل به مقابله با ترس است.

v

فقط برای امروز:  من شجاعت به خرج خواهم داد. وقتی میترسم ، کاری را انجام میدهم که برای رشد در بهبودی لازم است.

--------------------------------------------------------------------------------

مشارکت،تجربه،نیرو،امید

 


قدم سه.....

17مارس    27اسفند

همیشه فکر می کردم به یک نیروی برتر اعتقاد داشته ام .من در یک خانواده مذهبی بزرگ شده بودم و هر یک شنبه به کلیسامی رفتم .دوازده سال به یک مدرسه مذهبی می رفتم.از آنجایی که همیشه دعا می کردم وقتی به قدم دو رفتم هیچ مشکلی با نیروی برتری که سلامت عقل را به من باز گرداند نداشتم.
قدم سوم می بایست آسان باشد اما در یافتم که روش های قدیمی دعا کردن من کار نمی کند.دعاهای من "لیست طولانی هواسته ها "بود همیشه تغییر معتاد و تغییر چیزهای دیگر در زندگی ام را درخواست می کردم.وقتی روی قدم سه تمرکز کردم در یافتم که موضوع معامله کردن نیستو مشکلات من از بین نمی روند.می بایست اراده ام را به نیروی برتر می سپردم .می بایست می پذیرفتم هر اتفاقی که در زندگی ام افتاده خواست واراده نیروی برترم بوده است.در یافتم که دعای آرامش به من کمک می کند .به علاوه دعای دیگری که  قدم سه برایم شرح داده:"افکارم را هدایت کن تا شاید این افکار تمام رفتارم را هدایت کند".


تفکری برای امروز:

هر روز صبح با نیروی برترم دعا می کنم .این کار به من یاد آوری میکند که تصمیم بگیرم اراده و زندگی ام را به مراقبت نیروی برترم بسپارم .نیروی برتری که معتقدم می داند نیاز من چیست؟..


--------------------------------------------------------------------------------

شهامت عوض شدن

 

26 اسفند
ممکن است که ما برای درک کامل تر زندگی به نقطه نظرات زیادی نیاز داشته باشیم . هر چند در مجموع دید هیچ فردی کامل نیست .بنا بر این وقتی شریک من . فرزندم . همکارم . یا یکی از دوستان الانانی ام موضعی مخالف من دارد . من حق انتخاب دارم . میتوانم در نظر بگیرم که یکی از ما در اشتباه است و از خودم دفاع کنم . یا میتوانم سپاسگزار باشم که شانس دیدن راههای دیگر نگاه کردن به زندگی وجود دارد . اگر ذهن خود را باز نگه دارم آگاهی های زیادی در دسترس من است . من سعی میکنم این رفتار را هنگامیکه من و فرد مورد علاقه ام در هر موردی بحث می کنیم تمرین میکنم . حتی دیدن تلویزیون . ما اغلب یک برنامه تلویزیونی را آنقدر متفاوت نگاه می کنیم که سخت است باور کنیم که ما یک کانال را نگاه کرده ایم . من عادت کرده بودم که این مخالفت ها را شخصا در نظر بگیرم . یکی از ما حتما در اشتباه بود . و ایده من باید پذیرفته میشد . امروز فکر میکنم که هیچ چیز شخصی در مورد یک اختلاف عقیده وجود ندارد اگر شما فکر میکنید دریا آبی ست و من فکر میکنم سبز است . من نباید تمام وقت خود را صرف متقائد کردن شما کنم الانان به من کمک میکند تا خودم را باور کنم و به دیگران احآنها برای انجام همان کار حق دارند .

یاد آوری امروز

نباید بخاطر تصدیق نظریات خودم . نظریات دیگران را در نظر نگیرم همه حق مخالفت دارند .امروز به حق دیگران بخاطر متفاوت فکر کردنشان احترام خواهم گذاشت ....."برای خودت فکر کن و بگذار دیگران نیز از حق انجام آن لذت ببرند


--------------------------------------------------------------------------------

روز به روز

 

26 اسفند
امروز با سپاسگزاری و ارزش نهادن به هدایای خداوند از آنها مراقبت می‌کنم. زنده ماندن من، سلامتی من، آرامش من، دوستان جدید من، بودن اعضای خانواده در کنارم و اصول برنامه‌ی من. تمام این هدایا از طرف خداوند به من داده شده و من هم در نگهداری آنها تلاش می‌کنم. امروز مهم‌ترین وظیفه‌ی من مراقبت از بهبودی و راه‌های اصولی برای قطع و رهایی از وابستگی‌های گوناگونی است، که زندگیم را مختل می‌کردند. آیا می‌دانم باید تجربه‌ی خود را به دیگران انتقال دهم تا از بهبودیم مراقبت کنم؟ آیا می‌دانم اصول برنامه‌ی خودیاری قدمها مبتنی بر درک دیگران و تجدید مجدد و هرروزه‌ی عشق و دوستی و صلح می‌باشد؟ امروز به بهانه‌ی داشتن صداقت و تحت عناوین مختلف دیگر اصول برنامه، مجاز نیستم که به صورتی غیرمنطقی و خشن با دیگران و خودم رفتار کنم. خداوندا: با عشق و محبت و کرم و عدالت خودت راه عشق و دوست داشتن را به من نشان بده. می‌توانم فقط با یاری خداوند و قدرت گرفتن از او به همدردانم خدمتگزاری کنم. ارزش من در این مسئله قرار دارد.
بالاترین درجه و مقام خدمتگزاری می‌باشد!


--------------------------------------------------------------------------------

مراقبه روزانه

 

 

بیست و هفتم اسفند:   به مرور به باور رسیدیم.

   من یک پزشک هستم. بیماران مبتلا به نارسایی تنفسی را دیده ام که همچنان از طریق لوله متصل به نای در حال سیگار کشیدن بوده اند. پدرم بر اثر ابتلا به نارسایی تنفسی ناشی از مصرف نیکوتین جان خود را از دست داد. تاکنون تحقیقات بسیار در مورد عواقب مصرف نیکوتین نموده ام. دو بار و هر بار هزار دلار بابت قطع مصرف نیکوتین پرداختم. به هیپنوتیزم و روش های دیگر برای قطع مصرف روی آوردم اما هیچ یک کارساز نشد. دانش کاری از پیش نبرد و همیشه عواطف و احساسات غالب بود. می دانستم به آرامی در حال خودکشی هستم. به حدی درمانده و منزوی بودم که مجبور بودم بیشتر مصرف کنم. تنها کاری که می توانستم انجام دهم این بود که از خرید یک کارتن خودداری و هر بار فقط یک پاکت خریداری کنم. بسیاری اوقات باقیمانده پاکت سیگار را در جایی می گذاشتم تا کسی آنرا بردارد اما هر لحظه به آن توجه داشتم. عاقبت به نیکوتینی های گمنام پناه آوردم. در اینجا آموختم دست از اراده شخصی بردارم و اجازه دهم خداوند در زندگیم کار کند. از خدوند بابت انجام کارهایی که خود به تنهایی قادر به انجام آن نیستم سپاسگزارم.

برای امروز زندگی را به معنای واقعی تجربه می کنم. امروز چالش ها مرا به مصرف نیکوتین نمی کشاند. امروز تجربه، امید و نیروی خود را با دیگران به مشارکت می گذارم.

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دوستان کامنت هایی که به صورت خصوصی ارسال میکنید امکان پاسخ در سایت را ندارد
لطفا اگر کامنتی را اصرار دارید به صورت
خصوصی ارسال کنید
حتما ایملتان را نیز ارسال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan